الینا ولی زاده*
قربانیان کوچک فقر
قوانین زیادی برای حمایت از کودکان کار تدوینشده است، سازمانهای دولتی، انجمنها و موسسات خیریه و مردمی در کشور مدعی هستند از این کودکان حمایت میکنند،اما در آستانه سال جدید هنوز این مردان و زنان کوچک را در جامعه نظاره میکنیم.
نگاه خسته و صورتهای زرد کودکان کاردر آفتاب گرم طاقت فرسای تابستان و سوز سرمای زمستان توجه همگان را در شهر برای لحظهای جلب میکند و بی تفاوت از کنار آنها عبور میکنیم.
اینها کودکانی هستند که با زحمت طاقت فرسا خود را برای کسب چند سکه که قرار است نان شب خود و خانوادهای چند نفری را تأمین کند، به دوش میکشند.
بستههای حاوی آدامس یا پاکتهای رنگارنگ فال حافظ و گونیهای زباله را که این کودکان به دوش میکشند و یا سر در سطلهای زباله بردن آنان، دل هر رهگذری را به درد میآورد.
کودکان کار، نامی آشنای در جای جای این سرزمین هستند که در پی لقمهای نان برای خوردن، سخت کار میکنند.
این کودکان به خاطر درآوردن خرج خانواده، از تحصیل بازمانده و آیندهای پُر از آسیبهای اجتماعی در انتظارشان است.
هیچکس از قلبهای کوچک حسرت کشیده، دستهای پینه بسته و پشت خمیده آنان در کودکی خبری ندارد.
هر روز میآیند، برای یافتن لقمهای نان در سطلهای بزرگ زباله سر خود را تا کمر فرو میبرند و روز به روز به تعدادشان نیز افزوده میشود.
زندگی این مردان و زنان کوچک، آنان را در معرض انواع و اقسام بیماریها خصوصا در دوران کرونا ویروس قرار میدهد.
محل زندگی این کودکان خیابان است و در همان خیابان رسم و راه زندگی کردن را میآموزند.
قوانین زیادی برای حمایت از کودکان کار تدوینشده است، سازمانهای دولتی، انجمنها و موسسات خیریه و مردمی در کشور مدعی هستند از این کودکان حمایت میکنند،اما در آستانه سال جدید هنوز این مردان و زنان کوچک را در جامعه نظاره می کنیم و سوالاتی در ذهن منتظر جواب هستند.
جایگاه این کودکان در جامعه ما طبق قانون کار کجا است؟
مدارس و سطح آموزش آنان را چه مسئولی تعیین میکند؟
آیا این کودکان به کرونا مبتلا نمیشوند و به دیگران انتقال نخواهند داد؟
چرا ماسک بر صورت آنان نیست و از مرگ نمیهراسند؟
چرا کسی به سلامت و بهداشت آنها توجه نمی کند؟
و دهها سوالات،اما و اگرها.
خبرنگار دانشآموز*
ارسال دیدگاه