گفت و گو با پانا به مناسبت رونمایی از مجموعه داستان نیوکاسل
آرش محمودی:مجموعه داستان نیوکاسل حاصل ده سال نوشتن و بازنویسی داستان هاست
کرمانشاه (پانا) - بالاخره مجموعه داستان آرش محمودی سرداری از نویسنده های خوب و جوان کرمانشاهی با نشر روزنه چاپ شد. مجموعه داستانی که برای ادبیات داستانی کرمانشاه نوید یک داستان نویس بسیار خوب را در ادبیات کشور می دهد. به بهانه چاپ نیوکاسل با آرش محمودی گفت و گو می کنیم.
از نیوکاسل برای ما بگویید. اسم جالبی برای یکمجموعه داستان به نظر می رسد. چرا نیوکاسل؟
لطف دارید. مجموعه داستان نیوکاسل حاصل ده سال نوشتن و بازنویسی داستان هاست. خیلی برای این مجموعه وقت گذاشتم و البته آنچنان هم به دنبال چاپ نبودم چون معتقدم داستان نویس وظیفه اش این است که داستانش را بنویسد. پروسه ی چاپ دیگر زیاد به او مربوط نمی شود. حالا که منتشر شده امیدوارم مخاطب خودش را پیدا کند. اما راجع به اسم نیوکاسل باید بگویم جدا از اینکه نام یکی از شهرهای انگلیس است، نام یک بیماری است بیشتر در پرنده گان و حیوانات شایع است. نوعی فلج شدن. اما به سبب اینکه برای اولین بار این بیماری و داروی آن در شهر نیوکاسل انگلیس کشف می شود. نام آن شهر را بر بیماری مذکور می گذارند. البته نام جذابی است و این بیماری پیوند تنگاتنگی با داستان اول مجموعه و دیگر داستان های کتاب دارد.
این مجموعه چند داستان دارد و دغدغه اصلی شما بعنوان نویسنده در این مجموعه چیست؟
این مجموعه ۱۱ داستان داشت که ۲ داستان آن سانسور شد. حقیقت و وفاداری به حقیقت دغدغه ی اصلی من در ادبیات و داستان است. میشل فوکو جمله ی معروفی دارد که من همیشه به آن فکر می کنم. می گوید: حقیقت موجب رهایی است... بله حقیقت، رهایی می آفریند. در تمام داستان هایی هم که در این مجموعه هست سعی ام بر این بوده که به حد توانم نقاب از چهره ی پلشتی ها برکشم. امیدوارم موفق بوده باشم.
بعنوان کسی که سالهاست ادبیات داستانی را بطور جدی دنبال میکند فکرمیکنید بیشترین تاثیر را در ادبیات از چه کسی پذیرفته اید.
هرکس که به ادبیات علاقه مند است ابتدا با آثار هدایت و جمالزاده آشنا می شوند. اما با مطالعه سلیقه انسان تغییر می کند. مثلاً وقتی هدایت را می خوانی و بعد می رسی به ساعدی و جلال، با فرم دیگری از ادبیات آشنا می شوی و تحت تأثیر قرار می گیری. من اگر بخواهم اسم ببرم، بیشترین تأثیری که گرفتم و نویسنده ای که خیلی دوستش دارم و اغلب آثارش را خوانده ام «هوشنگ گلشیری» است. به نظرم هنوز هم کسی نتوانسته پا جای گلشیری بگذارد؛ بعد ساعدی. این دو را خیلی دوست دارم چون نابغه های داستانی ایران هستند با این تفاوت که ساعدی بیشتر می نوشت ولی گلشیری نسلی را تربیت کرد مثل شهریار مندنی پور، ابوتراب خسروی، رضا جولایی ،کوروش اسدی و...به نظرم ادبیات ایران مدیون گلشیری است و افرادی را که آموخته کرده، باعث شده اند چرخ ادبیات بچرخد. این است که وقتی دوره های مختلفی را بررسی می کنید به گلشیری که می رسید نمی توانید به سادگی از او عبور کنید به واسطه نگاهی جدی که به ادبیات دارد. البته خودِ گلشیری به تولید محتوا معتقد بود و فرم را صرفاً جوابگوی نیاز جامعه ایران نمی دانست. فرم، بخشی از ادبیات است و زمانی که به آن می رسید، آنچنان نمی توانید پیش روی کنید. گلشیری جمله ی معروفی دارد که گفت: «شما هر چقدر هم کله معلق فرمی بزنید در نهایت باید داستان تعریف کنید.»
