در گفت‌وگو با پانا:

سینمای دفاع مقدس نیازمند یک تفکر عمیق است

تهران (پانا) - یک پژوهشگر سینما معتقد است سینمای دفاع مقدس نیازمند تفکر بهتر مدیران سینمایی است و باید مسئولین به فکر احیای این ژانر مهم باشند.

کد مطلب: ۱۵۰۶۶۷۸
لینک کوتاه کپی شد
سینمای دفاع مقدس نیازمند یک تفکر عمیق است

محمدرضا دلیر؛ پژوهشگر سینما در گفت‌وگو با پانا درباره سینمای دفاع مقدس گفت:‌«در میان ژانرهای گوناگون سینمای جهان، ژانر جنگی تنها ژانری است که در سینمای ایران به خوبی بومی شده است. تجربه جنگ هشت‌ساله که پر از لحظات و حوادث دراماتیک است موجب شده تا ایرانیان تجربه ملموسی از پدیده جنگ داشته باشند همین تجربه ملموس هم به کمک کارگردانان ایرانی آمده تا بتوانند فیلم‌های درخشانی بسازند که هرکدام از آنها گنجینه فرهنگی این کشور به حساب می‌آید.»

وی افزود: «اگر نگاهی به فهرست فیلم‌های جنگی ماندگار سینمای ایران بیندازیم متوجه می‌شویم اکثر این فیلم‌ها به سال‌های دور تعلق دارند و بیشترشان متعلق به دهه‌های ۶۰ و ۷۰ هجری شمسی‌اند. برای مثال فیلم‌هایی چون «دیده‌بان»، «مهاجر»، «هور در آتش» و «افق» متعلق به این دورانند. دورانی که کارگردانان بیشتر از آنکه به پروداکشن عظیم توجه داشته باشند به روابط انسانی مبتنی‌ بر فرهنگ بومی بچه‌های جبهه و جنگ توجه داشتند اما از میانه دهه ۸۰ و با روی کار آمدن دولت محمود احمدی‌نژاد که نگاه ایدئولوژیکی به فرهنگ داشت و بنای خود را بر رقابت با هالیوود و فرهنگ غربی گذاشته بود رویکردها و به دنبال آن سیاستگذاری‌ها در حوزه جنگ عوض شد.»

دلیر اضافه کرد:‌ «مدیران تازه از راه رسیده تصمیم گرفتند با مداخلات خود سیاست‌های متفاوتی را درباره سینمای جنگ پیش بگیرند و همین گروه تصمیم گرفتند با تخصیص بودجه، فیلم‌هایی تولید کنند که به لحاظ پروداکشن عظیم باشند و به قول خودشان با فیلم‌های هالیوودی رقابت کنند بنابراین چندان مهم نبود که آیا این فیلم‌ها به لحاظ دراماتیک هم فیلم‌های اثرگذاری‌ هستند یا خیر؟

دلیر افزود: «کافی است آثار کارگردانان ایرانی در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ را با فیلم‌های دهه‌های قبل مقایسه کنیم تا پی ببریم بر اثر سیاستگذاری‌های غلط در اواسط دهه ۸۰ (که متاسفانه در دهه‌های بعد هم ادامه پیدا کرد) چه بلایی بر سر سینمای جنگی و دفاع مقدس آمده است. وقتی فیلم‌های جنگی در دهه ۹۰ را در گوگل سرچ می‌کنیم منهای یکی دو عنوان تاثیرگذار مانند «ایستاده در غبار» و «شیار ۱۴۳» به فوجی از فیلم‌های گمنام و بی‌هویت برمی‌خوریم که هیچ‌کدام از آنها نه توانسته‌اند موجی ایجاد کنند، نه توانسته‌اند بر جامعه دگرگون‌شده ایران تاثیر بگذارند.»

وی ادامه داد:‌‌ «نه «تنگه ابوقریب» توانست یاد و خاطره «سفر به چزابه» مرحوم رسول ملاقلی‌پور را زنده کند و نه حتی فیلم‌های ابراهیم حاتمی‌کیا مانند «خروج» و «بادیگارد» توانست آنطور که شایسته است تاثیر بسزایی در تاریخ سینمای ایران بگذارد، دلیل این اتفاق را باید دقیقا در همان سیاستگذاری‌های غلط مدیران فرهنگی جست‌وجو کرد که ضمن خودی و ناخودی کردن فیلمسازان ایرانی برای ساختن فیلم جنگی، بودجه‌های هنگفتی را در اختیار کسانی گذاشتند که توانایی درک و انطباق با جامعه معاصر را نداشتند.»

این پژوهشگر سینما گفت:«سیاست هرچه بهتر و قوی‌تر شد، فیلم‌های سینمای دفاع مقدس و جنگی ما تبدیل شدند به آثاری همچون: «سرو زیر آب»، «چ» و «تنگه ابوقریب» که بعید است اکثریت جامعه ایران حتی نام این فیلم‌ها در خاطرشان مانده باشد چه برسد به اینکه بخواهند سراغ تماشای فیلم‌های جنگی و حتی تکراری بروند، این درحالی است که زمانی برای تماشای «آژانس شیشه‌ای» و «از کرخه تا راین» جلوی سینماها صف تشکیل می‌شد.»

دلیر در پایان گفت: «این اتفاق نتیجه رویکرد مدیرانی است که ایدئولوژی را به جای آزادی و سرمایه را به جای اندیشه نشاندند و روند طبیعی تولید در ژانر جنگی را مختل کردند تا شاهد این باشیم که فیلم عظیم و به قول فرنگی‌ها بیگ‌پروداکشن «آسمان غرب» فروش ۱۰ میلیاردی را تجربه کند که در قیاس با فروش سایر فیلم‌ها شوخی به نظر می‌رسد، شکست این فیلم و سایر فیلم‌های کم‌نام‌و‌نشان سینمای جنگ در سال‌های اخیر نشان می‌دهد سیاست‌های مداخله‌جویانه دولت‌ها و سایر نهادهایی که خود را متولی سینمای جنگ می‌دانند سال‌هاست که شکست خورده‌اند و باید به احیای سینمای دفاع مقدس توجه کنند.»

خبرنگار : فاطمه آبروش

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار