درجریان دیدار رهبری:
از شوق دیدار رهبر تا حس آرامش وصال دانش آموزان
شهرکرد(پانا) - از شوق دیدار رهبر تا حس و حال آرامش وصال دانش آموزان به قلم دانشآموز خبرنگار پانا استان چهارمحال و بختیاری روایت شد.
باور نکردنی بود؛ گویا آب سردی در سرمای زمستان بر سرم ریخته شد، خبر دیدار رهبری در مغز جوان من گنجانده نمیشد و همین گنجانده نشدن، قلب کوچکم را به لرزش درآورده بود، زبانم درگیر لکنت کلمات دیدار رهبری شده بود و هرچه زمان میگذشت سپاه هیجان، درون تک تک سلولهای تنم برای ساعات باقی مانده خط و نشان میکشیدند و صبحی که طلوع کرد، برای من به شیرینی ظهور امید در لشکر شکست خوردهای بود که سالیان سال اضطراب انتظار را برای رسیدن به خواسته قلبشان به جان میخریدند.
در کنار دانشآموزان و مسئولین همسو شدیم برای رسیدن به دریای عشق، در این مسیر سکوتها فریاد میزدند و صدای تیک و تاک ساعتهای مچی بی مقدمه خوراک شوق دیدار میشدند، خوراک هنگامی دلچسب میشد که آسمان قطرههای شفاف باران را راهی مسیرمان میکرد تا دلمان با بوی نم باران انس بگیرد شاید خدا هم میخواست قدرتش را برای زیبا سازی خاطرات دیدن پسر فاطمه(س) به رخ بکشد، آسمان زیبایی خلق می.کرد و ما درپی خلق حماسهای جدید برای دیدن روی حیدر لحظه شماری میکردیم تا آنکه صدای ترمز به انتظارمان پایان بخشید و این بزرگترین بخشش کائنات بود.
بعد از مستقر شدن در مصلی امام خمینی(ره) تهران، این صدای شور و هیجان دانشآموزان بود که با صدای هیجان روح اوج میگرفت همه از یک جنس بودیم شاید زبانمان فرق داشت اما همه در مسیر رسیدن به پسر فاطمه(س) خود را به دست شب و روز داده بودیم و تسلیم ساعات لجباز شدیم تا آنکه خورشید با طلوعش هم زمین را نور بخشید و هم ما را جانی دوباره داد با اشتیاق به سمت حسینیه امام خمینی (ره) حرکت کردیم لرزش دست انگار با بغض سنگر گرفته در گلویمان قرار داد بسته بود تا دلشوره ناب پرونده خود را به کُرسی بنشاند بعد از تفتیش شدن این قرش شعارهای شیر جوانان ایرانی بود که حالا محور اصلی رسانهها شده بود؛ موعود رسید رهبر وارد شد و زمان ایستاد صدایی جز ضربان قلب به گوش نمیرسید، نگاه گرما بخشش را در سرتاسر حسینیه پخش کرد و روح معنویت ما برای میهمان شدن در تمام تارهای شنوایی یکی پس از دیگری لشکر کشیدند تا پذیرای صدای آرام بخش رهبر باشند.
ارسال دیدگاه