در گفتوگو با پانا
همایون سخی، ربابنواز افغان: هر ساز موطنی دارد
تهران (پانا) – همایون سخی، رباب نواز معروف و برجسته اهل افغانستان معتقد است هر سازی، رنگ و بوی همان جایی را دارد که در آنجا ساخته شده است. او میگوید تار سازی ایرانی و ربابسازی افغان است.
همایون سخی رباب نواز معروف افغان که در سی و ششمین جشنواره بین المللی موسیقی فجر اجرا داشت، متولد ۱۹۷۶ (۱۳۵۴) در شهر کابل است. وی از ده سالگی نزد پدرش استاد غلام سخی یکی از ربابنوازان بنام کشور افغانستان فراگیری این ساز را شروع کرد. سخی از سال ۲۰۰۱ (۱۳۹۰) نیز کانون موسیقی دانان افغانستان را جهت رشد و اعتلای موسیقی این کشور در آمریکا راهاندازی کرد . او در گفتوگو با پانا درباره تجربه های موسیقاییاش، اهمیت ارتباط نوازنده با مخاطب، موسیقی به مثابه یک علم همچنین هنر صحبت کرده است.
چرا و از چه زمانی رباب نوازی را آغاز کردید؟
اساسا از روزی که متولد شدم با هنر و موسیقی آشنا بودم. زیرا پدرم استاد غلام سخی، ربابنواز مشهوری بود. آن دوران به این فکر کردم که از چه چیزی خوشم می آید. هشت ساله بودم که طبله را شروع کردم از دو قوطی آهنی شیر و تکه پوستی که به رویش کشیدم، طبل ساختم. در نه سالگی به آوازخوانی روی آوردم و بعد از آن رباب نواختم. نمیدانستم خواب بودم یا بیدار اما صدای رباب را بعد از نماز صبح شنیدم و یک لحظه به خود آمدم و احساس کردم زمین صدای رباب میدهد.
چند سالتان بود؟
آن زمان ده ساله بودم و ربابنوازی را با اجازه پدرم شروع کردم.
سراغ ساز دیگری در این سالها نرفتهاید؟
تقریبا نواختن هر سازی را تجربه کردم، اما نه به صورت حرفهای. صرفا به این دلیل که بتوانم کار نو و خلاقانهای را به ساز خودم منتقل کنم زیرا هر ساز ویژگی های خاص خود را دارد. بنابراین سهتار هندی، تنبور افغانی و... را به عنوان یک تجربه نواختم.
بنابراین علاقه شما به رباب یک انتخاب معنوی بوده است.
اگر نوازنده ارتباط قلبی با ساز خود نداشته باشد، نواختن آن مشکل است. ساز باید رفیق نوازنده باشد. او باید با سازش همدل شود. ساز چیزی جز یک ابزار نیست اما وقتی این ارتباط برقرار باشد، با احساس نوازنده گپ میزند و با مخاطبانی که ساز را می شنوند نیز چنین ارتباطی برقرار میکند. وقتی به تازگی نوازندگی را شروع کرده بودم، از پدرم پرسیدم چطور بفهمم یک شنونده از نواختن من لذت میبرد یا نه، گفت: طوری بنواز که خودت دوستش داشته باشی. آن زمان شنونده نیز نواختن تو را خواهد پسندید.
موسیقی را یک علم میدانید یا یک هنر؟
به نظرم هر دوی این هاست. هم علم است و هم هنر. مانند کبوتری که دو بال دارد و تعادل ایجاد می کند.
موسیقی را از بعد علمی، چطور دنبال کردید؟
پدر و شوهر عمهام مرحوم استاد عمر از ربابنوازان برجسته افغان هستند. ربابنوازی میراث خانوادگیمان است اما از نظر علمی نیز در حوزه موسیقی کوشش کردهام.
رباب چه پیشینهای دارد؟
درباره رباب فعلی نظرات مختلفی وجود دارد. اما آنچه در کتابهای مختلف بر آن اتفاق نظر وجود دارد، این است که بیش از دو هزار سال تاریخ دارد.
این ساز در افغانستان چقدر مشهور است؟
رباب ساز ملی افغانستان است. مردم در پاکتیا، بلخ، کابل، جلال آباد و... همگی رباب را می شناسند.
و احتمالا در کابل به دلیل تعلق شما به آن دیار این ساز را بیشتر می شناسند!
بله دیگر(با خنده).
