عباس پازوکی*
طلاق را آزاد کنید لطفا
تهران (پانا) - زندگی خانمی که همسرش ۱۰ سال است درگیر اعتیاد به شیشه است و شبها از ترس توهم همسرش در اتاقش را قفل میکند تا به او و دخترش آسیبی وارد نشود چه ارزشی دارد که طلاق نگیرد؟
عصر ایران؛ بحث سهمیهبندی طلاق از بحثهای مهم روز است. فارغ از اینکه اصل ماجرای سهمیهبندی چیست، نگارنده بر این باور است نوع نگاه اکثر رسانهها و مسولان و تصمیمگیران به طلاق دچار اشکال است.
ما در روانشناسی معتقدیم یک رفتار، پیش زمینهها و پیامدهایی دارد. یعنی مثلا کسی که زیاد میخورد نتیجهاش میشود چاقی و پیشزمینهاش ممکن است اضطراب باشد. درباره طلاق هم همین است. در واقع طلاق پیامد یک رفتار است. پیش از توجه به خود رفتاری که باعث طلاق شده و پیش از بررسی ریشهها و زمینههای بروز آن رفتار، توجه بهخود پیامد و محدود و مسدود کردن خود پیامد نهتنها کارآمد نیست بلکه میتواند عواقب زیادی داشته باشد.
وقتی بهدلیل رفتار یکی از زوجها یا هر دوی آنها کار به طلاق کشیده میشود نهتنها نباید جلوی آن را گرفت بلکه باید راه را باز کرد، چرا که عواقب جلوگیری از آن بسیار بدتر است.
متاسفانه رسانهها و مسولان و تصمیمگیران فقط به عواقب منفی طلاق مثل سرنوشت فرزندان طلاق و آمارهای مربوط به آن پرداختهاند، اما کسی نمیگوید مثلا زندگی یک زن با یک مرد معتاد به شیشه که هیچوقت هم ارادهای برای ترک ندارد، چیست؟
آیا واقعا فرزندان این زوجین خوشبخت و موفق خواهند بود؟ زندگی زوجینی که دائم در حال خیانت به یکدیگر هستند چه عوارضی برای فرزندانشان دارد؟ زندگی زوجینی که یکی از آنها ناتوانی جنسی دارد و طرف دیگر بهشدت ناراضی است، چه عواقبی دارد؟
خواهش من از تصمیمسازان این است که مسائل زندگی را به روز بررسی کنند. الان مثل قدیم نیست که دو نفر زن و شوهر فقط بهخاطر مثلا اخم و متلکانداختن مادر زن و مادر شوهر بخواهند از هم جدا شوند. اکثر زوجین از این مسائل عبور کردهاند. الان مساله جدی در زندگی زوجین خیانت است، الان مساله جدی اعتیاد وحشتناک به مواد مخدر صنعتی است. در واقع دلایل و رفتارهاییهایی که موجب طلاق میشود جدید شده است و گاهی باید کمک کرد به یک زن یا مرد که زودتر جدا شود.
زندگی خانمی که همسرش ده سال است درگیر اعتیاد به شیشه است و شبها از ترس توهم همسرش در اتاقش را قفل میکند تا به او و دخترش آسیبی وارد نشود چه ارزشی دارد که طلاق نگیرد؟
مرد یا زنی که همسرش بارها و بارها به او خیانت کرده و روابط نامشروع متعددی را تجربه کرده برای چه باید به زندگی با همسرش ادامه دهد؟
فرزندان این زوجین که دائم شاهد خیانت یکی یا هر دو نفر از والدین خود هستند چگونه تربیت میشوند در این فضا؟
زنی که بهدلیل وسواس شوهرش ۱۴ سال است با شوهرش همبستر نشده و شوهرش بههیچ قیمت حاضر به درمان خود نیست، برای چه باید ادامه بدهد؟
عصبانیت شدید این زن بهخاطر از بین رفتن جوانیاش در این زندگی و دعوای دائم زوجین چه عواقبی برای فرزند آنها دارد؟
آیا کسی به فرزندانی که پدر و مادر آنها به زور زیر یک سقف زندگی میکنند هم توجهی دارد؟
واقعیت این است که بعضی زوجین باید از همه جدا شوند و اگر جدا نشوند فرزندان آنها بیشتر آسیب میبینند تا زمانیکه طلاق اتفاق بیفتد.
بنابراین اگر میخواهیم طلاق کمتر شود نباید جلوی طلاق را بگیریم باید عوامل و ریشههای جدایی را بررسی و کم کنیم. باید فرهنگ مشاوره گرفتن از روانشناسان متخصص جا بیفتد، باید مشکلات اقتصادی برطرف شود، باید ریشه اعتیاد خشکانده شود، باید مساله خیانت ریشهیابی، بررسی و مورد توجه قرار بگیرد.
اینکه یک زن و شوهر خسته از زندگی را سالهای سال درگیر مساله طلاق کنیم و هی ببریم و بیاوریم، نهتنها خدمتی به آنها نکردهایم بلکه این خستگی، عصبانیت و طولانی شدن، عوارض جدیتری برای خود زوجین، فرزندان، خانواده و اطرافیان آنها دارد.
لطفا درهای طلاق را باز بگذارید، بگذارید اگر میخواهند و باید از هم جدا شوند جدا شوند. این عوارضش بهمراتب کمتر است.
*روانشناس
منبع: عصرایران
ارسال دیدگاه