در گفتوگو با کارشناسان، راههای خودمراقبتی درمقابل هجوم اخبار ناگوار را بررسی کردهایم
راههای جایگزین غصه خوردن
تهران (پانا) - انگار ماه دی برای ایران خوش یمن نیست. همین سه سال پیش دی ماهش پر بود از خبرهای بد که تلخترین آنها فروریختن ساختمان پلاسکو بود. آن ریزش غمانگیز که کمر ایران را شکست. هفت روز دیگر سومین سالگرد جانباختگان این حادثه است و به معجزه زمان، غم این زخم تقریبا التیام یافته، اما از آنجاکه دی ماه برای ما همواره آبستن حادثه است امسال نیز مسلسل وار چند پلاسکو را تجربه کردیم آنقدر که دیگر نفسمان زیرهجوم آوار خبرهای بد بند آمده و خیلیهایمان احساس میکنیم بغضی تلخ و سمج بیخ گلویمان نشسته و دستبردار نیست.
بهگزارش جامجم، ما بغض کردهایم چون عاشق ایرانیم، اشک توی چشمهای ماست چون دلداده وطنیم، ناراحتیم چون قلبمان شکسته و روحمان آزار دیده و غصه میخوریم چون میخواهیم سر ایرانمان همیشه بالا باشد. این همه غصه اما برای روح فردی و جمعیمان خوب نیست، این بغض که گلوگیر شده است بدجور در کمین سلامت روانمان نشسته و اگر آزادش بگذاریم بهجانمان خواهد افتاد. با کارشناسان حوزههای مختلف گفتوگو کردهایم چون میدانیم ما ملت غمزده ایران که به غم از دست دادن سردار و انهدام هواپیما و واژگونی اتوبوس و جان باختنهای کرمان و وحشت سایه جنگ حالا رنج سیل سیستان و بلوچستان و آوارگی مردم آن دیار نیز اضافه شده بهشدت نیازمند تسکین هستیم، تسکینی البته از جنس خودمراقبتی، کارهایی که باید خودمان برای خودمان بکنیم و کاری کنیم حالمان بهتر شود.
دیدن و شنیدن اخبار ناگوار برای کودکان ممنوع
زمانیکه خبرهای ناگوار در جامعه شدت میگیرد موضوع حفظ سلامت روان کودکان نیز بیش از سایر اوقات اهمیت مییابد، زیرا بهدلیل تکامل نیافتن رشد شناختی در کودکان، آنها نسبت به اخبار ناگوار و اضطرابآور آسیب پذیرترند.
در واقع کودکان نمیتوانند اخبار را درست تحلیل و تفسیر کنند و در بسیاری از مواقع فکرشان در مواجهه با اخبار زلزله، سیل، جنگ و مسائلی از این قبیل تا مدتها مشغول میشود.
بنابراین انتظار میرود با فراهم کردن آسایش و رفاه روانی و اجتماعی، سلامت روان کودک در شرایط بحرانی حفظ شود بهخصوص برای کودکانی که زمینه مشکلات اضطرابی دارند و در مواجهه با اخبار منفی بیشتر در معرض آسیب قرار میگیرند. نقش خانواده در حفظ سلامت روانی کودکان در بحرانهای اجتماعی و طبیعی نقشی کلیدی است.
والدین باید مراقب باشند فرزندانشان در معرض اخباری که محتوای خشن دارد قرار نگیرند زیرا این تصاویر و صحنهها تا مدتها ذهن کودکان را به چالش میکشد و در مواردی مشاهده شده کودک بر اثر این اتفاقات از رفتن به مدرسه امتناع کرده و حتی در تغذیه و خواب دچار اختلال شده است. اگر کودکی از رفتن به مدرسه امتناع میکند، شبها نمیخوابد، در خواب کابوس میبیند، حاضر نیست تنها در اتاقش بخوابد یا این که دچار علائم جسمی همچون دل درد، حالت تهوع و سر درد شده است همه اینها ممکن است بر اثر شنیدن اخبار اضطراب آور باشد. البته آسیب روانی کودکان به واکنشهای والدین نیز بسیار وابسته است. والدینی که خود دچار اضطراباند و دائم اخبار را پیگیری و درباره آن بحث و ابراز نگرانی میکنند فرزندشان را تحتتاثیر قرار میدهند.
