گزارش پشت صحنه برنامه تلویزیونی چهل تیکه با حضور مهدی سلوکی؛

نیم رخ دیگری از مهدی سلوکی در «چهل‌تیکه»

تهران(پانا) - اینبار مهمان برنامه «چهل تیکه» مهدی سلوکی بازیگر خوش اخلاق ایران است، این برنامه بستری برای تعریف خاطرات هنرمندان از سال‌ها فعالیت هنریشان است.

کد مطلب: ۱۰۲۱۶۸۲
لینک کوتاه کپی شد
نیم رخ دیگری از مهدی سلوکی در «چهل‌تیکه»

من زود رسیدم. زودتر از مهمان برنامه در استودیو ضبط برنامه «چهل تیکه» بودم. بنابراین فرصت کافی داشتم که با عوامل برنامه آشنا شوم. وقتی کنار بخاری بزرگ ورودی استودیو می ایستم تا کمی گرمم شود بلافاصله یک نفر از عوامل تولید به سمتم می‌آید. به او می‌گویم که خبرنگار هستم و با خانم حاتمی تهیه‌کننده و کارگردان برنامه برای تهیه یک گزارش هماهنگ کردم. اصرار می‌کند که به اتاق VIP بروم. علیرغم میلم به آنجا می‌روم و با «الهام حاتمی» تهیه‌کننده و کارگردان برنامه نیز از نزدیک آشنا می‌شوم. خانمی آنجاست که گویا هماهنگ کننده حضور مهمانان در برنامه است ومدام در حال تماس تلفنی با اشخاص مختلف است. احساس می‌کنم که یک مشکلی پیش آمده. از «الهام حاتمی» می‌پرسم که آیا مهمان برنامه آمده است؟ می‌گوید که مهمان امشب برنامه «مهدی سلوکی» است و تا دقایقی دیگر به استودیو می‌رسد. آمد و رفت‌ها به اتاق و صحبت و کسب تکلیف از کارگردان برنامه زیاد می‌شود. در یک فرصت که کارگردان از اتاق خارج می‌شود فرصت را مغتنم می‌شمارم و بیرون می‌روم تا در اطراف استودیو پرسه بزنم.
تماشاگران در داخل استودیو نشسته‌اند و برخی در لابی استودیو قدم می‌زنند یا اینکه اطراف بخاری حلقه زده‌اند و کمی که گرم‌شان می‌شوند به گوشه دیگری می‌روند. مردی میانسال به همراه همسرش برای دیدن برنامه چهل‌تیکه از قزوین به محل ضبط برنامه آمده‌اند. خودش را علی خوشنویس معرفی می‌کند و در اولین گام آشنایی با من یک عدد خودکار با خوشرویی به من تقدیم می‌کند و تاکید می‌کند که مخصوص خوشنویسی است. آدرس و تلفن‌اش را می‌دهد و از خاطرات‌اش می‌گوید. شاید او گمان می‌کرد که من یکی از عوامل تولید برنامه هستم. می‌گفت که عاشق بازیگران است و با خیلی از بازیگران عکس یادگاری دارد. علی خوشنویس گرم تعریف کردن خاطره‌اش از دعوت بهزاد خداویسی است که مهدی سلوکی وارد استودیو می‌شود، قبل از اینکه علی خوشنویس متوجه حضور مهمان شود عوامل تولید به پیشواز سلوکی می‌روند و او را به سمت اتاق VIP هدایت می‌کنند.
دستیار کارگردان در میکروفونی که در دست دارد از تماشاگران می‌خواهد که به محل ضبط برنامه برگردند. لحظاتی دیگر برنامه آغاز خواهد شد. اول برنامه یک پلاتو است که علیمردانی آن را اجرا می‌کند و خیلی زود مهدی سلوکی وارد صحنه می‌شود و گفتگوی دو نفر او با علیمردانی آغاز می‌شود.
همه چی از کجا متولد شدی آغاز می‌شود. مهدی سلوکی متولد اصفهان است. اما اصالتا اصفهانی نیست و بنا به شرایط کاری پدرش چندین سال در اصفهان زندگی کرده‌اند. تا کلاس چهارم در اصفهان هستند و بعد از آن به تهران می‌روند. خاطره‌ای که از آن سالها به یاد دارد مربوط به درس و مشق‌اش است. می‌گوید که در اصفهان و در کلاس چهارم معدل درسی‌ام شاید ۱۶ می‌شد اما به محض اینکه به تهران آمدیم، کلاس پنجم دبستان معدلم ۸۰/۱۹ شد.
