در گفت‌وگو با پانا تاکید شد؛

موسیقی به یادگیری دروس کمک می‌کند

آموزشگاه‌های موسیقی باید از حالت لوکس خارج شوند/ نقش باب اسفنجی در آشنایی کودکان با ساز ترومپت

تهران (پانا) - یک مدرس موسیقی کودک می‌گوید موسیقی باعث می‌شود یادگیری دروس در مدارس راحت‌تر باشد زیرا باعث افزایش بهره‌وری هوشی و هماهنگی دو نیم‌کره مغز و در نتیجه بالارفتن راندمان درس‌هایی همچون ریاضی و بالارفتن اعتماد به نفس کودکان و نوجوانان می‌شود.

کد مطلب: ۱۴۷۱۲۷۴
لینک کوتاه کپی شد
 موسیقی به یادگیری دروس کمک می‌کند

معصومه نژادحسن، مدرس موسیقی کودک، تار و سه تار است. او دانش‌آموخته دانشگاه هنر در مقطع لیسانس در رشته نوازندگی ساز ایرانی، فوق لیسانس و دکتری پژوهش هنر با گرایش موسیقی از دانشگاه هنر و معماری و علوم و تحقیقات است. وی که سال‌ها موسیقی کودک را در آموزشگاه‌های موسیقی آموزش می‌دهد، پس از ایام کرونا با گروه هوران آشنا شد و با این گروه همکاری کرد. با این آهنگساز و موسیقیدان جوان  گفت‌وگویی داشتیم که در ذیل می‌خوانید.

به نظر شما وضعیت اجراهای زنده موسیقی و کنسرت نسبت به سالیان گذشته چه تغییراتی داشته است؟

متأسفانه قوانین سخت گیرانه‌ای که برای برگزاری و گرفتن مجوز از شعر گرفته تا موسیقی و نوازنده وجود دارد، همیشه عده‌ زیادی از هنرمندان را از برگزاری کنسرت منصرف کرده، چون به جای اینکه هنرمند درگیر ارائه هنر خود باشد، تا حد زیادی گرفتار بروکراسی می‌شود. اما باز هم هستند دوستان هنرمندی که با پشتکار زیاد این هفت خان رستم را پشت سر می‌گذارند و موفق به اجرای کنسرت می‌شوند. البته باید گفت نسبت به سال‌های گذشته قطعا تعداد گروه‌هایی که فعالیت می‌کنند، بیشتر شده ولی متأسفانه در بسیاری مواقع شاهد پایین آمدن سطح کیفیت اجراهای موسیقی هستیم که این موضوع، می‌تواند دلایل زیادی مثل تغییر ذائقه‌‌ مخاطب و تمایل به موسیقی مصرفی داشته باشد.

چه نیازهایی پیش روی گروه‌های موسیقی ایرانی در برگزاری یک کنسرت استاندارد وجود دارد؟

وجود سالن‌هایی با استانداردهای مناسب اجرای موسیقی که متاسفانه بسیار اندک هستند، حمایت از گروه‌ها برای اجراهای بیشتر با همکاری در اعطای مجوزها و حمایت‌های مالی که در بسیاری کشورها به سهولت انجام می‌شود اما در ایران، نه تنها شاهد آن نیستیم، بلکه بالعکس در این مسیر سنگ‌اندازی هم می‌شود و البته وجود نت برای حفظ مقیاس کلی قطعات که در بیشتر مواقع کارها به اصطلاح گوشی نواخته می‌شود و طبعاً به همین دلیل در جزئیات اجرا، اختلاف‌های فراوانی بین تکنیک نوازنده‌های حتی یک ساز واحد دیده و شنیده می‌شود.

وضعیت استقبال هنرجویان از کلاس‌های موسیقی نسبت به گذشته چه تغییراتی کرده است؟

باید گفت که امروز، نسبت به زمانی که هم نسل‌های من موسیقی را شروع کردند، وضعیت بسیار بهتر شده است. در گذشته تعداد آموزشگاه‌های موسیقی و مدرسان بسیار کم بودند، اکثر خانواده‌ها استقبالی از کلاس‌های موسیقی نمی‌کردند و کمتر کسی به موسیقی به‌عنوان حرفه نگاه می‌کرد و به همین دلیل، موسیقی و موسیقیدان جایگاه  ویژه‌ای در اجتماع نداشت. اما به لطف خدا، اکنون استقبال خانواده‌ها از موسیقی خیلی بیشتر شده، اکثر خانواده‌ها دوست دارند که فرزندانشان از سنین پایین با موسیقی آشنا شوند و در مورد تأثیرات موسیقی بر کمک به یادگیری در دیگر زمینه‌ها آگاه‌تر شده‌اند و خیلی وقت‌ها حتی به این علت که در زمان جوانی و نوجوانی دوست داشتند، سازی را یاد بگیرند و خانواده جلوگیری کرده‌، حالا سعی می‌کنند زمینه را برای فرزندان خود فراهم کنند و حتی اگر خودشان هم زمانی برای تکرار و یادگیری داشته باشند، یادگیری را شروع می‌کنند.

به نظر شما برنامه‌های تبلیغاتی در رسانه‌های مختلف از جمله مطبوعات و صداوسیما و همچنین فضای مجازی، نیاز موسیقی سنتی امروز به تبلیغات را رفع می‌کند؟ 

متاسفانه در زمینه موسیقی سنتی هیچ زمینه آشنایی برای مخاطب وجود  ندارد. جمعیت غالب حتی افراد تحصیل کرده جامعه، موسیقی سنتی را با موسیقی غمگین و دلگیر اشتباه می‌گیرند. آنها بیشتر سازها را نه دیده‌اند، نه صدایش را شنیدند و نه حتی می‌شناسند. من، به دلیل اینکه فعالیت اصلی‌ام آموزش موسیقی کودک است، می‌بینم که اکثر خانواده و هنرجو‌ها می‌آیند موسیقی را شروع می‌کنند که در آینده نوازنده‌های پیانو، گیتار یا ویولن شوند و در این میان،  هیچ‌گونه آشنایی با سازهای ایرانی ندارند و اکثراً تمایلی به شروع ساز ایرانی ندارند.

به نظرم صدا و سیما اصلی‌ترین وظیفه را در پرورش ذائقه مخاطب و ترغیب به سازهای کلاسیک ایرانی دارد، که متاسفانه نه تنها کوچکترین تلاشی در این زمینه انجام نمی‌شود بلکه اگر سالی یکبار هم به مناسبتی در یک برنامه تلویزیونی از نوازنده‌ها دعوت می‌شود همیشه سازها پشت گل‌ها و بوته‌ها مخفی نگه داشته می‌شوند. به‌عنوان مثال من از زبان کودکی که تصمیم داشت موسیقی را شروع کند، وقتی اسم ساز «ترومپت» را شنیدم خیلی متعجب شدم و به من گفت که از انیمیشن باب اسفنجی اسم این ساز را یاد گرفته و به یادگیری آن علاقه‌مند شده است.  بهترین راه از نظر من ورود موسیقی به همه‌ مدارس به عنوان درس پایه و شروع برنامه‌هایی در صدا و سیما و حتی «شبکه نمایش خانگی» برای آشنایی با موسیقی ایرانی است، مثل گذشته که مرحوم «مرتضی حنانه» برنامه‌ای داشتند که به زبانی شیوا بیننده را با موسیقی ایرانی آشنا می‌کرد و امروزه چقدر جای همچین برنامه هایی خالی است.

از نظر شما چگونه می‌توان خانواده‌های ایرانی را در عین وجود مسائل مختلف روزمره قانع کرد تا به هنرهایی همچون موسیقی و تئاتر به عنوان یک نیاز نگاه کنند و از آن دوری نکنند؟

