پوریا بهرادکیان*
لزوم اقدام قانونی در مقابله با سارقان آثار هنری
صیانت از آثار فرهنگی و هنری در طول سالیان اخیر بیش از آن که جنبه عملی به خود بگیرد، در حد یک شعار ایده آل گرایانه در محافل فرهنگی و هنری مطرح شده است.
با توجه به تصویب قوانین بین المللی در حوزه حمایت از قانون کپی رایت و رعایت حق مولف، همواره هنرمندان ما این پرسش را طرح کرده اند که عدم تمکین از نهادهای بین المللی در این حوزه مانند سازمان جهانی مالکیت فکری (وایپو) و نپیوستن به معاهده های بین المللی کپی رایت چه تاثیر مثبتی بر جای گذاشته است؟ مسئولان ما نیز، همواره در این تردید به سر برده اند که آیا پیوستن به تعهدات جهانی در این زمینه به نفع فضای هنری ماستیا خیر؟ شاید نتوان پاسخ روشنی برای این پرسش ها یافت، اما نکته غیرقابل تشکیک این است که عدم وضع قوانین سلبی و سختگیرانه داخلی در حوزه صیانت از آثار هنری به ویژه در زمینه تولیدات سینمایی، عملا فضای امنی را برای سارقان هنری فراهم کرده تا از خلاء قانونی سوءاستفاده کرده و حقوق هنرمندان را پایمال کنند.
برای مثال یک تهیه کننده حرفهای سینما که از طریق هنر خود ارتزاق میکند، در فقدان قانون کپی رایت به جای آنکه تمرکز خود را صرف ساخت یک اثر فاخر سینمایی کند و قبل از اینکه ظرفیت روحش به تولید یک اثر سینمایی خلاقانه برسد، به صورت شتاب زده ای مجبور می شود تهیه کنندگی فیلمی را بپذیرد که همه تلاش خود را متوجه گیشه کرده و فاقد ارزش هنری لازم است. در اصل تولیدکننده یک فیلم برای جبران خسارت اقتصادی فیلم های قبلی خود که ناشی از سودجویی دلالهای آثار هنری و سایتهای غیرمجاز دانلود فیلم بوده، چاره ای جز ساخت یک فیلم تجاری محض ندارد.
از سوی دیگر، این حقیقت را نمی توان از نظر دور داشت که توجه به آثار هنری ارزشمند، احیا کننده بخشی از هویت فرهنگی ما در عرصه بین المللی است و نباید اجازه بدهیم تا عده ای قانون گریز به بهای ثروت اندوزی خود، تولید هنر و اندیشه را متوقف کنند.
در همین راستا، سازمان جهانی مالکیت فکری و معنوی که مقر آن در شهر برن (سوئیس) است از جمله سازمانهای تخصصی و وابسته به سازمان ملل متحد محسوب می شود که مجموعهای از قوانین و مقررات را تنظیم کرده تا از فعالیتهای صنعتی، علمی، ادبی و هنری که ناشی از خلاقیت بشر بوده حمایت کند و برخی حقوق مادی محدود به زمان و حقوق معنوی دائم به پدید آورنده آن اعطا کند و این در حالی است که هنرمندان ما در داخل کشور همچنان از نبود قانون سختگیرانه در حوزه صیانت از آثار هنری رنج می برند و در این راه با مشقت های فراوانی رو به رو می شوند.
با این وجود، اقدامات مناسبی در ارتباط با حمایت از آثار هنری در کشور صورت گرفته است که از آن جمله می توان به شکل گیری ستاد صیانت از آثار سینمایی و سمعی و بصری اشاره کرد که محصولات کپی غیرمجاز را جمع آوری کرده و توزیع کنندگان متخلف را به مراکز قانونی معرفی میکند، اما آیا تنها با اتکا به چنین اقداماتی می توان مافیای قاچاق آثار هنری و کپی غیرمجاز از آثار هنری را از بین برد؟ پاسخ روشن است، این اقدامات هر چند موثر، اما از بازدارندگی لازم برای ریشه کن کردن چنین تخلفاتی برخوردار نیستند.
به همین منظور، نهادها و مسئولان در بخشهای مختلف هنری باید به اتحادی در حوزه صیانت از آثار هنری برسند و با قوای قانونگذار هم تعاملهای مداومی داشته باشند تا بتوانند به نیرویی بازدارنده در برابر تهاجم سارقان هنری تبدیل شوند.
*منتقد و کارشناس سینما
ارسال دیدگاه