گفتوگو با جواد مجابی درخصوص ادبیات پسا کرونایی:
رنسانسی جهانی در انتظار ادبیات
تهران (پانا) - وقوع جنگ جهانی دوم و تأثیری که بر زندگی طیف گستردهای ازمردم برجای گذاشت منجر بهشکلگیری گونه جدیدی از ادبیات شد؛ از جمله «ساعت صفر»، اصطلاحی در ادبیات آلمان که خاص آن دوران است.
بهگزارش ایران، حالا جواد مجابی، نویسنده، شاعر و منتقد ادبی و هنری معتقد است بهدنبال شیوع این ویروس، آن هم در گسترهای به ابعاد همه کشورها، باید منتظر تغییرات مهمی در عرصه ادبی باشیم و میگوید: «باید قدری منتظر بمانیم تا شاهد شکلگیری رنسانسی عظیم در عرصه ادبیات باشیم که گسترهای بهوسعت همه جهان خواهد داشت؛ ادبیاتی که در پی حضور و تلاش برای عبور از دورهای آخرالزمانی قدم بهعرصه خواهد گذاشت.»
با توجه به شیوع گسترده این بیماری، فکر میکنید تا چه اندازه شاهد نفوذ اثرات آن به بخشهای مختلف شعر و ادبیات داستانی باشیم؟
کرونا تنها یک بیماری نیست؛ اتفاقی است جهانی که از جهت وسعت تا به امروز مشابه آن هرگز دیده نشده؛ قدری جستوجو کافی است تا ببینید که هیچ یک از بیماریهای مسری قرنهای گذشته، از آنفلوانزا گرفته تا وبا و طاعون و حتی وقوع جنگهای جهانی اول و دوم در چنین سطحی رخ ندادهاند و همه آن مشکلات هولناک، دایره جغرافیایی بسیار محدودتری را شامل شدهاند. اگر آن طور که متخصصان میگویند تا دو سال آینده همچنان درگیر این بیماری باشیم تردیدی نیست که بر همه وجوه زندگیمان اثر میگذارد که بخش عمده آن متوجه سیستم مالی جهان خواهد شد. نظام سرمایهداری که دنیا را با شرکتهای مالی فرامرزی و قدرت اقتصادی بینهایت بالایی اداره میکند و حتی عرصه سیاست هم از آن تبعیت میکند تحولات بسیاری را به خود خواهد دید. البته فرهنگ و هنر هم از تأثیر عمیق این بیماری در امان نخواهد بود، حتی در روابط فردی و اجتماعی مردم هم باید منتظر شکلگیری الگوهای تازهای باشیم. اینها بخشی از تحولاتی است که گریزناپذیر هستند و باید منتظر وقوعشان باشیم؛ اما اینکه بهطور دقیق چه خواهد شد کسی نمیداند.
معتقدید که این تغییرات افزون بر نظام سرمایه داری، بهطور جدی عرصه فرهنگ و ادب را هم در برمیگیرد؟
ابتدا باید منتظر بروز تغییراتی در نظام سرمایهداری باشیم؛ حتی موج جنگ افروزی سیاستمداران که بخشی از آن نشأت گرفته از فروش سلاح و بازیهای سیاسی- اقتصادی است هم با اندکی کاهش روبهرو خواهد شد. ماجرای قاچاق اسلحه، مواد مخدر و حتی انسان که بهدنبال کسب سود از هر طریقی هستند هم از تغییرات این چرخه در امان نخواهند بود، چراکه به اجبار شرایط مدتی طولانی با مرگ زندگی خواهیم کرد و در کنار آن خواهیم بود. این همنشینی حتی اگر شده به میزان کمی، حرص عجیبی را که در بشر امروز برای کسب قدرت و ثروت شکل گرفته کاهش میدهد و نوعی تعادل بر همه فعالیتهای انسان قرن بیست و یکمی حاکم خواهد کرد. بهنظرم انسان بعد از کرونا اندکی بهتر از قبل با زندگی و مرگ روبهرو شده و به آن فکر خواهد کرد.
