جشنواره فیلم رشد در گذر زمان/ قسمت چهارم
جشنواره فیلم رشد در دهه ۹۰: از«شعله در باد» تا «گنجشکک اشی مشی»
این گزارش شاخصترین فیلمهای جشنواره فیلم رشد در دهه ۹۰ را که توانستند در جلب مخاطب موفق عمل کنند، بررسی میکند.
تهران (پانا) - در دهه نود، جشنواره بین المللی فیلم رشد راه متفاوتتری را نسبت به دهه هشتاد در پیش گرفت و توجه بیشتری به فیلمهای کوتاه و انیمیشن نشان داد و به همان نسبت از توجه خویش به فیلمهای بلند سینمایی کاست.
این گزارش شاخصترین فیلمهای جشنواره فیلم رشد در دهه ۹۰ را که توانستند در جلب مخاطب موفق عمل کنند، بررسی میکند.
دوره چهل دوم تا چهل و چهارم
در جشنواره چهل و دوم، فرهاد مهرانفر که در سالهای گذشته نیز حضوری پررنگ در جشنواره داشته با فیلم «شعله در باد» در بخش فیلمهای بلند داستانی شرکت و تندیس زرین بهترین فیلم جشنواره در بخش یاد شده را از آن خود کرد.
فیلم داستان شوکا، دختر نوجوان گیلانی است که با وجود مخالفتهای مادرش وارد دبیرستان شبانهروزی شده و در آنجا از طریق کامپیوتر مدرسه ارتباط اینترنتی با طوبا دختری همسن و سال خودش ساکن مدرسهای شبانهروزی در قشم برقرار میکند و دوستیای میانشان به وجود میآید. مهرانفر این رابطه دوستانه اینترنتی را خوب از کار درمیآورد و قصه خود را بر این اساس به خوبی پیش میبرد و به نقطه عطف میرساند. شعله در باد که در سالهای اخیر روی آنتن شبکههای تلویزیونی کشورمان هم رفته، فیلمی گرم و صمیمی به حساب میآید که به خوبی با مخاطبان خود ارتباط برقرار میکند و آنها را به همذات پنداری با قهرمانهایش وا میدارد.
در این بین نمیتوان از کنار بازیهای خوب بازیگران نوجوان فیلم هم به سادگی عبور کرد که مهرانفر نقش غیرقابل انکاری در کیفیت بازی آنها داشته است.
پس از این فیلم، در بخش پویانمایی به فیلم «ماسوله» به کارگردانی بهرام عظیم پور میرسیم که در مرکز پویانمایی صبا تولید شده است. ماسوله داستان یک زوج جوان غیر ایرانی است که در سفری توریستی به روستای زیبای ماسوله با زوجی سالخورده آشنا و وارد زندگی آنها میشوند. فیلم به لحاظ داستانی از کیفیت مناسبی برخوردار است و تکنیک قابل قبولی هم دارد که از فیلمساز با تجربهای همچون عظیمی هم توقعی جز این نمیرود.
در دوره چهل و سوم نیز فیلمهای «اوقات مشترک آنها» ساخته سید جمال سیدحاتمی و «رویای سینما» به کارگردانی علی شاهحاتمی موفق به کسب جوایزی در بخش فیلمهای بلند داستانی شدند. اولی، که روی آنتن تلویزیون هم رفته، داستان مرد میانسال کارمند بانک است که طی اتفاقی کیفی پر از پول پیدا میکند و به واسطه آن وارد ماجراهای پیچیدهای میشود. فیلمی سرگرمکننده با پیامی اخلاقی که به خوبی به قصه فیلم چفت شده است و به اصطلاح از آن بیرون نمیزند. مضافاً اینکه فیلم از یک بازیگر کارکشته به نام مسعود کرامتی در پیشانی خود سود میبرد که نقش مهمی در جذابتر شدن کار و دیده شدن هرچه بیشتر آن داشته است.
«رویای سینما» قصه آشنایی دارد که در آن تمرکز فیلمساز روی عشق به سینما از زاویه دید دو نوجوان قرار دارد. فیلم درباره یک گروه فیلمسازی است که برای تولید فیلمی مشترک میان ایران و کانادا به دنبال بازیگری نوجوان برای نقش اول آن میگردند. این در حالی است که باید از میان کاظم و فرهاد یکی برای این نقش انتخاب شود. بنابراین رقابتی تنگاتنگ میان این دو آغاز میشود. شاهحاتمی در رویای سینما سراغ حدیث نفس سینما رفته و قصه خود را با چنین پسزمینهای روایت کرده است. رقابت دو نوجوان فیلم هم بیش از هر چیز یادآور ساخته ماندگار علیرضا داودنژاد (نیاز) است که مخاطب علاقهمند سینما را به یاد آن میاندازد.
در جشنواره چهل و چهارم فیلم رشد، محمدعلی طالبی که بیشترین تعداد فیلم و بیشترین جایزه را در ادوار مختلف جشنواره به دست آورده است با فیلم بلند داستانی «یک روز سرد» حضور داشت و موفق به کسب تندیس زرین این بخش از جشنواره شد. یک روز سرد داستان معلم جوانی است که روزی بخار قدیمی کلاس مدرسهاش آتش گرفته و او برای جلوگیری از آسیب دین شاگردانش فداکاری میکند و خود دچار سوختگیهای زیادی میشود. یک روز سرد را میتوان ادامه منطقی مسیری دانست که طالبی در سالهای گذشته طی کرده است و در این حال تمامی المانهای آثار قدیمیترش را هم دارد. نکته مهم فیلم هم تاثیرگذاری عاطفیاش است که مخاطب را با خود درگیر و تا انتها با خود همراه میکند.
بازیهای بازیگران هم کاملاً در خدمت داستان بوده و شمایل مستندگونه فیلم را کامل کرده است.
«گنجشکک اشیمشی» فیلمی سه اپیزودی به کارگردانی غلامرضا رمضانی، مسعود کرامتی و وحید نیکخواه آزاد است که تندیس سیمین بهترین فیلم بلند داستانی را از آن خود کرده است. اپیزود اول (بن بست) درباره جلیل، نوجوان ۱۵ سالهای است که پس از سه سال زندان از کانون اصلاح و تربیت آزاد میشود اما نمیتواند ردی از مادرش که خود را از او مخفی میکند، بیابد. اپیزود دوم (نفس) درباره زنی است که با آزاد شدن شوهرش از زندان مجبور است دخترش را که سالها پیش به زنی به نام سپیده واگذار کرده است، پس بگیرد. اپیزود سوم (مرا بشنو) درباره نرگس دختر ناشنوای پانزده سالهای است که نوجوانی موفق ومورد توجه همه است اما پدرش قصد دارد او را به اجبار به عقد جوانی به نام علیرضا بیاورد در حالی که نرگس موافق نیست.
گنجشکک اشیمشی فیلم محکم و گرمی است که قصه پروپیمانی دارد و قهرمان هر یک از اپیزودهایش یک نوجوان است. دیگر نقطه قوت فیلم به یکدستی سه اپیزود آن با وجود حضور سه کارگردان بازمیگردد که توجه مخاطب را به خود جلب میکند. همچنین باید به بازیهای خوب بازیگران فیلم به خصوص نوجوانانش اشاره کرد که از دیگر نقاط قوت فیلم به حساب میآیند.
ارسال دیدگاه