بنابراین باید گفت سبک زندگی والدین در سلامت روان کودکان نقش زیادی دارد بهطوری که بیشتر کودکان مضطرب، والدین مضطرب دارند و رفتار آنان مشکلات کودکانشان را تشدید میکند.
تفکر، بصیرت، خودسازی؛ راه آرامش این روزها
در شرایط کنونی که اخبار منفی و ناگوار فضای جامعه را تحتالشعاع قرار داده، برای کسب آرامش مجدد بهتر است از این اتفاقات تلخ بهعنوان امتحانهای سخت الهی یاد کنیم؛ موضوعی که در قرآن نیز به آن اشاره شده است.
اگر همه اتفاقات ناگوار روزهای اخیر را تنها به چشم یک حادثه ببینیم، ناراحتیهای روحی و قلبیمان بزرگ میشود و شاید به سختی بتوانیم با غم و اندوه ناشی از آن کنار بیاییم، اما اگر به آنها بهچشم امتحانهای سخت خداوند نگاه کنیم، قطعا هضمش برایمان راحتتر خواهد بود و آرامش قلبی بیشتری خواهیم یافت و امیدی جز به خدای بزرگ نخواهیم داشت. بهتر است در چنین شرایطی به این فکر کنیم که داریم در مقام امتحان شونده محک میخوریم و عیارمان معلوم میشود؛ اینکه آیا جزو کسانی هستیم که در خوشیها پای دین میایستند ولی در مصیبتها لغزش دارند و از آن دست میکشند یا جزو کسانیکه در سختی و آسانی، انحرافی از باورهایشان ندارند.
در این شرایط مرور حوادث کربلا میتواند به مومنین کمک کند و به طرح این پرسش از خود منجر شود که آیا حوادث این روزها از واقعه عاشورا سختتر و تلختر است؟ حضرت عباس هم وقتی اوضاع را در کربلا سخت میبیند به امامحسین(ع) میگوید که ضاقَ صَدْری؛ یعنی سینهام به تنگ آمده اما در بدترین شرایط و در شب عاشورا هم، صدای خنده اهل بیت امامحسین(ع) به آسمان میرفت.
باید با توجه به آیهها و احادیث به این بیندیشیم که انشاءا... همه اینها مقدمات ظهور ولیعصرمان (عج) است و باید بتوانیم از این امتحانات سربلند بیرون بیاییم. این روزها باید بیش از همیشه تفکر کنیم تا بتوانیم از دین و از حق بهخوبی دفاع کنیم.
باید بصیرت داشته باشیم تا بتوانیم در چنین شرایط سختی، حق را از باطل تشخیص بدهیم و در نهایت خودسازی کنیم. کسی که به خودسازی فکر میکند، میتواند به نور الهی متبلور شود و با قلبی آرام و مطمئن پذیرای حق باشد. همه اینها راههایی است که میتواند به بهبود حالمان و بازگشت آرامش فکر و روانمان کمک کند.
روی موج خبر منفی
تاثیر هجوم اخبار منفی در ده روز اخیر بر افکار عمومی بیسابقه بوده است و هیچ جامعهای ظرفیت تحمل این حجم از اخبار بد را در این مدت زمانی کوتاه ندارد. معمولا وقتی یک حادثه غیرطبیعی مثل آتشسوزی ساختمانی معروف، تصادف یک قطار یا سقوط یک هواپیما رخ میدهد، اخبار مربوط به این حادثه حداقل برای شش ماه روی جامعه تاثیرات منفی میگذارد، حال وقتی برای ده روز متوالی، انواع و اقسام حوادث در یک جامعه رخ دهد، خواهناخواه اخبار این حوادث فضایی بسیار منفی را در جامعه ایجاد خواهد کرد.
این وضعیت رسانههای رسمی را نیز دچار سردرگمی میکند، زیرا این رسانهها باید اخبار خود را از یک منبع رسمی دریافت کنند و به اطلاع مردم برسانند، ولی متاسفانه معمولا در شرایط حساس، اخبار واقعی از رسانهها پنهان نگاه داشته میشود. اما در این شرایط باید سازمانی مرکزی وجود داشته باشد تا اخبار صحیح را به موقع به رسانهها اعلام کند.
