راضیه حسینی*
طنز/ماجرای سریالهای تلویزیون و بیرانوند شدن ما
سریالهای ماه رمضان که تمام شد نفس راحتی کشیدیم. کمکم داشت صحنههای شکنجه از یادها میرفت و کتکهای برادرانه فراموش میشد که موج جدید سریالهای تلویزیونی شروع شد.
گفتیم حتماً اینها قرار است حالمان را خوش کنند و هر چه صحنه نامناسب برای زیر دوازده سال بود را بشویند و ببرند.
ولی گویا خیالمان زیادی خوش بود.
تلویزیون روی شبکه سه بود و سریال گاندو در حال پخش. چشمم به بازیگر سریال افتاد که بیشتر مواقع نقش آدم آرام و باشخصیت را بازی میکند. بنده خدا ایندفعه نقش مجرم را بازی میکرد. گفتم حتماً از آن مجرمهای باادب و ساکت است. داشت با جوانی صحبت میکرد که ناگهان نمیدانم چه شد گوشش را به دندان گرفت و کند. کند؟ همین، به همین راحتی؟ چشمم نزدیک بود از حدقه بیرون بزند و مغزم مدام خطا میداد و میگفت: نه اشتباه کردی این شبکه سه سیما نیست. نه اصلاً گوشش را نکنده بود، اشتباهی دیدی. کمکم که به خودش آمد و گفت: صد رحمت به سریال برادرجان تهش چهارتا مشت و لگد بود، دیگر کسی گوش کسی را نمیکند.
کلاً قید این فیلم را زدم و رفتم سراغ شبکه یک سیما. سریال عروس تاریکی. باز دایره قرمز نامناسب برای زیر دوازده سال آمد و عروس خانم ناغافل خواست خودش را پرت کند جلوی ماشین. ما هم خودمان را سریع پرت کردیم جلوی صفحه تلویزیون که کودک زیر دوازده سالمان نبیند. راستش اینقدر که ما خودمان را سر سریالهای سیما پرت میکنیم جلوی تلویزیون، بیرانوند خودش را جلوی توپها پرت نکرده است.
داشتم فکر میکردم مردمی که با دیدن خندوانه و دورهمی و سریالهای طنز، وضع اعصابشان در خیابان و ترافیک با قفل فرمان مشخص میشد، حالا با دیدن سریالهایی که صحنههای خشن را قطار کردهاند و مدام در حال بدتر شدن هستند، قرار است در خیابان و خدای ناکرده زمان تصادف چه کار کنند؟ حتا فکر کردن به این موضوع هم ترسناک است.
الان جای شما خالی نشستهایم شبکه پویا میبینیم. خیلی هم عالی و خوب است. فقط تکرار رکابزنان کوهستان را بیشتر کنند بهتر است. دیروز نصفش را دیدیم، نفهمیدیم ناروکو بالاخره چه کار کرد و مسابقه به کجا رسید؟
*طنزنویس
ارسال دیدگاه