لرزههای گسل مشا چقدر جدی است؟
تهران (پانا) - زمین اطراف تهران ناآرام شده. دماوند و رودهن و پردیس، در شمالشرق پایتخت، چند وقتی است که به لرزه افتادهاند. گسلهای جنوبی و غربی تهران هم هر آن مستعد غرش و تکاندادن این شهر هستند. این ابرشهر با نزدیک به ۹ میلیون نفر هر لحظه میتواند آبستن یک حادثه بزرگ باشد. زمینلرزهای که سالهاست درباره آن صحبت میشود. حادثهای که کارشناسان از آن به عنوان فاجعه بزرگ نام میبرنند.
بهگزارش شهروند، حالا انگار آن ساعت هولناک قدم به قدم به تهران نزدیک میشود. شهری که نه سازههایش و نه در و دیوار و معابرش تاب تحمل چنین حادثهای را ندارد. همین هم ترس و دلهره عجیبی به جان مردم انداخته و با هرخبری از لرزش زمین نگرانی آنها بیشتر میشود. با این که مدتها است متخصصان این حوزه، تعیین زمان، مکان و بزرگای زلزله را فراتر دانش فعلی بشری عنوان کرده اند، اما هنوز هم عموم ایرانیان از جمله پایتخت نشینان تنها راه آمادگی در مقابله زمین لرزه را پیشبینی زمان آن میدانند. همین نگاه اشتباه شرایط و تابآوری تهران و اهالی آن را در مقابله با زلزله احتمالی تا این حد پایین نگهداشته است. تصمیمگیران و مسئولان هر از گاهی با کلیگویی و صحبتهای تکراری فقط شرایط حاد پایتخت را بازگو میکنند و البته سعی دارند به نحوی نگرانیهای عمومی از این واقعه محتمل را کاهش دهند.
خطر بیخ گوش تهران، نوزدهم اردیبهشت ماه امسال بود که تهران لرزید. در بحبوحه کرونا، پایتختنشینان هراسان به خیابان آمدند و دوباره ترس از زمینلرزه همه شهر را فراگرفت. همان موقع اعلام شد که کانون زمینلرزه حوالی دماوند بوده و بعد فعالیت بخش شرقی گسل مشاء به عنوان منشأ این زمینلرزه معرفی شد. از آن تاریخ به بعد هم این منطقه چندباری لرزیده. زمینلرزههای حوالی دماوند، هرچند در فاصله کانونی چند کیلومتری از پایتخت قرار دارد، اما تجمع جمعیتی نسبتا بالای این مناطق و نیز تحریک بخش دیگر گسلهای شمالی تهران، نگرانیهای زیادی را به دنبال داشته است.
دو تفسیر از زمینلرزههای دماوند
مهدی زارع، استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله درباره آنچه در این روزها در اطراف دماوند و زیر گوش تهران رخ میدهد، توضیح داد: «این زمینلرزهها از دو دیدگاه متفاوت قابل تفسیر است. نخست اینکه ما این زلزلهها را پسلرزه همان زمینلرزه نوزدهم اردیبهشت ماه بدانیم، به این تعبیر ما با خوشهای لرزهای در حوالی تهران مواجه هستیم که در واقع میتواند باعث کاهش تنشهای تجمیعشده باشد. به عبارت سادهتر با این نگاه، حداقل خطر این گسل برای تهران کمتر شده است.»
او ادامه داد: «اما تفسیر دیگر که ترسناک هم هست، بر این پایه استوار است که همه زمینلرزههای اتفاق افتاده در حوالی دماوند و گسل مشاء یا به طورکلی این خوشه لرزهای، پیشلرزهای برای زلزله بزرگ باشد. در این صورت شرایط به کلی برای تهران متفاوت است، یعنی ما باید منتظر زلزلهای بیش از ۵/۵ تا ۶ ریشتر در این منطقه باشیم که در این صورت یایتخت و به خصوص بخشهای شرقی و شمالی آن در معرض خطر جدی قرار میگیرند.»
زلزله دماوند در زمان فتحعلیشاه
به گفته زارع در تاریخچه فعالیت این گسل، دو زلزله بزرگ دیده میشود. نخست زلزله ۱۶۶۵میلادی در زمان حکومت صفویان که موجب زمینلغزش بزرگتری در شرق مشاء شد و دریاچه تار را در ارتفاع سههزار متری در دل رشتهکوه البرز ایجاد کرد. زمینلرزه دوم در سال ۱۸۳۰ میلادی همزمان با حکمرانی فتحعلیشاه قاچار در این منطقه رخ داد، یعنی حدود ۱۹۰ سال پیش در این منطقه زمینلرزهای به بزرگای ۷ ریشتر رخ میدهد. زلزلهای که خسارتهای زیادی را به دنبال داشت. براساس اسناد و مدارک موجود در آن زمان، این زمینلرزه به ساختمانهای دولتی در ساری، آمل و دامغان هم خسارت وارد کرد. شدت آن زمینلرزه تا شهر باکو هم احساس شد.
