سلامی به امام رئوف
قم (پانا) - اسمت که میآید، قلبم جور دیگری میتپد و اشک از چشمانم سرازیر میشود.
یا امام رضا(ع)، دل هایمان را به سوی کوی تو راهی می کنیم، ایام شهادت که میشود، رنگ غصهها سیاه تر میشود .
دوباره بادهای وفادار، ناله میکنند، میوزند تا خنکایی باشند بر جگری که می سوزد و اشک میریزد.
ای هشتمین امام، ای امام رئوف! ما گدایان درگاه کرم و سرسپرده حرم تو هستیم و اگر قرار باشد در سایه لطف و مهربانی قرار بگیریم، آنجا حرم تو در مشهدالرضا است .
وقتی چشمانم به درب طلایی حرمت افتاد، غم و غصههای وجودم دوباره جوشید.
حیاط حرم پر از جمعیت بود، مردمی که به عشق تو به آنجا آمده بودند تا در این شب عزاداری کنند.
اشک ریزان به سمت ضریح تو آمدم. آرامش در وجود من چون خورشید، روشناییاش را بر روح و جسمم منتقل کرد.
نمیتوانم دلم را از حرمت جدا کنم؛ از کودکی وجود من به عشق تو سرشته شده است.
عشق من دوست داشتن تو بود که برایم زیباتر شد و شیدایی من را از هزاران عقل، فرزانهتر ساخت.
یادم میآید که همیشه دلهایمان را به کوی تو روانه میساختیم تا اینکه دست لطف و مهربانیات را بر ما بکشی!.
یا امام رئوف و مهربانی! تو بودی که به ما یاد دادی مهر و وفا چیست، تو دلهای ما را به یکدیگر نزدیک ساختی...
در روز شهادتت که عزادار تو هستیم، یک بار دیگر ما گدایان درگاهت را به بخشندگیات دعوت نما یا امام رضا جان...!
•••《السلام علیک یا علی بن موسى الرضا》•••
ارسال دیدگاه