همه باهم جا ماندیم...
تهران (پانا) - این روزهای پاییزی که از راه میرسند حال و هوای مسیری را با خود دارند که بعضی مسیرِ بهشتش میخوانند و بعضیها به "جاده عشق" تعبیرش میکنند.
بهگزارش ایسنا، پاییز هرسال که از راه میرسد، همه کوله بارمان را جمع میکنیم و راهی مسیری میشویم که تهش به عشقی ۱۴۰۰ ساله ختم میشود، عشقی که با گذشت سالها و قرنها هنوز هم برایمان تازگی و حرارت دارد.
این روزهای اربعینی میلیونها نفر کوله بارشان را روی دوششان میگذارند و میزدند به دلِ جاده و راهی سفری میشوند که مثل و مانندش را در هیچجای دنیا نمیتوان یافت، سفری که با تمام سفرهای دنیا فرق دارد، هم مسیرش، هم مقصدش و هم مسافرانش.
اما امسال آمدن یک مهمان ناخوانده کوچک بساط همه چیز را به هم زد و داغی بر دل میلیونها نفر گذاشت که با نزدیک شدن به روز اربعین هر روز سنگین و سنگینتر میشد.
شاید هیچوقت فکرش را نمیکردیم روزی یک ویروس کوچک مانعمان شود و کاری کند که روزی "جامانده از اربعین" لقب بگیریم.
این چند ماه را با همه سختی های کرونا سر کردیم، اما جاماندن از اربعین، جنساش با همه این سختیها فرق میکند. هم سخت است و هم سوزاننده. هم حسرت برانگیز است و هم دردناک، سختی که هر چه میگذرد تمام نمی شود و با دیدن دوباره مسیر پیاده روی و حرم تحملش سخت و سختتر می شود.
این روزها تمام میلیونها مسافرِ جاماندهی این مسیر کارشان شده مرور خاطرات پیادهروی سالهای گذشته و تمام تلاششان این است که با ذهن و خیالشان امسال هم مسافر این مسیر باشند.
مسیری که همه با کوله بارهایی روی دوش، کنار هم قدم بر میداشتیم و رویای رسیدن به عشقمان را در سر می پروراندیم. مسیری که پر بود از صفا و صمیمیت.
عربهای مهربان را که با گفتن "زائر زائز" به زور و اصرار ولو به یک چایی تلخ مهمانت میکردند، عمودهای مسیر که هرچندوقت یکبار زیرچشمی نگاهشان میکردیم که شاید سریعتر عددشان جلو رود.
صبح های موکب که با همهمه و شلوغی زوار و جمع کردن کوله بارها برای ادامه مسیر همراه بود و بوی نان محلی که همه جا می پیچید و شبهای سرد موکب و خستگی درکردن بعد از یک پیاده روی طولانی.
بچههای عراقی که مدام در طول مسیر برایت دست تکان میدادند و با خنده ای بدرقهات میکردند، نخلستانهای مسیر که گاهی به سایهای زوار را مهمان می کردند و غروبهایی که دلتنگی مسیر را چند برابر میکرد.
کوچههای کربلا، شبهای بین الحرمین که هرگروه و دستهای در گوشهای با حال و هوای خودش عزاداری میکرد، صدای سنج و طبل و زنجیر، سرخی حرم، صحن و سرای حرم.... همه اینها، این روزها مدام در ذهن میلیونهای جامانده اربعین بارها و بارها مرور می شود و تهش فقط یک حسرتِ تلخ باقی میماند.
هرسال عدهای از پیاده روی اربعین جا میماندند و در حسرت این جاماندن میسوختند و میساختند و نوحهها سر میدادند و من ماندهام امسال چه شده و چه کردهایم که همه با هم جاماندیم!
محروم ماندن از پیاده روی اربعین برای آنها که تنها یکبار این مسیر را تجربه کردهاند داغ بزرگی است، داغی که شاید تا اربعین سال آینده خاموش نشود و شاید حسرتش تنها با زیارت دوباره از دلمان برود، شاید...
ارسال دیدگاه