ادبیات داستانی کوتاه ایران را در مقایسه با رمان در چه جایگاهی می بینید.
بنظرم داستان کوتاه در ایران بسیار جلوتر از رمان است. این حرف من نیست و خیلی از بزرگان ادبیات هم این را تایید می کنند. ما در کوتاه قوی در هستیم و این مساله دلایل بسیاری می تواند داشته باشد از جمله اینکه حافظه ی ما از متل ها و پند ها و قصه هایی انباشته است که خیلی کوتاه و مینیمال بوده اند. از سعدی تا عبید زاکانی و بسیاری از بزرگان کلاسیک ما سعی داشتند که موجز و کوتاه سخن بگویند. و همین مساله تا امروز هم تاثیر خودش را گذاشته. و البته این لزومن چیز بدی نیست. و باید بتوانیم این فرم را به غایت مطلوب آن برسانیم.
در کنار ساختارمند بودن، نقطه قوت اغلب داستان های شما این است که در فضایی بومی اتفاق می افتند. چقدر این اتفاق را در موفقیت داستان هایتان موثر می دانید.
من بارها در جلسات داستان و گپ هایی که با دوستانم داشته ام به این اصل اشاره کردم که اگر قرار است روزی ادبیات ایران جهانی شود قطعن به واسطه ی ادبیات بومی این اتفاق میفتد. البته منظورم از ادبیات بومی صرفن یکسری واژه یا آداب رسوم خاص و توریستی نیست...اتفاقن یکی از سخت ترین و تحقیقاتی ترین انواع ادبی، ادبیات بومی است. آثار بومی را اگر به شکل خلاصه بخواهم تعریف کنم می شود: نگاه منحصر و متفاوت به سوژه های مشترک داشتن است...یعنی مخاطب وقتی با اثر مواجه می شود بداند که مثلن یک کرماشانی به عشق چطور می اندیشد. یا مرگ از منظر یک کُرد چطور است. یا جنگ و یا هر موضوع و ایده ای دیگر. این همان برگ برنده ی ادبیات بومی است که موجب می شود مخاطبی در آنسوی گیتی را هم برای خواندن اثر ترغیب کند و موجبات جهانی شدن ادبیات یک بوم را فراهم می کند.
برای پیشرفت داستان کرمانشاه چه باید کرد؟
یکی از مهمترین مشکلات ادبیات داستانی کرمانشاه وجود افراد غیر متخصص و بی تعهد در رأس بعضی کانون ها و انجمن هاست. این افراد با توجه به عدم آگاهی و درک از جایگاه و نقش ادبیات داستانی کرمانشاه، به دنبال دارو دسته درست کردن و ژانگولر بازی و در کار دیگران دخالت کردن و سنگ پیش پای نویسندگان انداختن و... هزار رو یکجور زد و بند هستند. و البته به لطف خدا همیشه هم بازنده ماجرا بوده اند. چون ذات ادبیات بهترین حذف کننده است! اگر کسی برای چیزی غیر از ادبیات به این عرصه ورود کرده باشد بعداز اندکی دستش رو می شود و کنار می رود.
حرف آخر
زنهار تا کلام را به خاطر نان نفروشی و روح را به خدمت جسم در نیاوری، به هرقیمتی. گرچه به گرانی گنج قارون...
بای بسم ا... جلال آل احمد
ارسال دیدگاه