برنده نوبل ادبیات در نگاه منتقدان
تهران (پانا) - یک روز پس از انتخاب «لوییز گلوک» شاعر آمریکایی به عنوان برنده نوبل ادبیات ۲۰۲۰، تعدادی از چهرههای ادبی از او سخن گفتند.
به گزارش ایسنا و به نقل از گاردین، روز گذشته (۱۷ مهرماه) آکادمی نوبل «لوییز گلوک» شاعر آمریکایی را به عنوان شانزدهمین زن برنده نوبل ادبیات معرفی کرد و در پی آن «فیونا سمپسون» شاعر بریتانیایی برنده جایزههای ادبی مختلف نوشت: «حدود ۲۰ سال است که آثار «لوییز گلوک» را میخوانم که این زمان در مقایسه با بسیاری از شاعرانی که درخشیدند و خاموش شدند بیشتر است. این زمان طولانیتر از زمانی است که من نوشتن شعر را آغاز کردهام. شاید به همین دلیل است که از شنیدن برنده شدن این شاعر آمریکایی ۷۷ ساله به عنوان برنده نوبل خوشحال شدهام.
اما فکر میکنم دلیل خوشحالی من بیش از اینها باشد. ۱۲ مجموعه شعری که «گلوک» تاکنون به چاپ رسانده است، از داستانهای خانوادگی «فرزند ارشد» یعنی کتاب اولش تا کتاب دومش با عنوان «خانهای در مارشلند» یا ادبیات آمیخته با فلسفه کتاب دیگرش با عنوان «آورنو»، همگی در سبکها و مضامین گوناگون نوشته شدهاند.
اما چیزی که تمامی این کتابها را به یکدیگر پیوند میدهد، کیفیت شفافیت و شیوایی است. شما بخشی از شعری از «گلوک» را میخوانید و به این فکر میکنید که "بله او مهارت خدادادی یک نویسنده را دارد".»
منتقد نیویورکتایمز نیز نوشت: «اینکه درک عمق شعرهای «گلوک» کار آسانی نیست نشانگر مهم بودن اوست. شعرهای او معانیای را دربرگرفتهاند که میتوان مدتها به آنها فکر کرد.
حتی وقتی «گلوک» به ظاهر در بخشی از شعرش درباره غذا نوشته، همزمان درباره ۱۱ چیز دیگر نیز نوشته است.
خرد و احساسات عمیق در آثار «گلوک» است که سبب میشود مخاطب به آثار او وابسته شود.»
همچنین «کولم توبین» نویسنده ایرلندی برنده جایزه کاستا و خالق رمان «بروکلین» در پی اعلام «لوییز گلوک» به عنوان برنده نوبل ادبیات در یادداشتی برای گاردین نوشت: «در سال ۲۰۰۸ در استنفورد بود که «اوان بولند» شاعر ایرلندی به من گفت آثار «لوییز گلوک» را بسیار تحسین میکند. «بولند» تعدادی از مجموعه شعرهای «گلوک» را از قفسه کتابش خارج کرد و به من داد.
آن شب بخش آغازین شعر «رویای سوگواری» را خواندم و مبهوت لحن شعر شدم.
اگر فقط یک شعر باشد که بتواند استعداد عالی و بیپروایی صدای «گلوک» را نشان دهد نخستین شعر کتاب «زنبق وحشی» است که اینچنین آغاز میشود:
«و در پایان رنجهایم
در آنجا یک در بود»
فکر کردن به شاعر در قید حیات دیگری که صدایش تا این حد مبهوتکننده و وزن شعرهایش تا این حد کنترلشده و در عین حال تاثیرگذار باشد، آسان نیست.»
ارسال دیدگاه