فرهاد فخرآبادی*
کاش رو بازی میکردی آقای کاپیتان
هر چند در اصول دموکراسی، هر کسی آزاد است به فردی که صلاح میداند رای بدهد و کسی حق ندارد فرد دیگری را به علت رای دادن به فلان نامزد مورد بازخواست قرار دهد؛ اما زمانی که در دل یک حرکت حضور داری و با هم شغلهایت در یک مسیر قرار میگیری، حرکت بر خلاف مسیر برایت دردسرساز خواهد شد چون تصور بر این است که تو هم در دل جریان بودی تا بخشی از صدایی باشی که سالهاست آنرا خاموش کردهاند.
مقدمه کوتاهی که گفته شد، هر چند در نگاه اول سیاسی به نظر میرسد، اما در واقع ماجرایی است اجتماعی که حالا به دل ورزش هم رسیده است. ماجرا به یک رای برمیگردد، رای احسان حاجصفی کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران در انتخابات دهم اسفند مجمع عمومی که برای انتخاب رئیس جدید فدراسیون فوتبال برگزار شد.
در روزهایی که تقریبا تمام فوتبال ایران در اتحاد برای حمایت از علی کریمی در انتخابات فدراسیون فوتبال دست به کار شده بودند و البته همه اذعان داشتند که با زد و بندهایی که طی ۱۳ سال اخیر در فدراسیون فوتبال به وجود آمده، رای آوردن علی کریمی شبیه محال است؛ تصور این بود که در روز مجمع فوتبالیها حداقل در حمایت از خروج غیر فوتبالیها یکصدا هستند و ۹ رای داده شده در مجمع به علی کریمی از دل همین فوتبالیها بیرون آمده است.
احسان حاج صفی کاپیتان تیم ملی ایران است، وارث بازوبندی که بزرگترها و اسطورههایی مانند ناصر حجازی، علی پروین، علی دایی، مهدی مهدویکیا و کریم باقری آنرا بستهاند؛ بزرگترهایی که راز محبوب بودنشان در یک جمله است، آنها دلشان برای فوتبال ایران میسوزد و کنار مردم هستند تا یکی از مهمترین دلخوشیهای مردم را از نابود شدن نجات دهند.
زمانی که درباره رایهای مجمع حرف میزدیم، همه به اتفاق میگفتیم که رایهای علی کریمی رای فوتبالیهاست و کاپیتان هم در مسیر فوتبال ایران حرکت میکند. این تصور تا ساعتها با ما بود، حاج صفی پس از مجمع زیر پست سید جلال حسینی که در حمایت از علی کریمی بود، قلب میگذارد که نشان دهد از رای نیاوردن علی کریمی تا چه میزان ناراحت است ولی امان از یک فیلم، امان از باد، هوا و شانس و هر چه اسمش را میتوان گذاشت. هر چند مهدی محمد نبی دبیرکل سابق فدراسیون فوتبال تمام تلاش خود را برای مخفی ماندن رای اعضا انجام داد اما بدشانسی یا هر چه اسمش را میتوان گذاشت باعث شد تا فیلمی منتشر شود که در آن مشخص شده رای احسان حاج صفی، کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران بر خلاف حرکاتش در مجمع و پس از برگزاری مجمع بوده است و او با حرکت بر خلاف نظرات جامعه فوتبال و هواداران، به نامزدی دیگر رای داده است.
البته نباید فراموش کرد که این اولین بار نیست که احسان حاجصفی بر خلاف انتظارات عمل میکند، او پیش از این نیز سابقه رفتاری مشابه را داشته است. یازدهم اسفند سال ۱۳۹۴ زمانی که در بوندسلیگا دو برای تیم فرانکفورت بازی میکرد، طی مصاحبهای با برنامه نود تاکید کرد در ایران فقط برای سپاهان بازی خواهد کرد اما اینکه چه شد در بازگشت به ایران تیم مورد علاقهاش تغییر کرد و با تراکتورسازی قرارداد امضا کرد، موضوعی است که پیدا کردن پاسخ آن چندان سخت نیست.
هر چند رای احسان حاج صفی محترم است و کسی حق ندارد او را بابت اینکه صلاح دانسته غیر فوتبالیهایی که فوتبال ایران را به این روزگار رساندهاند شایستهتر از فوتبالیها هستند؛ بازخواست کند، اما ای کاش تجربه سالها حضور در فوتبال حرفهای این را به آقای کاپیتان یاد میداد که باید رو بازی کرد و پنهان بودن ممکن است جایی، توسط عاملی که اصلا فکرش را نمیکند افشا شود و امروز است که حاج صفی باید به فکر راهی باشد تا محبوبیت از دست رفتهاش برگردد؛ شاید کامنتهای اینستاگرام را بتوان بسته نگه داشت، اما تا ابد قرار نیست ورزشگاه خالی از تماشاگر باشد.
*روزنامهنگار
ارسال دیدگاه