با این حال، در سانحه سقوط هواپیمای اوکراینی شاهد آن بودیم که در سه روز اول، هیچ خبر صحیحی از مراجع رسمی به رسانهها منتقل نشد و حتی رسانههای رسمی کشور در روز اول بعد از این حادثه در سکوت محض فرو رفته بودند.
این در حالی است که در چنین شرایطی، شهروندان نیاز فوری به دریافت اخبار صحیح دارند و وقتی این اخبار از سوی رسانههای رسمی به اطلاع آنها نمیرسد، طبیعی است که مردم سراغ رسانههایی میروند که به آنها خبر جعلی جهتدار میدهد.
در مجموع باید گفت رسانههای ما در زمینه اطلاعرسانی صحیح به مردم بهخصوص در شرایط حساس بسیار ضعیف عمل میکنند، اما این رسانهها باید توجه داشته باشند تا زمانیکه با مردم صادق نباشند، راه را برای جریانهای خبری بیگانه باز میکنند؛ اتفاقی که به هیچ وجه به سود کشور و منافع ملی ما نیست.
کارهایی بکنیم که دوست داریم
همه ما معمولا در طول زندگی به کرات خبرهای منفی و نگرانکننده را میشنویم که تعدادی از آنها به زندگی شخصی و تعدادی از آنها به زندگی اجتماعیمان مربوط است. پس وقوع حوادث در زندگی همه انسانها طبیعی است، اما اتفاقاتی که در این مدت برای کشورمان رخ داده آنقدر بد و تلخ و آنچنان پرتعداد و پشت سر هم بود که احساس میشود همه بهنوعی دمغاند و انرژی ندارند. بعد از شهادت سردار سلیمانی و همرزمانش به سبب مشارکت مردم در تشییع پیکرها، از تلخی این اتفاق کاسته شد بهطوری که مردم باور داشتند شهید سلیمانی از سردار سلیمانی قویتر است. اما پس از آن اتفاقاتی رخ داد که سلامت اجتماعی را تحتالشعاع قرار داد، آنهم با پیشینه اتفاقات مربوط به گران شدن بنزین که محملی شد برای از دست رفتن شادابی اجتماعی بهطوری که این روزها همهجا مردم درباره این اتفاقات حرف میزنند و بیش از گذشته برای یافتن اخبار و تحلیلهای جدید سرشان در گوشیها و فضایمجازی است.
ما مردم در مواجهه با این اخبار میتوانیم دو گونه عمل کنیم، اول اینکه مکرر اخبارمنفی را بشنویم و دنبال کنیم و انرژیهای منفی را درون مان تلنبار کنیم و دوم اینکه در عین خبرگیری از اوضاع، به روز بودن و همدردی با جامعه از وارد کردن فشارهای روانی به خود پرهیز کنیم. افراد هر جامعه دو دستهاند، عدهای که تجربه و مهارت مدیریت هیجانات را دارند وعدهای که از چنین تواناییهایی بیبهرهاند. گروه اول قادرند دست به خود مراقبتی بزنند ولی گروه دوم دچار اضطراب میشوند و در نتیجه کیفیت زندگی، روابط اجتماعی و نقشهایی که باید ایفا کنند تحتتاثیر قرار میگیرد. خطاب به گروه دوم باید گفت حوادثی که در روزهای اخیر برای کشور اتفاق افتاد خارج از کنترل مردم بوده و آنها هیچ نقشی در بروزشان نداشتهاند؛ پس در عینحال که باید دست به همدلی زد ولی برای شکسته نشدن مقابل حوادث باید مدیریت به خرج داد و از خود مراقبت کرد.
یکی از راهها این است که اخبار منفی را کمتر بخوانیم و بشنویم و باز نشر دهیم، در عوض بیشتر با خانواده و دوستان باشیم و برای تقویت روابط اجتماعی تلاش کنیم و به کارهای گروهی روی بیاوریم. اینها همه راههایی برای خودمراقبتی است که البته مراقبت از خود از هر فردی به فرد دیگر فرق میکند؛ زیرا افراد با انجام کارهای مختلف شاد میشوند و نمیشود برای همه نسخهای واحد پیچید اما خلاصه این است که برای دور شدن از غصههایی که این روزها بر جامعه هجوم آورده باید کارهایی را انجام داد که به آن علاقه داریم و از آنها لذت میبریم. در این میان البته نقش حاکمیت نیز در حفظ بهداشت روانی جامعه مهم است، حاکمیتی که میتواند با روی آوردن به صداقت و شفافیت، در مسیر اعتمادسازی گام بردارد و برای کاهش نارضایتیها تلاش کند.