گسل ۱۸۰ کیلومتری مشاء سه قطعه مهم دارد. قطعه غربی که از شمال آبیک تا حدود شهرستانک در استان البرز ادامه دارد، قطعه مرکزی که از شهرستانک تا روستای کلان لواسان ادامه یافته و قطعه شرقی که از کلان تا جنوبغرب فیروزکوه امتداد دارد.
به گفته مهدی زارع قطعه فعال گسل مشاء در نیم قرن اخیر همین قطعهای است که زلزلههای چندماه گذشته روی آن رخ داده است: «این بخش، یعنی قسمت شرقی گسل مشاء توان ایجاد زمینلرزهای به بزرگای ۷ ریشتر را دارد. قطعه غربی و مرکزی که طول بیشتری دارند، در همین حدود و کمی بیشتر توان ایجاد زمینلرزه دارند. نکته قابل تأمل این است که بخش مرکز این گسل فقط ۱۴ کیلومتر با شمال تهران فاصله دارد.»
او ادامه میدهد: «طی ۲۵ سال گذشته ۱۷۶ زلزله با بزرگای ۵/۲ تا ۶/۴ ریشتر روی قطعه شرقی این گسل ثبت شده است. قبل از زمینلرزه نوزدهم اردیبهشت ماه، دو پیشلرزه با بزرگای ۳ ریشتر در همین منطقه ثبت شده بود، بعد از آن هم چند لرزه دیگر در این بخش از گسل مشاء ثبت شده است.»
این استاد زلزلهشناسی این را هم میگوید که همه این فعالیتها فقط مربوط به یکی از گسلهای نزدیک پایتخت است، درحالی که تهران و مناطق اطراف آن چندین گسل دیگر هم دارد که هرکدام از آنها میتواند فعال شود و خطر بروز زمینلرزه را افزایش دهد.
زلزله در تهران فقط به محدوده جغرافیایی این شهر محدود نمیشود. تمرکز بالای جمعیت در این شهر و مناطق اطراف آن و تجمع مراکز و سازمانهای ریز و درشت، شرایط را به نحوی پیچیده کرده که وقوع زلزله بزرگ در پایتخت را میتواند به یک فاجعه ملی تبدیل کند. مهدی زارع، استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله میگوید متأسفانه این اتفاق در تهران فاجعهبار است و باید هرچه سریعتر درباره میزان خسارتها کارشناسیهای دقیق صورت گیرد، تعابیر کلی برای برنامهریزیهای دقیق و علمی کفایت نمیکند.
نبود نگاه سیستماتیک برای کاهش ریسک زمینلرزه
او یکی از مشکلات اساسی درباره آمادگی در مقابل زمینلرزه در ایران را نبود آگاهی عمومی میداند: «متأسفانه با وجود قرارگیری کشورمان در کمربند لرزهای، عموم مردم اطلاعات کافی از این پدیده و به دنبال آن آمادگی لازم برای مقابله و مواجهه با این پدیده را ندارند.»
زارع می گوید درباره آمادگی در سطح کلان برای کاهش ریسک زمینلرزه، دو مشکل اساسی وجود دارد: «موضوع زلزله و آمادگی در برابر آن به طور کلی یک موضوع بلندمدت است. به عنوان مثال اگر قرار است از امروز اقدامی در این زمینه انجام شود، نتیجه آن در سال ۱۴۲۰ یا حتی ۱۴۲۵ به بار مینشیند. اما متأسفانه نگاه مدیریتی در کشور ما، اصلا بلندمدت نیست و همین مسأله باعث میشود اقدامات زیربنایی مناسبی در این زمینه شکل نگیرد.»
زارع دومین مشکل را نبود نگاه سیستماتیک تصمیمگیران و تصمیمسازان به مقوله کاهش خطرات زلزله عنوان میکند: «متأسفانه ایمنی یا همان کاهش مخاطرات زلزله به یک نگاه کلینگر نیاز دارد، نه اینکه با تغییر مدیران رویکرد تغییر پیدا کند و اقدامات انجامگرفته نادیده انگاشته شود. ما برای مواجهه با این خطر بالقوه نیاز به یک برنامه منسجم داریم، این برنامه نباید با رفتوآمد مدیران تغییر کند.»
ارسال دیدگاه