در عرصه فرهنگ و بویژه ادبیات شاهد چه تغییراتی خواهیم بود؟
پاسخ این سؤال را به نوعی میتوان در تحولات بعد از اتفاقاتی همچون جنگهای جهانی یا بعد از بهبود برخی بیماریهای همهگیر گذشته پیدا کرد. از بارزترین نمونههای تاریخی آن میتوان به جنگ جهانی دوم اشاره کرد؛ بعد از پایان جنگ شاهد شکلگیری نوعی از ادبیات داستانی شدیم که هنوز هم به پایان نرسیده و همچنان آثار مهمی تحت تأثیر آن شکل گرفته و خلق میشوند که همه هنرها را شامل میشود. در آلمان، شاهد زاده شدن ادبیاتی با عنوان «ساعت صفر» یا «سالهای صفر» بودیم که تحت تأثیر پایان جنگ مذکور و شکست نازیها شکل گرفت. آزادی دموکراتیکی که سردمداران نازی میگفتند چیزی نبود که تأثیرش بر زندگی مردم و حتی ادبیات سنگینی میکرد. بعد از این اتفاق نویسندگان آلمانی و حتی دیگر کشورهایی که گرفتار جنگ شده بودند تلاش کردند تا تعبیر درست تری از آزادی در مخلوقات ادبی خود عرضه کنند؛ اتفاقی که هنوز هم ادامه دارد.
به تأثیر عمیقتر کرونا بر عرصه ادبیات معتقد هستید، آن هم در گستره جهانی؟
بله، درست همانگونه که هنرمندان و نویسندگان بعد از اتمام جنگ جهانی دوم دست به تحولی در خلق آثار خود زدند در ارتباط با کرونا هم باید منتظر رنسانس عجیبی در عرصه شعر و داستان باشیم. با این تفاوت که این مرتبه با وقوع اتفاقی بسیار گستردهتر از موارد تاریخی قبلی روبهرو هستیم و حالا باید قدری منتظر بمانیم تا شاهد شکلگیری رنسانسی عظیم در عرصه ادبیات باشیم که گسترهای بهوسعت همه جهان خواهد داشت؛ ادبیاتی که در پی حضور و تلاش برای عبور از دورهای آخرالزمانی قدم به عرصه خواهد گذاشت. وقتی این یکی- دو سالی که پیشبینی خود متخصصان است پشت سربگذاریم بیشک دست به ارزیابی مجددی از عواطف، احساسات و حتی فرایض و نوع زندگی فردی و اجتماعیمان خواهیم زد و تأثیر این بازنگری بر مخلوقات ادبی هم خودنمایی خواهد کرد.
و پیشبینی میکنید این تغییرات ادبیات را به کدام سمت و سوبکشاند؟
برای اظهارنظر در این زمینه خیلی زود است، با این حال بگذارید پیشبینی شخصیام را بگویم. بهگمانم نوعی رفرم اجتماعی در انتظارمان است که در عرصه فرهنگ هم اثر پررنگی خواهد گذاشت و شاهد کاهش شکلهای افراطی در همه وجوه زندگی خواهیم بود؛ بخش مهمی از ادبیات هم چیزی نیست جز انعکاس آنچه بر جوامع میگذرد. آنهایی که مدتی طولانی تحت تأثیر این حادثه جهانی مرگ آفرین زندگی کردهاند با اثرات ذهنی بسیاری از این شرایط روبهرو میشوند. حتی یکی از مواردی که متخصصان درباره وقوع آن هشدار میدهند ابتلای افراد بسیاری به ناهنجاریهای روانی است؛ این مسأله بیش از همه درباره افرادی صادق است که مواجهه مستقیمی با بیماران به کرونا داشتهاند یا عزیزان خود را تحت تأثیر این شرایط از دست دادهاند، حتی درباره آنهایی که سرمایههای خود را از دست دادهاند و قادر به ادامه کسب و کارشان نیستند هم حاکم است. بنابراین شاهد حرکت اهالی فرهنگ و ادب به سوی خلق آثار انسانی تری خواهیم بود، سالهاست هالیوود دست به ساخت فیلمهای آخرالزمانی برای مخاطبان جهانیاش میزند؛ از فیلمهایی درباره جنگ اتم گرفته یا شیوع ویروسهای ناشناخته. حالا ما در صحنه واقعی چنین
فیلمهایی هستیم و این ویروس بهعنوان نیروی نامرئی زندگی همه افراد را به تساوی گرفتار کرده، انسان امروز در حال تجربه اتفاقاتی است که پیشتر فقط در تخیل خود به آنها اندیشیده بود.
