بیداری فطرت انسانی در برابر بهشت دروغین
کردستان(پانا) - انقلاب اسلامی ایران در دوران جنگ سرد، میان دو قطب غرب و شرق، به پیروزی رسید و با اتکا بر مکتب اسلام محمدی (ص)، توانست در برابر سلطه مکاتب مادیگرایانه ایستادگی کند. این انقلاب، با احیای کرامت و شرافت انسانی، موجی از بیداری اسلامی را در سراسر جهان به راه انداخت؛ پدیدهای که سیاستمداران غربی هنوز درک درستی از آن ندارند و تلاشهایشان برای مهار آن، راه به جایی نبرده است.

انقلاب اسلامی ایران در بحبوحه جنگ سرد، میان دنیای غربِ لیبرال به رهبری آمریکا و دنیای شرقِ کمونیست به رهبری شوروی، به پیروزی رسید. رهبران این دو بلوک، با تکیه بر مکاتب خود، بر تمام جنبههای زندگی انسانها در سراسر جهان سلطه یافته بودند، گویی جهان، جز این دو مکتب، راهی دیگر نداشت.
اما انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (رحمةاللهعلیه) و با حمایت مردم، توانست در برابر این مکاتب و سیاستمداران بلوک غرب و شرق عرضاندام کند. این انقلاب، از طریق مکتب اسلام محمدی (ص)، جوامع انسانی را از خواب و غفلت بیدار کرد و نگاه عمیق و جامعی را در زمینه انسانشناسی به بشریت هدیه داد. نتیجه این رویکرد، احیای کرامت و شرافت الهی و فطری در انسانها بود که امروز، به چالشی بزرگ برای سیاستمداران غربی تبدیل شده است.
این مکاتب، انسانها را از فطرت الهی دور ساخته و برای جبران این خطای فکری، به تعبیر شهید آوینی، یک بهشت دروغین تحت عنوان «بهشت زمینی» خلق کردند؛ بهشتی که در ظاهر، انسان غربی را خوشبخت نشان میدهد، اما در واقع، زندگیای حیوانی است که در آن خبری از کرامت و شرافت انسانی نیست.
این ایدئولوژیها، در راستای پروژه استعمارگران غرب و شرق طراحی شدند تا سرمایههای جوامع انسانی را به تاراج برند. به همین دلیل، سیاستمداران این کشورها دریافتند که برای تسلط بر ملتها، ابتدا باید ریشههای فرهنگی و فکری آنها را هدف قرار دهند. پس از تهی شدن فرهنگ جوامع، نوبت به لشکرکشی نظامی و سیاسی میرسد. یکی از مصادیق هجوم فرهنگی و فکری دنیای غرب، سوءاستفاده از مفاهیمی چون دفاع از حقوق بشر، حقوق زنان و دموکراسی است، در حالی که در واقعیت، غرب نه مدافع حقوق بشر است و نه حقوق زنان.
اما این منطق نادرست غرب، با پیروزی انقلاب اسلامی به چالش کشیده شد. نظام اسلامی، با گفتمان دینی و انسانشناسی اسلامی، همانند دژی مستحکم در برابر این مکاتب ایستاد و موجی از بیداری اسلامی را در سراسر جهان به راه انداخت. دشمنی غرب با نظام اسلامی، ریشه در همین رویکرد اسلامی و انسانی دارد. در کنار رهبری حکیمانه، یکی از عوامل اصلی قدرت نظام جمهوری اسلامی، تکیه بر انسانشناسی اسلامی است.
سیاستمداران غربی، از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی، به خوبی از این واقعیت آگاه بودند و برای جلوگیری از نفوذ اسلام در جوامع غربی، از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. یکی از نمونههای بارز این مقابله با اسلام، محدودیت برای زنان مسلمان با پوشش و حجاب در عرصههای عمومی است. در چند دهه گذشته نیز، غرب با روشهای مختلف تلاش کرده است تا در برابر موج بیداری اسلامی ایستادگی کند و با تولید محتوای رسانهای، از گسترش آن جلوگیری نماید.
بااینحال، غرب هنوز درک نکرده است که اسلام، فطرت و وجدان انسانی را بیدار میکند و تمام تلاشهای آنها در مقابله با این دین الهی، بیفایده خواهد بود. نمونه بارز این حقیقت، موج اعتراضات مردمی در کشورهای غربی در حمایت از مردم فلسطین و غزه بود؛ اعتراضاتی که سیاستمداران غربی را حیرتزده و درمانده کرد.
ارسال دیدگاه