فاطمه پزشکی*
سینماهایی که دیگر نفس نمیکشند!
سینماهای زیادی در گوشه و کنار شهرها قرار دارند که روزگاری پاتوق مشتاقان سینما و گروههای مختلف مردم بودهاند- مکانهایی مملو از عشق، هیجان، حماسه، تمرین زندگی و مشی مشارکتهای مدنی و ... که بسیاری از آنها، سالهاست که دیگر، نفس نمیکشند، نبض زندگی در آنها نمیتپد و به بیغولهها، خرابهها و میعادگاه معتادین و ... تبدیل شده است.
اگرچه هنوز، جای شکرش باقی است که موسسه یی به اسم «بهمن سبز» در این وانفسای بحران زده حوزه فرهنگ و معضلات اساسی مبتلابه صنعت و اقتصاد چراغش همچنان،در گوشه و کنار روشن است. و هنوز، نفس کم نیاورده و گام به گام به احیای سینماهای قدیمی میپردازد؛ سینماهایی که خیلی از هم نسلهایشان سالهاست در شعاع بی توجهی و غفلت مسئولان سینمایی و مدیران شهرداریها و یا در سایه شیطنت مالکان آنها تغییر کاربری میدهند و به پاساژها و انبارها تبدیل میشوند.
کمتر سینمارویی از نسلهای گذشته داریم که «لاله زار» را با سینماهایش به خاطر نداشته باشد. خیابانی که روزگاری، با ۱۶ سالن سینما و ۶ سالن تئاتر یکی از مهمترین مراکز تئاتر و سینمای کشور بود؛ سینماهایی چون: سارا، رکس، خورشید، فردوسی، البرز، ایران، مایاک، مرجان، متروپل، کریستال، تابان، فاروس، رودکی، شهرزاد و ... در این منطقه فعال بودند؛ اما، در طول سالیان یکی یکی از نفس افتادهاند و امروز، کاملاً تعطیل و تبدیل به ویرانهای بدل شدهاند.
هویت خیابان لاله زار که با سینماهایش تشخص منحصربفردی داشت امروزه محو شده وجای اش را مغازهها و فروشگاههای الکتریکی گرفتهاند. نسل امروز هیچ خاطرهای از این خیابان و سینماهای آن ندارد. مشابه این خیابان و سینماهای آن در شهرهای مختلف کشور هم، شاهد چنین مرگ خاموشی هستند. ساختمانهایی که با گذشت زمان، نه تنها برای نسل جوان و نوجوان حس و خاطره ایی را رقم نمیزنند بلکه چنان در لایههای ضخیم غبار فراموشی و در محاق معماری کور ساختمانهای مدرن فرو رفتهاند که دیگر برای قدیمیها هم حس و نوستالژیایی ندارند. و متاسفانه، در توسعه لگام گسیخته امروز شهرها «ما به ازاهایی» هم، برای آنها طراحی نشده است.
اینکه چه کسی یا دستگاههایی این فاجعه را رقم زدند نیازمند بررسی است. در کشوری که از هزار و ۱۸۰ شهر آن فقط ۶۰ شهرش دارای سینماست. علاوه بران، حتی برخی استانهایش هم، از داشتن یک سالن سینمایی استاندارد محروم است روند رو به اضمحلال مکانهای فرهنگی قدیمی و هویت دار به شدت تلخ و قابل تأمل است.
این در حالی است که وضعیت سینما و پرده نمایش در شهرهای مختلف هم چندان مطلوب و رضایت بخش نیست- از سینماهایی که تغییر کاربری داده و به انبار و رستوران تبدیل شدهاند تا سینماهایی که تعطیل و متروکه هستند.-
در منابع و مطالعات آماری تصریح شده است: ۶۲ مجتمع، ۱۹۵ سینما، ۸ سالن و ۱۴ فرهنگسرا با ۴۱۵پرده و ۱۲۹هزار و ۱۲۳صندلی همه ظرفیت صندلیهای سینمایی کشور است و به نسبت جمعیت ایران به بیش از نه هزار و ۶۰۰ سالن سینما نیاز داریم! رها کردن بسیاری از سالنهای سینمایی و به گرد فراموشی سپردن آنها کمتر از قتل نیست. «کشتن مکانهای فرهنگی»با غفلتها و شیطنتها.
مشابه خیابان لاله زار را در بسیاری از شهرهای دیگر هم شاهد هستیم. شهرهایی که دیگر یادشان نیست که روزی روزگاری سینما داشتهاند. یاسوج، شهرکرد، قائمشهر، نهاوند، شهرهای سیستان و بلوچستان، ایلام، سمنان، اراک، آذربایجان غربی، اردبیل، و ...
بدون شک، سالنهای سینما صرفاً، مکانی برای فیلم دیدن نیستند که با رشد و گسترش فناوریهای نوین این امکان به راحتی در هر خانه یی فراهم است. این مکانها به مثابه گذارهای فرهنگی و پاتوقهای تفریحی مشی زندگی اجتماعی و نقطه ثقل انتشار و گسترش نشاط و مشارکتهای اجتماعی نیز هستند. گلوگاههای پیوند دائمی خانواده با اجتماع. مانند ورزشگاهها، میادین و پارکها و ... مضافاً اینکه، در این مکانها، رفتارهای فرهنگی و هنجارهای اجتماعی در سطحی عالیتر و با زبان هنرمندانه و تاثیرگذارتری معرفی میشوند.
در تهران در میدان توپخانه از سینما سارا فقط سردر کهنه و ویرانه و کثیفش بر جای مانده و سالنش به انبار دپوی کالا تبدیل شده است. سینمایی که در سالهای دور جزو سینماهای لوکس لاله زار بوده و در مقاطعی به مخروبه و محل تجمع معتادان بدل شده بود.
درست چند قدمان طرف تر، از سینما «سارا» سمت چپ لاله زار سردر «تئاتر تهران» قرار دارد.که دیگر نه از تاک نشان است و نه از تاک نشان- و از تئاتر و از هنر نشانی بر خود ندارد. شبحی از یک مرکز هنری که زمانی قرار بوده موزه تئاتر شود. جلوتر، کوچهای کوچک- کوچه باربد- با ۶ سینما: نادر، شهرزاد، جهان، مترو، اطلس و فردوسی که یکی یکی اکنون، خرابه و تعطیل شدند. سینما «نادر» که اطرافش که دورزمانی استودیوی صدای «ایران فیلم» بود و امروز پارکنیگ موتورسواران شده است. سینمایی که هنوز در حافظه تاریخی خیلیها، تصاویر و موسیقی فیلمهای وسترن چون: «به خاطر چند دلار بیشتر» و یا «قلعه عقابها» باقی مانده، مردمی که از هشت صبح دم در این سینما صف میکشیدند و بسیاری از فیلمها با حضور هنرپیشههای مطرح در این کوچه ساخته شده بود.
از سینما «البرز» با خاطره قهرمانان کشتیاش- سینمای پاتوق کشتی گیران - هم، ردی بر جای نمانده است. محمد خادم، مرحوم غلامرضا تختی، حبیب الله بلور سرمربی پیشین تیم ملی و محمدرضا طالقانی در این سینما فیلم میدیدند.
و دهها سینمای دیگر. در این میان یکسری سینما به دست اهلش افتاده است و از کلنگ تخریب و غبار ایام جان به در بردهاند. بهمن، سپیده، استقلال و شاهد و ...
این فاجعه در دیگرشهرها هم تکرار شده است. شهرکرد تنها یک سینمای رسمی به نام سینما بهمن دارد که آن نیمهتعطیل است. سینمای بروجن تعطیل شده است. قائمشهر در مازندران، بعد از تهران متراکمترین شهر در زمانهای دور صاحب چندین سینما بود. «سینما دیانا (فجر)» که تعطیل شد و بعدها کاملاً تخریب و با تغییر کاربری تبدیل به پاساژ بزرگی شد. «سینما نپتون» که به پاساژی به نام «سجاد» بدل شد.و سینماهای دیگری که دیگر نیستند. حتی یاد و خاطرهشان هم محو شده است.
محمدشهر و ساوجبلاغ، نظرآباد و اشتهارد در استان البرز سینمایی ندارند. دومین سینمای شهر قزوین در خیابان امام اکنون رستوران شده است. یک سینمای پنجاه ساله دیگری در این شهر که اکنون، اثری از آن نیست. «سینما ملت »این شهر هم، ملتی را به خود نمیبیند و تعطیل است. سینما فرهنگ نهاوند که روزگاری نه چندان دور مردم جلوی گیشه فروش بلیت آن صف میکشیدند، پس از نیمقرن فعالیت از ۱۰ سال قبل تعطیل است. به تعبیر روزنامه نگاری امروز این سینما مانند یک لباس از مد افتاده گوشهای از شهر، غرق خاک است. در اردبیل دو شهرستان گرمی و خلخال اصلاً، سینما ندارند و طی سالها، چهار سینما از سینماهای شهر اردبیل تعطیل و یک سینما تخریب شده است. اکنون، سینما قدس و انقلاب اردبیل باقی ماندهاند سینماهای تعطیل دچار استهلاک وسایل شدهاند.
در اصفهان وضعیت تا همین چندی پیش رو به وخامت بود ولی با دستور واگذاری سینماهای نیمهتعطیل و تعطیل به حوزه هنری تاحدودی این وضعیت سروسامان گرفت و «بهمن سبز»چند سینما از جمله: پردیس چهار باغ و پردیس ساحل و ... را بازسازی و نوسازی کرد در حالی که، تعدادی از سینماهای این شهر مانند: ایران و اندیشه همچنان تعطیل هستند. «سینما ایران» که جزو سینماهای واگذار شده به حوزه هنری است بانک دی و بنیاد شهید همچنان لجاجت و کلنجار دارند و سال گذشته از سوی بانک دی شبانه برای تخریب آن اقدام کردند که با مقاومت حوزه هنری و دخالت شهرداری متوقف شد و سرنوشت نامشخصی دارد.
«سینما قصرطلایی»با ظرفیت هزار تماشاچی و «سینما شهرصنعتی» اراک نیز، تعطیل شدهاند. حتی سینما قصر طلایی در سال ۱۳۹۰ توسط اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خریداری و در طرح بازسازی به «سالن اجتماعات ستارگان» تغییر کاربری داده است. سینما شهر صنعتی نیز، توسط شهرداری تملک و پس از چندین سال مخروبه ماندن به فرهنگسرا تغییر کاربری یافت. در مجموع از شش سینمای اراک امروز فقط ۲ سینمای فرهنگ و عصرجدید ماندهاند. سینمای ساوه و پردیس خمین نیز نیمهفعال اند و سینماهای محلات و شازند تعطیل شدهاند.
ارومیه که دورزمانی سینماهای «آزادی »(تختجمشید)، سینما انقلاب و سینما ایران و بعدها نیز، سینماهای فرهنگ و تربیت ، همچنین، سینماقدس قدس در اشنویه، وحدت در بوکان، فرهنگ در پیرانشهر، میهن و آسیا در خوی، قدس در سردشت، سعدی در سلماس، بهمن در شاهیندژ، قدس در ماکو، تربیت در مهاباد، انقلاب در میاندوآب و فرهنگ و ایران در نقده را با ظرفیتی بالای ۱۱ هزار صندلی در اختیار داشت امروز از نوزده سینمای استان، شانزده سینما تعطیل و تنها سه سینمای فرسوده ارومیه نیمهفعال است و ... دهها شهر دیگر که ذکر آنها در این مجال نمیگنجد.
به کجا میرویم؟ وقتی رهبری از سینما به کلید پیشرفت و توسعه تعبیر میکنند این حجم از اهمال کاری و بی خیالی چه معنا دارد؟
*خبرنگار سینما
ارسال دیدگاه