اختلال روانی خودشیفتگان کسب شهرت در فضای مجازی
تهران (پانا) -همانگونه که فضای مجازی امکان کسب دانش، شهرت و ... را برای کاربران فراهم کرده است، به همان اندازه نیز میتواند بستری برای ایجاد خشونت، ترس و رفتارهای نامتعارف باشد، رفتارهایی که زنگ خطر انحطاط فرهنگی جوامع را بلند کرده است، از این رو اقدامات سلبی قانون در جهت ممانعت از فعالیت مروجان رفتارهای نامتعارف در فضای مجازی امری معقول به شمار می رود اما نوع، نحوه اعمال و میزان مجازاتی که برای چنین افرادی در نظر گرفته میشود جای بحث و تامل دارد.
بهگزارش ایسنا، بسیاری از روانشناسان معتقدند افراد با رفتارهای نامتعارف و خودشیفته در فضای مجازی دارای اختلال روانشناختی هستند؛ با این اوصاف آیا مجازاتی نظیر تعیین چندین سال حبس میتواند برای بازدارندگی چنین افرادی راهگشا باشد؟ و سوال میشود جایگزینی مداوای روان بهتر از زندان و حبس نیست؟؛ در این زمینه گفت و گویی با یک مشاور و روانشناس داشتهایم که در ادامه میآید.
علیرضا شریفی یزدی مشاور و روانشناس اجتماعی درباره علت تمایل جوانان به کسب شهرت از طرق نامتعارف در فضای مجازی گفت: معمولا افراد دارای تیپ شخصیتی نمایشی که دچار اختلال اضطراب هستند با نمایش خود و کسب توجه و نظر دیگران سعی در کاهش اضطراب دارند و یا افراد دارای اختلال خودشیفتگی که بر خلاف ظاهر بیعیب و نقص خود از اعتماد به نفس پایینی برخوردارند سعی دارند با کسب شهرت در فضای مجازی این نقص را از طریق خود محوری و خودشیفتگی معکوس جلوه دهند.
تیپ شخصیتی نمایشی در زنان بیشتر از مردان است
این روانشناس افزود: تیپ شخصیت نمایشی در بین خانمها بسیار بیشتر از آقایان است و به همان نسبت نیز این رفتارها در میان زنان بیشتر از مردان دیده میشود. همچنین چنین رفتارهای تکانهای، نمایشی و هنجارشکنیها غالبا در دوره نوجوانی و اوایل جوانی دوره جوانی رخ میدهد.
وی ادامه داد: همچنین افرادی که حس خود کم بینی دارند و یا از اعتماد به نفس و عزت نفس کمی برخوردارند نیز گرایش بیشتری به فعالیت در این فضا برای کسب شهرت از طرق نامتعارف دارد چراکه فضای مجازی امکان جذب بالای فالوور و یا طرفدار را به راحتی فراهم کرده است. از سوی دیگر برخی از این طرفداران و فالوورها نیز از خشم رسوب کرده مزمنی رنج میبرند که آنها را به این سو کشیده است و یا از سر کنجکاوی و همزاد پنداری، فرد مشهور مجازی را دنبال میکنند.
افراد در پی شهرت نامتعارف اختلال روانی دارند
به گفته این روانشناس اجتماعی معمولا اکثریت افرادی که در فضای مجازی در پی کسب شهرت از طرق نامتعارفاند دچار اختلال روانی و شخصیتی هستند که به هر قیمتی سعی در دیده شدن دارند. این افراد نیازمندند که تحت درمان قرار گیرند.
شریفی یزدی درباره نحوه مقابله با چنین افرادی گفت: چنین افرادی یقیقا نیازمند مداخله روانشناسی هستند و زندان و مجازات این چنین نمیتواند بازدارنده تکرار جرم آنها باشد چراکه مجرمین حرفهای گاها به طور مکرر و طولانی مدت زندان بودهاند اما زندان آنها را به خلافهای بزرگ تر ترغیب کرده است.
مجازات اجبار به مداوای روانی به جای زندان
وی معتقد است از منظر روانشناختی برای بازدارندگی از تکرار جرم میتوان مجازاتهایی نظیر انجام کارهای عام المنفعه، خدمات رسانی، فعالیت در موسسات خیریه و حتی اجبار برای تحت درمان روانشناس قرار گرفتن افرادی که محکوم به فعالیت نامتعارف در فضای مجازی بودهاند در راستای سلامت روان فرد و ایجاد حس مفید بودن را در نظر گرفت.
این مشاور معتقد است که همیشه درصد اندکی از رفتارهای خودنمایی و هنجارشکنی در جوامع وجود دارد اما رسانههای نو پدیدی نظیر شبکههای اجتماعی زمینه را برای افزایش دیده شدن این افراد و این رفتارها فراهم کرده است که برای مقابله با آن ابتدا باید سطح آگاهی و سواد رسانهای را افزایش داد تا اینگونه احتمال تمایل به انجام رفتارهای نامتعارف در فضای مجازی کاهش یابد.
شریفی یزدی نقش خانواده در جلوگیری از چنین رفتارهای نامتعارفی را مهم دانست و افزود: خانوادهها بجای نصیحت، تهدید و دروغ و بزرگنمایی مسائل برای فرزندان خود باید واقعیات موجود را برایشان بیان کنند و اگر نتوانستند در این راه موفق باشند میتوانند از کمک مشاوران و روانشناسان بهره ببرند.
جامعه نیازمند تفریحات سالم است
وی ادامه داد: در جامعهای که امکانات تفریحی آن مطلوب نیست و مردم سرگرمی مناسبی ندارند، یا سرگرمیهای موجود به قدری گران است که همه مردم امکان دسترسی به آنها را ندارند و ... طبیعتا هنجارشکنیها و بروز و ظهور چنین رفتارهایی قابل پیشبینی است. بخشی از این هنجارشکنیها به علت فشارهای سبک زندگی، سبک تفریح و... است.
شریفی یزدی در انتها توصیه کرد: باید انواع سبک زندگی را در جامعه به رسمیت بشناسیم و صرفا به سبک زندگی خاص و رسمی مورد تایید نپردازیم چراکه اینگونه، لجاجت و هنجار شکنی افراد جامعه را افزایش میدهیم.
ارسال دیدگاه