زورخانه؛ نوای جاودانه پهلوانی در گود زمان

دهگلان(پانا) - در دل خاک و عرق، جایی میان سنت و جوانمردی، «زورخانه» هنوز نفس می‌کشد؛ جایی که طنین ضرب مرشد و صدای زنگ، پژواکی از فرهنگ کهن پهلوانی‌ست، فرهنگی که هنوز هم در هیاهوی جهان مدرن، گوش جان را می‌نوازد.

کد مطلب: ۱۵۶۰۶۲۳
لینک کوتاه کپی شد
زورخانه؛ نوای جاودانه پهلوانی در گود زمان

در گود زمان، زورخانه نفس می‌کشد؛ جایی که خاکِ گذشته و نفسِ امروز به هم می‌آمیزند. زنگ زورخانه، فریاد صلح پهلوانان است و ضرب مرشد، طنین فراموش‌نشدنی مردانگی. اینجا نه میدان جنگ است، نه عرصه رقابت؛ گود، آینه‌ای‌ست که در آن زور بازو در آغوش ادب آرام می‌گیرد و هر فرودش بر خاک، سرودی برای فروتنی است. پهلوانان، مرواریدهای عرق را به گردن تاریخ می‌آویزند و زمزمه می‌کنند: «زورخانه، خانه جان است.»

فرهنگ پهلوانی، درس زندگی‌ست در قالب حرکات سنگ و میل. پشت هر «شیرین‌کاری»، فلسفه‌ای نهفته است: سنگ را بلند کن، اما سنگدل مشو؛ میل بزن، اما به خویشتن نیز میل داشته باش. پهلوانی، سوگندنامه اخلاق است؛ سوگند به راستی، به شجاعت، به دستگیریِ ضعیف. مرشد می‌خواند: «یا علی که نفس، گرده می‌خواهد...» و پهلوانان می‌دانند: ورزش، تنها کشیدن عضله نیست، کشیدن مهربانی بر پوست جهان است.

در روزگار آهنگ‌های بی‌روح مدرن، زورخانه چراغی روشن است. امروز، روز پاسداشت نوای کهنی‌ست که می‌گوید: «زور، عشق است و پهلوانی، عهدی با انسانیت.» از گود تا خیابان، از گذشته تا فردا، فرهنگ پهلوانی یادآور این پیام است: قدرت، آن‌گاه جاودانه می‌شود که در خدمت مهر باشد.

پس بگذارید زنگ زورخانه، همیشه در گوش زمان طنین‌انداز بماند؛ صدایی که می‌خواند: «هر روز، روز پهلوانی‌ست.»

نویسنده : دانش‌آموز: کیان فتحی‌زاده

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار