فاطمهسادات صباغ*
بعضیها را باید دورادور دوست داشت؟
یزد (پانا) - هنرمند یزدی پس از تماشای تئاتر «بعضیها را باید دورادور دوست داشت» یادداشت اختصاصی درباره این تئاتر نوشت. تئاتر «بعضیها را باید دورادور دوست داشت» از ۱۴ مهر در پلاتو هنری صاحب جلال یزد به روی صحنه رفته است.
ردیف چهارم، صندلی شماره ٢ نشستم. هر ۴ نفر روی صحنه بودند، در سکوت، در تاریکی، رو به ما؛ نور آمد و اگر صحنه را یک دماسنج تصور کنیم با دمای ٣٧ درجه سانتیگراد، نمایش شروع شد.
تکتک دیالوگها و اکتهای آنها، قوه قضاوتگر آدمیزاد را حسابی قلقلک میداد. هیچ یک از این ۴ نفر که بر صحنه نمایش ایستاده بودند از قضاوتهای آنی مخاطبان در امان نبودند و این نوسان تا آخر به خوبی حفظ شد تا زمانی که تیر خلاص به پیشانی کار شلیک میشد.
ماجرا حول محور ۲ خانواده میگذشت؛ مفهوم عمیقی را در انتها دفن کرده بود و در این سوگواریِ اجتماعی، گاهی صدای خندههای تماشاگران هم به کار مینشست؛
عصبی؟ میشدید!
در دلتان ناسزا به بازیگر مظنون؟ میدادید!
از تعجب یک بار روی پیشانی؟ میزدید!
و بعید نیست حتی اگر در آخر، دیالوگ برنده نمایش را به همراهتان تداعی کرده باشید.
شیشه ظریفی به روی صحنه آمده بود، شیشه تصورات! اینکه تصور ما از آدمها،هیچگاه به عمق وجودشان قد نمیدهد. در دنیایی که ۵١ بر ١٧ بخشپذیر است، همیشه جایی برای غافلگیری باقی است.
اگر از من میخواستند اسم دیگری برای این نمایش انتخاب کنم، «نزدیکهای دور» برازنده بود. نزدیکهای دوری که میگوید شاید واقعا تصور ما از آدمها هیچگاه به عمق وجودشان قد ندهد.
*مجری و هنرمند یزدی
ارسال دیدگاه