خداوند را شاکرم که در جامعه‌ امروز خانواده‌ها به اهمیت موسیقی در کمک به افزایش بهره‌وری هوشی و هماهنگی دو نیم‌کره مغز و در نتیجه بالارفتن راندمان درس‌هایی همچوم ریاضی و بالارفتن اعتماد به نفس فرزندانشان پی برده‌اند، اما اصلی‌ترین عامل بازدارنده برای خانواده‌ها مربوط به مسائل مالی و تامین هزینه‌های آموزش موسیقی است، چرا که از گذشته کلاس‌های موسیقی نسبت به بقیه کلاس‌ها شهریه بالاتری داشته و شرایط مالی به بسیاری از خانواده‌ها اجازه بهره‌وری از این هنر را نمی‌دهد، در صورتی که باید بچه‌ها در محیط مدرسه‌ نیز فضا و شرایطی برای آشنایی با این هنر داشته باشند و کلاس‌های موسیقی از حالت لوکسی که دارد درآمده و مثل سایر درس‌ها نظیر فارسی و ریاضی بخشی از برنامه آموزش روزانه مدارس شود تا کسانی که توانایی پرداخت هزینه‌های خارج از مدرسه را ندارند از آموزش محروم نمانند. در این میان مساله اصلی، صرفا یادگیری نواختن یک ساز نیست، بلکه انجام همزمان چند فعالیت در موسیقی که با هم باید اتفاق بیفتد ذهن هنرجو را فعال‌تر می‌‌کند. ممارست و پشتکار در تمرین و رسیدن به موفقیت‌های کوچک در هر جلسه هنرجو را به این نتیجه می‌رساند که هدف‌های بزرگ با قدم‌های کوچک تحقق می‌یابد و این الگو نه تنها در موسیقی که در هر زمینه‌ای که فرد به آن علاقه دارد نیز تعمیم می‌یابد.

آیا اقتصاد امروز هنر، می‌تواند به تنهایی زمینه‌ساز درآمد پایدار و زمینه‌ای برای امرار معاش خانواده‌ها باشد؟ 

در این رابطه، چندین دیدگاه متفاوت وجود دارد، اول اینکه هنرمند هنر را از روی عشق انجام می‌دهد که در اصل درست است، اما هنرمند زندگی خود را صرف یادگیری آن هنر خاص کرده است و برای تأمین هزینه‌های زندگی و امرار معاش، نیازمند کسب درآمد است. پس نمی‌توان هنر را فقط برای هنر خواست.  بعضی‌ها معتقدند چون هنر نان و آب نمی‌شود و باید در کنار حرفه‌ دیگری آن را دنبال کرد که قطعاً وقتی هنر کاری ثانویه باشد آن‌طور که باید و شاید رشد نخواهد کرد. اما مهم‌ترین نکته که امروز در این زمینه مطرح می‌شود، این است که هنرمند باید از لحاظ مالی دغدغه‌ تأمین معاش نداشته باشد، تا بتواند با تمرکز کامل به هنر خویش بپردازد‌ و جای تأسف است که هنرمندی که باید بتواند با فراغ بال به هنرش بپردازد باید نگران تأمین هزینه های سرسام آور زندگی باشد. باید پذیرفت که امروز، جمعیت غالب در جامعه توان پرداخت بهای هنر را ندارند، چه در حوزه صنایع دستی و چه هنرهای دیگری چون موسیقی، پس نیازی ضروری است که دولت تحت عنوان بنیادی برای هنرمندان و ارائه خدمت، دغدغه‌های هنرمند را به حداقل کاهش دهد.

از نظر شما چگونه می‌توان نسل بعدی موسیقی ایران را در مسیر درست تربیت کرد؟

متاسفانه با گذشت زمان و ماشینی شدن زندگی‌ها، روز به روز طرفداران موسیقی پاپ و مصرفی بیشتر شده و به همان مقدار از طرفداران موسیقی ایرانی کم می‌شود. حال در این میان، اولین قدم آشنایی هنرجوهای کم سن و سال با سازهای ایرانی و وجود قطعاتی است که شور و شوق را برای هنرجو تأمین کند. همیشه از این مثال  استفاده می‌کنم که اگر ما بتوانیم در سطح بین‌المللی چیزی برای ارائه داشته باشیم، بی‌شک هنر است که مثل زبان مادری در همه ما بالقوه وجود دارد. شاید بتوانیم در سطح جهانی مثل استاد کلهر یا استاد شجریان به عنوان خواننده یا نوازنده یک ساز ایرانی مطرح و شناخته شویم اما خیلی بعید است، بتوانیم در سازی غیر ایرانی همان اندازه موفق باشیم زیرا که آن ساز به فرهنگ ما تعلق ندارد و مربوط به فرهنگ دیگری است و آن فرهنگ نوازنده‌ها و خواننده‌های قدرتمندی در آن حیطه ارائه داده است و در خوشبینانه‌ترین حالت، ما برای فرهنگ بیگانه‌ای که سعی در تقلیدش داریم نوازنده یا خواننده دست چندمی خواهیم بود. اگر بتوانیم چیزی برای ارائه داشته باشیم قطعا آن هنر از فرهنگ خود بر گرفته‌ایم و در تار و پود ما جریان دارد.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار