آن سفیر*
پایان تورمهراسی
رویترزهفته گذشته در روزهای پنجشنبه و جمعه، سمپوزیوم اقتصادی جکسون هول برگزار شد و جروم پاول، رئیس بانکمرکزی آمریکا، نخستین سخنران این نشست سالانه بود. او در سخنان خود به چند موضوع مهم از جمله تغییر رویکرد کلی بانکمرکزی در حوزه نرخ تورم و وضعیت بازار کار اشاره کرد. این سخنان بر بازارهای گوناگون اثراتی داشته اما درباره محتوای سخنان پاول و اثرات احتمالی آن در آینده پرسشهای مختلفی مطرح است. در ادامه به ۵ پرسش که باید درباره این تغییر در چارچوب سیاستها به آنها پاسخ داده شود اشاره میشود.
پرسش اصلی این است که استراتژی جدید چیست؟ در این استراتژی بر بهبود وضعیت بازار کار تاکید بیشتری میشود و نگرانی کمتری درباره رشد نرخ تورم وجود خواهد داشت. در بیانیه مربوط به استراتژی جدید، اشتغال کامل یک هدف فراگیر توصیف شده و بانکمرکزی وعده داده برای رفع موانع اشتغال کامل اقداماتی انجام دهد. در استراتژی جدید، بانکمرکزی به مبارزه با بیکاری که اکنون بسیار بالاست ادامه خواهد داد، اما برخلاف گذشته، کاهش شدید نرخ بیکاری سبب اقدام بانکمرکزی برای مهار نرخ تورم نخواهد شد. در رویکرد جدید، همچنین به جای یک رقم بهعنوان نرخ هدف برای تورم، یک گستره برای نرخ تورم وجود دارد که متوسط آن ۲درصد است. در واقع بانکمرکزی برای جبران دوران طولانی که نرخ تورم بسیار پایین بود اجازه میدهد نرخها برای مدتی بالاتر از ۲ درصد نوسان کنند. در بلندمدت متوسط نرخ تورم ۲درصد خواهد بود.
دومین سوال این است که سیاست جدید بانکمرکزی بر اقتصاد چه اثراتی دارد؟ در چارچوب قبل، کاهش نرخ بیکاری به سطوح بسیار پایین، هشدار اولیه درباره افزایش کنترل نشده نرخ تورم محسوب میشد اما این اتفاق هرگز رخ نداد. قبل از بحران کرونا نرخ بیکاری آمریکا به پایینترین میزان در ۵۰ سال اخیر رسیده بود اما هیچ نشانهای از افزایش نرخ تورم مشاهده نمیشد. در چارچوب جدید این تجربه مورد توجه قرار میگیرد، در نتیجه حتی اگر نرخ بیکاری بهشدت کاهش یابد، بانکمرکزی نرخ بهره را بالا نخواهد برد. با آنکه سیاست جدید به معنای افزایش قیمت موادغذایی و دیگر مایحتاج مردم است، اما پاول توضیح داد که برای کمک به رونق اقتصاد، جلوگیری از کاهش شدید نرخ تورم و بالا بردن اشتغال میارزد که قیمت بالای کالاهای مصرفی تحمل شود.
سومین سوال این است که نحوه اثرگذاری این چارچوب جدید چیست؟ از آنجا که نرخ تورم سالهای متمادی پایینتر از ۲درصد بوده، در چارچوب جدید آمده است تا وقتی نرخ تورم برای مدتی بالاتر از ۲ درصد نماند بانکمرکزی حتی به بالا بردن نرخهای بهره فکر هم نخواهد کرد. این استدلال مطرح است که اگر خانوادهها و شرکتها متقاعد شوند، نرخ تورم بالا خواهد رفت و در آینده قدرت خریدشان کاهش خواهد یافت، برای استقراض، هزینه کردن و سرمایهگذاری عجله خواهند کرد. این عامل به رشد بالاتر اقتصاد و بهبود وضعیت بازار کار منجر خواهد شد.
چهارمین پرسش این است که چه مشکلی ممکن است در مسیر اجرای این استراتژی پدید آید؟ برای اینکه این استراتژی موثر واقع شود خانوارها و شرکتها باید متقاعد شوند که بانکمرکزی هراس از افزایش نرخ تورم را کنار گذاشته و بهطور کامل نقش حمایتکننده از بازار کار را بر عهده گرفته است. همچنین آنها باید به این ایده باور پیدا کنند که رشد نرخ تورم برای اقتصاد مفید است. نکته دیگر این است که پایین ماندن نرخهای بهره برای مدتی طولانیتر، عمدتا به نفع ثروتمندان است، نه اقشار کم درآمد یا با درآمد متوسط.
پنجمین سوال این است که اساسا چه نیازی به چارچوب جدید وجود داشت؟ بانکمرکزی از اینکه ابزارهایش برای مبارزه با رکود کاملا موثر نیستند نگران بوده است. این بدان معنا است که بانکمرکزی برای مبارزه با رکود ابزارهای کمی دارد. در سالهای اخیر نرخ تورم بالا نرفته و این درحالی است که نرخهای بهره پایین بوده و هزاران میلیارد دلار نقدینگی به اقتصاد تزریق شده است. نرخ پایین تورم به این معناست که بانکمرکزی نمیتوانسته از نرخهای بهره بکاهد تا به رشد اقتصاد کمک کند. به این ترتیب به چارچوبی جدید نیاز بوده است.
منبع: دنیای اقتصاد
ارسال دیدگاه