آخوندی: شجریان صدای داودی ملت ایران بود
تهران ( پانا) - عباس آخوندی نوشت: استاد محمدرضا شجریان، خسرو آواز ایران امروز دم فروبست و به حضرت محبوب پیوست. او که سالها با عشق محبوب ازلی از عمق جان آواز خوانده بود امروز، حضرت عشق پذیرای اوست. میتوان مطمئن بود که امشب، شب وصال اوست و او غرقه در جذبهی دیدار حضرت باری است. بیگمان فقدان او برای مردم ایران که او را از عمق جان دوست داشتند، خانواده عزیز و شاگردان و همکاران او در عالم موسیقی و آواز سخت ناگوار است و باید به یکدیگر تسلیت بگوییم لیکن، او حالی متفاوت از ما دارد و به راستی شادروان است.
عباس آخوندی، استاد دانشگاه و وزیر سابق راه و شهر سازی نوشته است: شجریان با خواندن آواز ربنا به همگان گوشزد کرد که دل در گرو معبود دارد لیکن، بنایی برای خودنمایی ندارد. انتخابهای شعری او نشان از عمق آشنایی او با ادبیات و همنشینی او با بزرگان ادبیات ایران است. وقتی او شعری از سعدی، حافظ، مولانا و یا ابتهاج و فریدون مشیری را میخواند به واقع جان دوباره به همان اشعار میداد. چند سال پیش بود که او را در منزل آقای دکتر عیسی کلانتری در یک میهمانی دیدم. استاد پیرنیاکان هم بود. او سازش را کوک کرد و نواخت و شجریان هم خواند و حاضران را مفتون خود ساخت. وجدی که شنیدن همان اشعار با صدا و آواز شجریان در آدمی ایجاد میکند با وضعیتهای دیگر از بن متفاوت است. و این مفهوم آفرینش دوبارهای است که در توان آواز و موسیقی است. و شجریان در اوج توانایی میتوانست به شعر جان تازهای بدمد. از همین رواست که توانست قطعههای جاودانی را بیافریند که در عمق جان ایرانیان و فارسی زبانان نشسته است.
شجریان تکرار گذشته نبود. او مبدع گذشته بود. لذا تصنیف او امروزی و تازه است. و این تنها از کسی بر میآید که تارپود هنر قدیم را وجدان کرده باشد و توانایی افزودن تازه بر آن را داشته باشد. او به معنای واقعی هنرمند بود و نه تنها هنرمند بود که موقعیت ارجمند و حرمت هنر را میدانست. از این رو با تکیه بر حرمت هنر قامت راست کرد و بر آنچه درست میپنداشت پایمردی کرد و چهرهی دیگری از شخصیت یک هنرمند راستین به نمایش گذاشت. او هیچگاه نپذیرفت که گوهر هنر را ابزاری برای مطامع کوتاه مدت کند. از همین رو در زندگی پربار خود همواره در کنار مردم ایران بود. در غم و شادی در کنار آنان ایستاد و صدای مردم شد. از همین رو آوازهای او زمزمه مردم ایران است.
نام شجریان با ایران پیوند خورده است. او صدای داودی ملت ایران بود و خود به این امر وقوف داشت. کارنامه او گواه این امر است. از همینرو، هیچگاه حنجره خود را به سوداگران نفروخت و همواره از آن برای سربلندی فرهنگ و هنر ایران سود جست. و در پایان زندگی با همنشینی با حکیم ابوالقاسم فردوسی سبب همافزایی دوبارهای برای برکشیدن نام ایران و ایدهی ایران شد. بیگمان شجریان در شمار برترین نامهای ایرانی در سدهی اخیر است و جاودانه خواهد ماند. فقدان او را به فرزندان گرامیش فرزانه، مژگان، افسانه، همایون و رایان تسلیت میگویم و از بارگاه الهی برای او رضوان و غفران ابدی آرزو دارم.
ارسال دیدگاه