وصیت نامه خبرنگار شهید حمیدرضا کشاورز مرآت؛
برادران راه سرخ شهادت را ادامه دهید
قزوین (پانا)- خبرنگار شهید حمیدرضا کشاورز مرآت در وصیت نامه خود بر ادامه راه سرخ شهادت تاکید کرده است.
به گزارش بسیج رسانه استان قزوین، شهید شاخص بسیج رسانه قزوین در سال ۱۳۹۹ که در ۲۷ فروردین ۱۳۶۲ در فکه به شهادت رسیده در وصیت نامه خود آورده است:
«به نام خداوند قاسم جبارین
پدر جان و مادر عزیزم، خواهران و برادران، سروران گرامی
امیدوارم که حال شما خوب باشد و در زندگی همیشه با عبادت و خوشی همراه باشید. نامه برادران عزیزم رسید، بی اندازه خوشحال شدم، باز هم نامه بدهید، اگر زنده بمانم جوابش را خواهم داد.
ما امروز عازم عملیات هستیم و خیلی کم احتمال دارد که من شهید شوم، خداوند انشاا.. این سعادت را نصیب یاران خود نماید و همچنین منِ بنده بی تقوا را درک کند.
این نامه همچنین به عنوان وصیت نیز حساب میشود.
من مالی از خود ندارم که وصیت کنم، تمام کار من زحمت شما بوده است، خداوند انشاا... کاری کند که شما مورد رحم خود قرار دهید و ببخشید.
وصیت من این است که خدا را هرگز فراموش نکنید، امام را در نمازهایتان دعا کنید و همیشه حجاب و آداب اسلامی را رعایت کنید، مخصوصاً حجاب را اگر رعایت نکنید دل من هرگز آرام نمی گیرد.
من وقت زیادی ندارم، فقط به شما سفارش می کنم(که)جستجو کنید مسائل را. در مرگ من هرگز گریه نکنید، صبوری را حفظ کنید، هیچ خرجی را صلاح نمیدانم که بکنید، دارو نداری هم ندارم، از همه برای من حلالیت بخواهید، از همه.
برادران من باید از مرگ من درس عبرت بگیرند و راه سرخ شهادت را ادامه دهند.
من وقت زیادی ندارم، الان سوار ماشین می شویم. یک نامه ناقصی توانستم بنویسم ببخشید خداحافظ
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
این قسمت را که هم اکنون در خط مقدم هستیم درسنگر اضافه می کنم.
سلام مرا به همه برسانید پدر جان مادر جان برادران عزیزم(شهید، اسامی فامیل ها را نوشته است) همه بدانید که تا اخرین لحظه بفکرتان بودم، ولی اینجا باید همه این ها را کنار گذاشت و به یاد مظلومیت حسین(ع) و علی(ع) افتاد و به یاد ائمه اطهار(ع) به یاد شهیدان پاک گلگون کفن، به یاد اسلام عزیز.
صدای توپ ها و کاتیوشاها هواسم را پرت کرده و بالاخره باید ببخشند که نتوانستم بعضی ها را بنویسم.
مادر عزیزم پسرت را حلال کنید و خودت را به جای مادرهای دیگر بگذار که چندین شهید دارند. صبر و شکیبایی را حفظ کن، برایم اگر وقت کردید چند رکعتی نماز بخوانید و دعایم کنید. من از آتش دوزخ خیلی می ترسم. من در برابر حسین(ع) خجالت می کشم. خدا کند که بدنم تکه تکه شود و فردای قیامت در محضر خداوند خجالت نکشم.
دیگر عرضی ندارم امشب شب جمعه، شبه حمله، شب عید حزب ا.. است، همان عیدی که برایتان در نامه نوشته بودم.
خدا نگهدارتان باشد فردا در عالم برزخ همدیگر را ملاقات خواهیم کرد.»
ارسال دیدگاه