سلوکی علت این تفاوت را در محیط زندگی می‌داند؛ «اصفهان و شرایط جغرافیایی آن و حتی محل زندگی ما این اجازه را می‌داد که تفریح بیشتری داشته باشیم و توی کوچه بازی می‌کردیم. اما در تهران دیگر خبری از بازی فوتبال توی کوچه‌ها نبود. شاید به این دلیل که محدودیت برای من ایجاد شده بود بیشتر سرگرم درس خواندن شده بودم و باعث شد که در آن سالها معدلم خیلی بهتر شود.»
او در تخیلات دوران کودکی‌اش خودش را خلبان می‌دیده است. تا اینکه گروهی از تلویزیون به هنرستان مالک اشتر جایی که مهدی سلوکی تحصیل می‌کرده است می‌آیند. از او تست می‌گیرند و می‌خواهند که روز بعد به تلویزیون بیاید. « اولش فکر کردم که سرکاری است و نرفتم تا اینکه دوباره هفته بعد آمدند و پرسیدن که چرا نیامدم. من که دیدم قضیه جدی است شرط گذاشتم که اگر نمراتم را بگیرند من هم می‌آیم.»
قسمت کوتاهی از برنامه « گنجشک و ماه» پخش می‌شود. تصویر مهدی سلوکی در سن ۱۴ سالگی که جملاتی را از حفظ روبروی دوربین بیان می‌کند. علیمردانی می‌گوید در این برنامه خاطره شهدا را بازسازی می‌کردید. وقتی تصویر خودت را برای اولین بار در تلویزیون دیدی چه حسی داشتی؟ سلوکی می‌گوید: برایم باورکردنی نبود.
دومین برنامه‌ای که مهدی سلوکی در آن حضور یافت، برنامه پرطرفدار «نیم رخ» بود. علیمردانی درباره چگونگی ورود او به برنامه نیم رخ می‌پرسد. « همان زمان که ما برای صداگذاری برنامه «گنجشک و ماه» به تلویزیون می‌رفتیم چون در مجاورت تولیدکنندگان برنامه «نیم رخ» کار می‌کردیم، کارگردان برنامه مرا دیده بود و گفته بود که به من بگویند تا برای تست نیم رخ بیایم. آن زمان این برنامه خیلی سروصدا کرده بود. خودم که از طرفداران پروپاقرص برنامه بودم. من همان اوایل خیلی اصرار داشتم که اگر در تست مجری گری قبول شدم. تست مرا پخش نکنند که بالاخره هم قبول کردند. »
علیمردانی پرسید: همان موقع هم برای نیم رخی‌ها شرط و شروط گذاشتی؟ سلوکی پاسخ می‌دهد: آن موقع که برای «گنجشک و ماه» شرط گذاشتم تصور نمی‌کردم روزی تصویرم از تلویزیون پخش شود.
قسمت های کوتاهی از «نیم‌رخ» پخش می‌شود. سلوکی با دیدن تصویر خودش می‌گوید که باورش نمی‌شود از آن زمان ۲۰ سال گذشته است. این برنامه نشان داد که نوجوانان بیشتر از آنچه تصور می‌شود توانایی دارند.
نیم رخ را همه کسانی که نوجوانی‌شان در دهه ۷۰ گذشته است به یاد دارند. من نیز خاطرات محوی از نیم رخ در ذهنم باقی مانده بود. برای من سایه محوی از مهدی سلوکی و خاطرات بازی‌هایش باقی مانده بود. شاید اگر تا چند وقت پیش سریال «ستایش» پخش نمی‌شد، مجبور می‌شدم که از دور و اطرافیانم بپرسم که او کیست؟ اما هر چقدر برنامه جلوتر می‌رود تا حدودی از آن غبار مه گرفته تصویر مهدی سلوکی و بازی‌هایش در سالهای گذشته برای من کاسته می‌شد. نوبت به پخش سریال تب سرد رسید. خوب شاید حافظه من به عنوان یک خبرنگار دهه شصتی مانند حافظه یک ماهی است که هیچ چیزی جز اسم آشنای علیرضا افخمی به عنوان کارگردان این سریال به یاد نمی‌آورم. اما سریال «چراغ‌های خاموش» که پخش می‌شود کمی بیشتر از غبار مه گرفته مقابل ذهنم از بین می‌رود.
علیمردانی از شیوه بازی مهدی سلوکی می‌پرسد. او پاسخ می‌دهد اوایل سعی می‌کردم تا ادای بزرگترها را دربیاورم. حتی بزرگتر که شدم تعاریف‌ام از این حرفه مختص خودم بود. خیلی زمان گذشت تا اینکه فهمیدم خودم را باید بگذارم کنار.