تقویت سواد رسانهای در شرایط اطلاعرسانی ضعیف
نحوه اطلاعرسانی رسانههای جریان اصلی ما در سانحه سقوط هواپیمای اوکراینی نشان داد این رسانهها در شرایط بحرانی به هیچ وجه موفق عمل نمیکنند. در چنین شرایطی، مردم برای پیگیری اخبار حوادثی از این دست بهسراغ شبکههای اجتماعی میروند؛. شبکههایی که چون نظارت کافی بر آنها وجود ندارد، صحت اخبارشان به هیچ وجه قابل تایید نیست.
در این وضعیت لازم است مخاطبان ما خود در جهت ارتقای سواد رسانهایشان تلاش کنند. برای این منظور، مردم باید منابع رسانهای خود را افزایش دهند و در زمینه دریافت اخبار به یک منبع اتکا نکنند. اصولا مراجعه به منابع متعدد برای دریافت یک خبر به مخاطب کمک میکند متوجه صحت و سقم آن خبر شود. البته این مساله به سواد رسانهای افراد نیز بستگی دارد و بسته به سطح سواد رسانهای افراد، لازم است نحوه استفاده آنها از رسانهها متفاوت باشد. از این رو نمیتوان به هر کسی توصیه کرد به منابع خبری متعدد مراجعه کند، زیرا بسیاری از افراد اساسا تاب تحمل دریافت حجم زیادی از اخبار منفی را ندارند. به همین دلیل، این افراد نباید در شرایط بحرانی، دائم به سراغ دریافت اخبار منفی از رسانههای متعدد بروند، زیرا این مساله روی روح و روان آنها تاثیر منفی میگذارد.
حال با اینکه رسانههای جریان اصلی ما گاهی دچار ضعف در اطلاعرسانی میشوند، اما بازهم به مردم توصیه میشود برای این که در زمینه دریافت اخبار در شرایط بحرانی دچار سردرگمی نشوند تا حد ممکن به منابع رسمی مراجعه کنند و به صحت اخبار منتشر شده در منابع غیررسمی اعتماد نکنند. البته بهصورت کلی، مردم وقتی با هر خبری حتی در رسانههای رسمی مواجه میشوند، باید با شک و تردید به آن خبر بنگرند و صحت و سقم آن را از منابع رسانهای گوناگون بررسی کنند. همچنین لازم است مخاطبان تا از صحت یک موضوع مطلع نشدهاند، آن را برای افراد دیگر منتشر نکنند. زیرا آحاد جامعه درجات سواد رسانهای مختلفی دارند و ممکن است هر خبری روی ذهن آنها تاثیر منفی بگذارد. بنابراین کاربران باید از انتشار گسترده هر خبری که از صحت آن مطمئن نیستند، پرهیز کنند. با وجود این باید اذعان کرد در جریان خبررسانی حادثه سقوط هواپیما، رسانههای جریان اصلی ما نه سرعت لازم را در انتشار اخبار داشتند و نه اصول صحت و دقت را رعایت کردند؛ مسالهای که در بلند مدت بدون شک به بیاعتمادی شدید مردم به رسانههای رسمی منجر میشود.
بنابراین متاسفانه در جریان سقوط هواپیمای اوکراینی نه فقط در حوزه نظامی با خطای انسانی مواجه بودیم، بلکه در حوزه اطلاعرسانی نیز اتفاق تاسفبرانگیزی رخ داد. زیرا رسانههای ما از صحت یک خبر مطلع نبودند و با وجود این، دائم تحلیلها و نظرات مختلف خود را در قالب خبر به خورد مردم میدادند. همانطور که دیدیم در سه روز نخست بعد از این حادثه شاهد این نارسایی از سوی رسانهها بودیم که با وجود نداشتن اطلاعات کافی از اصل خبر، در تحلیلهایشان بر صحت یک نظریه ثابتنشده بهعنوان نظریهای متقن اصرار میورزیدند. این در حالی است که اگر رسانههای ما باهوش بودند، باید تا زمان باز شدن جعبه سیاه این هواپیما از اظهار نظر درباره علت سقوط آن پرهیز میکردند.
ارسال دیدگاه