چرا آمریکا را برای راهاندازی یک پژوهشگاهی موسیقی انتخاب کردید؟
هنرمند در هر جایی باید نشردهنده هنرش باشد. این خیلی خوب است که علاقهمندان به ویژه با امکانات امروزی از طریق فضای مجازی با هنرمندان ارتباط دارند. در آمریکا دورههایی را راه انداختم و از طریق اینستاگرام و اینترنتی با شاگردانم در بقیه کشورها در ارتباط هستم.
چه هنرمندی را استاد موسیقی تان میدانید؟
پدرم مرا در نوازندگی بسیار کمک کرده است و همیشه از او درس گرفته ام. اما از سایر ربابنوازان هم در این سالها تاثیر گرفتهام زیرا هر دست و سازی تاثیر خاص خود را دارد.
نقش تصنیف در کارتان چقدر اهمیت دارد؟
در اشعار مولانا به ویژه به رباب اشاره شده است. من اشعار این شاعر برجسته را بسیار می خوانم.
آیا از این شعرها در کارتان وام کرده اید؟
بله حدود دو سال پیش یک سی دی از اشعار مولانا را با ساز تلفیق کردم.
تجربه اجرا در جشنواره بینالمللی موسیقی فجر امسال ایران چطور بود؟
این اجرا و حضور در جشنواره، تجربه بسیار خوبی برای من بود. فرصتی برای دیدن کارهای سایر هنرمندان پیش آمد. این دیدن و شنیدن یک ضرورت است. هنر مثل زنجیری که بافته میشود باید دیده و شنیده شود. از برگزارکنندگان و مسئولان جشنواره تشکر می کنم. امیدوارم باز هم فرصتی برای حضور در جشنواره فراهم شود.
موسیقی ایرانی را دنبال می کنید؟
بله، بسیار
کدام هنرمندان ایرانی را دوست دارید؟
موسیقی سنتی و ایرانی را دوست دارم. آثار کلاسیک و پاپ هم گوش میدهم اما کارهای استاد شجریان را بیشتر میشنوم و با ایشان دیداری هم داشتهام.
موسیقی ایرانی برایتان چه جایگاهی دارد؟
موسیقی لذتبخشی است و همیشه آن را دنبال کردهام. در ماشینم همیشه آن زمان که سی دی موسیقی مورد استفاده و مرسوم بود، معمولا یک سی دی از کارهای ایرانی داشتم.
آیا همچون برخی از هنرمندان موافقید که موسیقی پاپ و جدید، سطح نازلی از موسیقی است و سلیقه مخاطب موسیقی را رواج می دهد؟
نه، به نظرم هر موسیقی لذت خاصی به مخاطبانش میدهد. البته همه هنرمندان موسیقی نباید پاپ یا کلاسیک بنوازند. هر انسان مقصدی دارد و جاه و جلال هر نوع موسیقی خاص خود آن است. من انواع موسیقی، از سمفونی گرفته تا پاپ، موسیقی محلی، غزل و کلاسیک را دوست دارم. این انواع مثل گلهایی هستند که هرکدام عطر و بوی خود را دارند. اگر در موسیقی احساس باشد و به شکل درست اجرا شود، لذتبخش است. همچنین سعی بر این است که انواع موسیقی با یکدیگر تلفیق شوند. همچنین هر ساز موطنی دارد. مثلا رباب سازی است که شما را به یاد افغانستان میاندازد یا تار نیز ایران را یادآوری می کند و هر موسیقی و سازی اهل جایی است.
صرف نظر از موسیقی ایرانی، احتمالا به واسطه شبکههای تلویزیونی ایرانی با سریالهای ایرانی نظیر عمر مختار هم آشنا باشید.
بله. سریال یوسف پیامبر را ۶ یا ۷ بار دیدهام. سریالی طولانی است و در ماه رمضان بعد از نماز شب چند قسمت را به دنبال هم میدیدم. به نظرم سریالی است که تشنگی دیدن آن همیشه وجود دارد و تکراری نمیشود. «سلطان و شبان» و «اصحاب کهف» را هم دیدهام. همچنین برای دوستانم نیز سی دیهای یوسف پیامبر را خریدم.
به رباب نوازان جوان چه توصیه ای می کنید؟
هر جوانی که می خواهد یک ساز را انتخاب کند، باید هدف داشته باشد و انتظارات خود را از یک ساز بداند.. نواختن ساز به طور حرفهای کار آسانی نیست. اگر هنرمند با توجه به هدف حرکت و تلاش کند، باید به ساز خود و مردم احترام بگذارد.
گفتوگو: رکسانا قهقرایی
ارسال دیدگاه