در رکاب مرگ؛ جادههایی که قرار بود مسیر خوشبختی شوند
تهران (پانا) - شاید بارها برای شما هم اتفاق افتاده باشد که سوار بر اتومبیل در حال عبور از جادهای در حاشیه شهر باشید و در مسیر خود با دوچرخهسواری با لباس فرم این رشته مواجه شده باشید که در حال طی کردن مسیری است؛ تصویری که برای ما عادی شده اما پشت پرده آن تصویری تلخ و سیاه رنگ قرار دارد.
دوچرخهسواری هر چند ورزشی است که شاید درصد کمی در جهان وجود داشته باشند که با آن در طول زندگیشان سروکار نداشته باشند و هنوز هم درصدی از مردم جهان از دوچرخه به عنوان وسیله رفت و آمد به محل کار و انجام دادن روزمرگیها استفاده میکنند، اما حضور عدهای در جادهها با لباس فرم دوچرخهسواری نه برای حضور در محل کار است و نه بخشی از روزمرگیهای زندگی است؛ آنها بخشی از ورزشکاران حرفهای هستند که دوچرخهسواری جاده را به عنوان ورزش حرفهای خود انتخاب کردهاند با عشق و علاقه در جادهها رکاب میزنند اما این عشق و علاقه در ایران داستان دیگری دارد.
از رویای قهرمانی تا مرگ ناگهانی
دوچرخهسواری جاده در ایران هر چند یکی از رشتههای محبوب در بین علاقهمندان حرفهای به رشته دوچرخهسواری است و عاشقان زیادی دارد، اما داستان عشق به دوچرخهسواری جاده در ایران، داستانی متفاوت است، عشقی است همراه با خطر که استقبال از مرگ را همراه دارد.
یک هفته قبل در چنین ساعتهایی بود که یکبار دیگر اتفاقی تکراری در ورزش دوچرخهسواری جاده ایران رخ داد و تیتری که چند بار طی سالهای گذشته در رسانهها منتشر شده بود، بار دیگر به روز شد و مشخصات جدیدی را ثبت کرد؛ تیتر تکراری تصادف جادهای جان دوچرخهسوار ایرانی را گرفت» یکبار دیگر در خروجی خبرگزاریها خودنمایی کرد و این بار مهیار فرزانه نوجوان ایرانی اهل شهر یزد، با هزاران آرزو در دل و رویاییهایی برای قهرمانی و بالا بردن پرچم ایران در آسیا و جهان، به آغوش مرگ رفت.
مصدومیت در ورزش و بعضاً به یک قدمی مرگ رفتن در طول تمرین و یا مسابقات رسمی، داستانی است که گریزی از آن نیست و خطر در تمام دنیا با همه احتیاطها و ایمنیهای حرفهای جزئی از ورزش است اما داستان در دوچرخهسواری جاده ایران متفاوت است.
این اولین بار نبود که چنین اتفاقی در دوچرخهسواری ایران رخ میداد، مشابه این تصادف بارها در این رشته ورزشی رخ داده است و به تعدادی که هیچکس از آن خبر ندارد، تصادف جادهای و بیاحتیاطی یک راننده باعث شده تا دوچرخهسواران جاده ایران مصدوم شده و مدتی را دور از ورزش حرفهای باشند اما قسمت تلخ ماجرا اینجاست که طی سالهای اخیر، گفته میشود ۸ دوچرخهسوار حرفهای جاده در ایران جان خود را بر اثر حوادثی مشابه از دست دادهاند و قطعاً اگر مانعی برای تکرار این اتفاق ایجاد نشود، باز هم شاهد از دست رفتن جان یکی دیگر دوچرخهسواران ایران خواهیم بود و این آمار به زودی دو رقمی خواهد شد.
پیشگیری آسان بود
مسیر پیشگیری از تکرار چنین فاجعهای سخت نیست و نباید در همان گام اول سراغ پاک کردن صورت مسئله رفت و درخواست داشت که دوچرخهسواران جاده در خیابان تمرین نکنند، در تمام جهان محل اصلی تمرین دوچرخهسواران جاده در خیابان است تا با وضعیتی مشابه با مسابقه رسمی تمرین کنند.
برای پیشگیری از تکرار از دست رفتن و یا در بهترین حالت مصدومیت یکی دیگر از ورزشکاران حرفهای این رشته، تنها کافی است به مدل جهانی آن عمل کنیم؛ مدلی که نه نیاز به تکنولوژی دارد و نه تحریمها مانع از به کار بردن آن میشود. اسکورت سادهترین و در عین حال حرفهایترین راه برای پیشگیری از چنین حادثهای است.
هر چند پس از مرگ مهیار فرزانه، مسئولان فدراسیون دوچرخهسواری برای پیگیری حادثه برای مهیار فرزانه و همکاری دوجانبه با پلیس دست به کار شده و جلسه مشترک برگزار کردهاند اما علامت سؤال اینجاست که چرا پیش از وقوع فاجعه برای اسکورت اقدامی صورت نگرفته است و آیا برای اسکورت در شرایط تمرین، نیاز است که پلیس را درگیر این موضوع کرد؟
اسکورت تمرینی کار سختی نیست، تنها به یک اتومبیل ساده و یک موتور دارد که اتومبیل در کنار دوچرخهسوار حرکت کند و موتور پیشرو حرکت او باشد که حادثهای رخ ندهد؛ اما اینکه چرا این اسکورت ساده و کم هزینه انجام نشده و یا در برخی موارد نادیده گرفته شده است، جای سؤال بزرگی است که فدراسیون باید پاسخگوی آن باشد.
ارسال دیدگاه