محمد رضا سلمانی عبیات*
امام رضا(ع) و دسیسه های عباسیان
هارون الرشید پس از آنکه برای نخستین بار در طول تاریخ بنی عباس و در جهت کاهش تنش های جانشینی اش اقدام به تقسیم اراضی بین فرزندانش کرد، هیچگاه تصور نمی کرد که شرایط را برای اولین برادرکشی عباسی فراهم کرده است.
هنگامی که هارون الرشید از دنیا رفت، مامون بر خراسان، امین بر عراقین و موتمن بر مرکز ایران حکمرانی می کرد و به واسطه اینکه هارون، امین را به عنوان ولیعهد انتخاب کرده بود، مردم در اواسط سال ۱۹۳ هجری با وی بیعت کرده و او ۵ سال بر کرسی خلافت نشست.
کشمکش های بین دو برادر یعنی امین و مامون به لشکرکشی و محاصره بغداد انجامید و در پایان این درگیری برادر کشی که در بین خانواده خلافت بی سابقه بود، انجام گرفت و مامون بر مرکب خلافت نشست.
او که خود را خلیفه بلا منازع می دید، این بار به تصفیه کردن ارکان حکومتش پرداخت و با شک هایی که به فضل بن سهل ذوالریاستین پیدا کرده بود، این وزیر نامی و همه کاره خود را در منطقه سرخس به طرز فجیعی کشت تا از یک سو اعراب را که از خلیفه بابت انتصاب یک ایرانی آزرده بودند راضی نگه دارد و هم از سوی دیگر از نفوذ زاید الوصف آل سهل در همه ارکان خلافت بکاهد.
مامون اما این بار یک مشکل اساسی را در پیش روی خود می دید. آن هم جنبش های متعدد شیعیان بود که دوستداران اهل بیت (ع) در گوشه و کنار خلافت به راه می انداختند.
قیام هایی در کوفه، بصره، یمن، مدینه، مدائن و دیگر نواحی ایران که مامون از شدت این درگیری ها به ستوه آمده بود و این میزان استیصال را می توان همانگونه که در کتاب اصول کافی به نقل از امام رضا (ع) آمده است درک کرد. او در همان ابتدای خلافت از امام رضا (ع) می خواهد که در نامه ای خطاب به طرفدارانش در اقصی نقاط بنویسد که دست از آشوب و بلوا بردارند.
قال الرضا (علیه السلام) عنوان کردند: قال لی المأمون: یا أبالحسن لو کتبت إلى بعض من یطیعک فی هذه النواحی التی قد فسدت علینا.
اقدام دیگر مامون، برای آرام کردن و همراه کردن علویان، اجرای نمایش اعطای ولیعهدی به علی بن موسی الرضا (ع) بود. اقدامی که با جواب رد قاطع از سوی امام رضا (ع) همراه بود و مامون ۲ ماه بر این امر اصرار و تهدید می کرد.
مامون با انتصاب امام رضا (ع) به عنوان ولیعهد با اینکه می خواست آب بر آتش هیجانهات شیعیان بریزد، اما ناآگاهانه آتش اعتراضات و طغیان بنی عباس را که در پی قتل "امین" زیر خاکستر بود، شعله ور کرد.
او در نامه ای خطاب به بزرگان بنی عباس آنها را نکوهش کرده و این اقدام خود را در راستای اعتلای بنی عباس و حفظ این دودمان از جنبش های شیعی توصیف می کند. علامه مرتضی عاملی به نقل از بحار الانوار آورده است که مامون می گوید:
وأما ما کنت أردته من البیعة لعلی بن موسى، بعد استحقاق منه لها فی نفسه، واختیار منی له، فما کان ذلک منی إلا أن أکون الحاقن لدمائکم، والذائد عنکم، باستدامة المودة بیننا وبینهم. وهی الطریق أسلکها فی إکرام آل أبی طالب، ومواساتهم فی الفیئ بیسیر ما یصیبهم منه. وإن تزعموا: أنی أردت أن یؤول إلیهم عاقبة ومنفعة، فإنی فی تدبیرکم، والنظر لکم ولعقبکم، وانبائکم من بعدکم.. وأنتم ساهون،لاهون، تائهون، فی غمرة تعمهون، لا تعلمون ما یراد بکم، وما أظللتم علیه من النقمة، وابتزاز النعمة.
من به این جهت علی بن موسی الرضا را به عنوان ولیعهد معرفی کردم تا بتوانم خون شما را نگاه دارم و وحدت بین بنی هاشم را رعایت کنم و اینکه شما در این امر منازعه می کنید جای شگفت است. چرا که شما عاقبت این کار نمی اندیشید و شما ساده انگار و بازیچه هستید. نمی دانید که هدف اصلی من از این کار چه بوده است وگرنه شکرگزار این اقدام می بودید.
همه این جدل های صورت گرفته بین بنی عباس بر سر ولایتعهدی، در کنار رشد همه جانبه جایگاه امام رضا (ع) در بین مردم و افزایش میزان نفوذ اجتماعی آن حضرت و مبرهن شدن جایگاه علمی و معنوی آن امام همام، مامون را برآن داشت تا با به شهادت رساندن امام رضا(ع) هم بنی عباس خشمگین را راضی کند و هم دسترسی مردم را به منبع علوم و معرفت الهی قطع کند.
*پژوهشگر تاریخ اسلام
ارسال دیدگاه