با وجود نگرانیهای ناشی از زندگی با این ویروس، اثرات بدی برای ادبیات برنمیشمارید و حتی از حرکت به سوی اعتدال سخن میگویید!
بله و حتی تأکید دارم که تحت تأثیر شرایط فعلی برای مرتبهای دیگر به روابط میان جوامع میاندیشیم، به محیط زیست توجه بیشتری خواهیم داشت و از سویی حتی حواسمان به پناه جویان و فقیران جامعه هم خواهد بود. اینها بخشی از مواردی است که در هیاهوی زندگی امروز فراموش کرده بودیم اما به مرور دوباره متوجه آنها خواهیم شد و نکته مهمی که نباید از آن غفلت کنیم کرونا نشان داد که برخی اتفاقات فقیر و غنی سرشان نمیشود؛ اینها مواردی است که آیندگان انعکاس آن را در ادبیات خواهند دید.
در این بین اهالی ادبیات چقدر به حفظ این برهه تاریخی در میان آثار خود کمک خواهند کرد؟
این اتفاقی است که از همین حالا شروع شده، جستوجوی بسیار مختصری کافی است تا ببینید که شعرهایی در سراسر جهان در این رابطه گفته شده و از سویی نویسندگان متعددی هم دست به کار نوشتن شدهاند. وقت آن شده که متفکران مهم جهانی، افرادی نظیر «نوآم چامسکی» دست به ترسیم چشمانداز دقیق تری از آینده جوامع بزنند. این مسأله تأثیر بسزایی بر هنرمندان و نویسندگانی خواهد داشت که به حوزه فلسفی خاصی اتکا دارند. ادبیاتی که از سوی چنین افرادی خلق میشود از سطح احساسات فراتر رفته و منجر به انتشار آثار ارزشمندی میشود. باید منتظر بمانیم و ببینیم که متفکران چه تصویری از آینده بشری ترسیم خواهند کرد، اینکه جهان سرمایهداری به چه سویی حرکت میکند و...
تجربه ابتلا به کرونا، نشان داد که باوجود انتظارمان مردم سردرگم شده و از آموزش چندانی برخوردار نبودند، انعکاس بخشی از این اتفاق جهانی در آثار ادبی میتواند در حکم آموزش غیر مستقیمی برای موارد احتمالی مشابه باشد؟
انعکاس ماجراهای امروز در ادبیاتی که در حال شکلگیری است خواه ناخواه چنین کارکردی هم خواهد داشت. وقوع هر مصیبتی در سطح جهانی، تأثیری دو سویه دارد که هم مثبت و هم منفی است، درست شبیه آنچه که کرونا بر سرمان آورده و از سویی ما را با این سؤال روبهرو کرده که چه شد که خود و سیارهمان را به این روز انداختهایم و از سوی دیگر ما را وادار به تجدید نظری همه جانبه خواهد کرد.
این اثرگذاری فراتر از مضمون، ساختارهای ادبی را هم تحت تأثیر قرار خواهد داد؟
بهطور حتم چنین خواهد شد، در ارتباط با این ویروس مردم همه کشورها مشابهتی جهانی در نوع زندگی، نگرانیها و درماندگی خود را با یکدیگر احساس میکنند. این تغییر فکری به طور قطع بر ساختار ادبی آثار هم تأثیری جدی به جای خواهد گذاشت، شاید نگاه اخلاقمدار از این به بعد حضور جدی تری در عرصه جهانی ادبیات پیدا کند.
پیشنهاد شما برای اهالی ادبیات در شرایط فعلی چیست؟
بگذارید از تجربه نوشتن «شبهای ملخ» بگویم؛ رمانی که آن را در شبهای بمباران نوشتم، تألیف این رمان در زمان مذکور خیلی صادقانه و واقعیتر از آن بود که بعدها دست به یادآوری و نوشتن خاطرات آن شبها بزنم. بنابراین اگر نویسندگان و شاعران جوان خواستار خلق آثاری در این زمینه هستند باید همین روزها دست به کار شوند، نه چند سال بعد که همه این اتفاقات در حکم خاطره شدهاند. به هنگام وقوع حادثه باید واکنش فکری و احساسی خود را داشته باشیم و منتظر آیندهای موهوم نمانیم، هر چند که به گمانم انسان بعدکرونا بهدلیل زخمهایی که مبتلا شده، درمان جو و بهتر از قبل خواهد بود.
ارسال دیدگاه