مهدی سلوکی می‌گوید آدم غرغرویی سرکار نیست اما غرغراش بیشتر برای برگشتن به منزل است چون بیشتر از ۱۲ ساعت نمی‌تواند کار کند. او می‌گوید اصولا دوست ندارد فیلمی که بازی کرده است را ببیند. چون دیدن تصویر خودش در تلویزیون خوشحالش نمی‌کند.
علیمردانی به شوخی می‌پرسد: اصلا خودت را دوست داری و سلوکی پاسخ می‌دهد: آره ... خیلی زیاد، اما توی آینه.
مهدی سلوکی بازیگری است که از کارگردان سریالی که در آن بازی کرده است کتک خورده است. در واقع یک سیلی. خودش می‌گوید یک سیلی کاری بوده است و موجب شده است که نقش‌اش را بهتر بازی کند. این اتفاق در سریال «چراغ‌های خاموش» رخ می‌دهد. « بعد از صحنه تصادف بود که باید آن صحنه خاص را بازی می‌کردم. به نظرم سیلی آقای بلوچی کارساز بود چون بعدها که آن صحنه را دیدم باورم نمی‌شد که این صحنه را من بازی کرده‌ام.»
سلوکی بازیگرانی مانند: پرویزپرستویی، خسرو شکیبایی، جمشید مشایخی و عزت ا... انتظامی را الگوهای خودش در بازیگری معرفی می‌کند و تاکید می‌کند که دوست دارد در یک سریال کمدی بازی کند. چون تابحال چنین تجربه‌ای نداشته است. او همچنین تاکید می‌کند که تا کنون هیچ کدام از نقش‌هایی که بازی کرده است به خودش نزدیک نبوده‌اند.
علیمردانی از بازیگر سریال«ستایش» می‌پرسد وقتی خیلی غمگین هستی چه چیزی حالت را خوب می‌کند و او به صدای پدرش اشاره می‌کند. « صدای بابام حالم را خوب می‌کند»
سوال‌های علیمردانی این آگاهی را می‌دهد که در قسمت‌های پایانی برنامه هستیم. حال، ما نیم رخ دیگری از مهدی سلوکی دیده‌ایم. نیم رخ دوران بازیگری در سنین نوجوانی و جوانی‌اش را دیده بودیم و حال در چهل تیکه نیم رخ متفاوتی از او را دیدیم.
دست آخر یک مهمان است و یک صندوقچه و یک شی مخفی در آن. بازی ساده و قشنگی که ما را به سالهای دور می‌برد. وقتی یک مهمان یک شی قدیمی خاطره ساز از درون این صندوقچه بیرون می‌آورد و سعی می‌کند، حدس بزند که آن جسم چیست در این فاصله که او با چشمان بسته به ذهن‌اش فشار می‌آورد که نام آن جسم را بگوید؛ ما به دوردست‌ها و سالهای خیلی دور می‌رویم و آن جسم را در دستان خود می‌بینیم و خاطراتی که با آن داشته‌ایم از مقابل چشمان‌مان می‌گذرد.
اکنون نوبت مهدی سلوکی است که از درون صندوقچه «چهل تیکه» یک دوربین قدیمی کشویی بیرون بیاورد و ما را به سالهای دور ببرد. سلوکی که بعد از لحظاتی کلنجار رفتن ماهیت دوربین را کشف می‌کند البته نه با این نوع کشویی آن اما با دوربین یاشیکا برای پروژه‌های درسی‌اش خاطره داشته است.
سلوکی در آخر می‌گوید که دوست دارد برادرش که او نیز کار اجرای تلویزیونی انجام می‌دهد روی صندی مهمان «چهل تیکه» بنشیند.
برنامه به پایان می‌رسد و علی خوشنویس به سرعت خودش را به قسمت امانات برنامه می‌رساند و موبایل‌اش را طلب می‌کند و منتظر می‌ماند که سلوکی به جمع تماشاگران در بیرون استودیوی ضبط بیاید. لحظاتی دیگر علی خوشنویس و همسرش با مهدی سلوکی چندین عکس سلفی ثبت می‌کنند. شاید یک زمانی همین مدل موبایل علی خوشنویس هم خاطره‌ای شود که سر از یک صندوقچه چوبی در دوره و سالی خاص درآورد و او با خود بگوید که ما سالها پیش‌تر یک مدل از این موبایل‌ها داشتیم که در تهران و سر ضبط برنامه چهل تیکه با مهدی سلوکی عکس یادگاری انداختیم.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار