داریوش فرهنگ: حاضر نیستم فیلمی بسازم که مطابق عقاید من نیست
تهران (پانا) - چهارمین جلسه «کارگاه بازیگری و کارگردانی در سینما» با حضور داریوش فرهنگ عصر روز گذشته در سالن فردوس «موزه سینمای ایران» برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، داریوش فرهنگ در ابتدای سخنان خود با تاکید بر نقش تکنیک در سینما گفت: باید به مسائل و آموزههای تکنیکی در سینما توجه کرد و از این منظر سینما به بازی فوتبال شباهت دارد. در این ورزش نیز مباحثی تکنیکی وجود دارد که تیمها با به کار گیری آن در پی این هستند که چگونه گل بزنند و گلی دریافت نکنند. این دو تکنیک باید در سینما نیز مورد توجه باشند و نکته مهم اینجاست که این دو، لازم و ملزوم یکدیگر هستند.
وی با بیان اینکه در ساخت فیلم باید به فضاسازی به صورت ویژه توجه کرد، ادامه داد: زمانی که دانشجو بودم آرزو داشتم محیطی همچون این کارگاه برای ما وجود داشته باشد تا بتوانیم با ابزار و تجهیزات کار کرده و در یک جمع مشتاق حضور داشته باشیم. آن زمان ما پنجاه نفر بودیم که تنها چهار نفر در این حرفه ماندگار شدند. بهتر این است که اگر علاقه به این حرفه ندارید، آن را رها کرده و به سراغ شغل دیگر بروید.
نورپردازی وظیفه فیلمبردار است
کارگردان فیلم «طلسم» افزود: باید به صورت دائم به دنبال ایجاد هیجان و جذابیت در قصه بود تا مخاطب همچنان به ادامه قصه مشتاق باشد. کارگردان باید به موارد مختلف از جمله شرایط جوی و نوری کاملا توجه داشته باشد. باید به جای دوربین و حرکت دوربین و خط فرضی نیز به صورت دقیق توجه کند.
فرهنگ با بیان اینکه نورپردازی وظیفه فیلمبردار است، گفت: باید فردی را به عنوان فیلمبردار انتخاب کنیم که کاملا نسبت به سلیقه او آگاه هستیم. نور میتواند هر صحنه را دراماتیکتر کند و کاربردهای مختلفی مانند بازنمایی اضطراب را داشته باشد. در قدیم فیلمبردار مسئول کیفیت نهایی یک صحنه بود و درباره آن تصمیم میگرفت اما امروزه مسیر فیلمبرداری و صدابرداری با پیشرفت تکنولوژی عوض شده است.
وی با بیان اینکه وجود هماهنگی میان فیلمبردار و صدابردار نکته مهمی است، افزود: همیشه راه حلی برای یک صحنه وجود دارد. برای مثال زمانی که لنز واید است و تجهیزات صدابردار در قاب دیده میشود، حتما میتوان برای آن تدبیری اندیشید.
معمولی بودن دستاورد ندارد
فرهنگ با بیان اینکه معمولی بودن در زندگی و فعالیت هنری دستاوردی به همراه ندارد، گفت: افراد معمولی خیلی زود از گردونه رقابت در سینما خارج میشوند و در نتیجه یک فیلمساز باید دارای نگاهی ویژه و خاص باشد.
در ادامه این کارگاه نکاتی درباره بازیگری، کارگردانی و شیوه دکوپاژ یک پلان مطرح شد و هنرجویان به صورت عملی تمرینهایی را انجام دادند.
به دنبال نقش های متفاوت هستم
فرهنگ با بیان اینکه هشت سال است فیلمی نساخته، بیان داشت: همواره پیشنهادهای زیادی مطرح شده که بودجههای بالایی هم داشتند اما مسئله اینجاست که آن موضوعات، فیلمهای دلخواه من نبودند تا سلیقه و عقیده من در آنها جاری شود. تعداد زیادی فیلمنامه و طرح مختلف دارم اما حاضر نیستم فیلمی بسازم که مطابق عقاید من نیست. در بازیگری هم این حساسیت وجود دارد و گزیده کار میکنم و به دنبال نقشهای متفاوت هستم.
فرهنگ یادآور شد: من به چارلی چاپلین علاقه بسیاری دارم و دیروز مجدد فیلم «دیکتاتور بزرگ» را تماشا کردم. در صحنه سخنرانی این فیلم، تنها چند واژه به صورت واضح شنیده میشود که یکی از آنها این است: بیاید بجنگیم تا دیگران آزاد باشند! غزه با خاک یکسان شده و هیچ فریادرسی نیست.
پلانهای هیجان انگیز در سینما
فرهنگ با بیان اینکه همه از هم میآموزیم، ادامه داد: من از صحبتهایی که در کتابها و فضای مجازی یافت میشود، در این جلسات استفاده نکردم و به سراغ مواردی رفتم که «در لحظه» پیش میآمد. چراکه از اتفاقهای اینچنینی بسیار بیشتر میتوان آموخت و عمده مباحث موجود در منابع دیگر، به مسائلی بسیار پیش پا افتاده اشاره دارند. در سینما همواره باید به دنبال این بود که چگونه میتوان یک پلان را لذت بخش و هیجانانگیزتر نشان داد. من ۱۲ فیلم سینمایی و ۱۲ سریال ساخته ام، ولی در میان آنها تنها سه اثر را میتوانم انتخاب کنم که مورد علاقهام باشند. «طلسم»، «دو فیلم با یک بلیط»و «یک گزارش واقعی».
اصل اول شناخت درام است
وی با اشاره به این نکته که به اندازه تعداد کارگردانها، نقطه نظر و روشهای متفاوت وجود دارد، گفت: برای مثال، استاد کیارستمی دوربین را از اول تا آخر سکانس روی دو نفر متمرکز میکند و اتفاقا جواب هم میگیرد اما من این کار را نمیکنم. برخی فیلمنامههایی مینویسند که از زندگی خود در آن استفاده می کنند در حالی که این مسئله اهمیتی ندارد. اصل اول شناخت درام است که آن نیز از تئاتر وارد سینما شده است. در ایران و در سالهای گذشته، سینمای آزاد افرادی همچون کیانوش عیاری را تقدیم سینمای ایران کرد و برخی نیز غرق در شیوههای مختلف شدند و دستاوردی نداشتند.
وی ادامه داد: گدار میگفت سینما اسلحهای است که در هر ۲۴ ثانیه ۲۴ تیر شلیک میکند. آن زمان ما فکر میکردیم که او چقدر تعبیر جالبی را به کار برده است. اما مسئله این است که این صحبتها دوام ندارد و گدار نیز حرف خود را پس گرفت. هیچکاک فیلمی به نام طناب را ساخت که کل فیلم در پلان بود. در صورتی که در سینما مونتاژ وجود دارد و باید دست به حذف زد. این روزها سینما وارد مرحله جدیدی شده چراکه هوش مصنوعی نیز به آن اضافه شده است.
هیچکاک مخاطب خود را غافلگیر نمیکند
فرهنگ درباره آلفرد هیچکاک و نفس او در تاریخ سینما گفت: او تسلط زیادی روی عناصر کلاسیک داشت و کار خود را با ساخت فیلمهای کوتاه آغاز کرد. مسعود فراستی کتابی به نام «همیشه استاد» را درباره او دارد که اثر خوبی است و خواندن آن را به دیگران توصیه میکنم. بسیاری از بزرگان سینما، این هنر را از او آموختند که آخرین نمونه آن مارتین اسکورسیزی است که خود استاد بزرگی به شمار میرود. هیچکاک به ما می آموزد چگونه میتوان قصه را هیجان انگیز روایت کرد. او صحنه قتل را بدون نشان دادن چاقو و در ۷۶ پلان نشان داده است که از نبوغ او سرچشمه میگیرد.
وی ادامه داد: سینمای هیچکاک برای سینماگران و مخاطبان آموزنده و تعلیمی بود. برای من جالب است که چرا مردم از مقوله ترس در سینما استقبال میکنند. در فیلم «رز زرد» نیز لحظاتی وجود داشت که در پرداخت آن از هیچکاک الهام گرفتم. همچنین باید دانست که دلهره با غافل گیری متفاوت است و هیچکاک هیچ وقت مخاطب خود را غافلگیر نمیکند.
کارگاه بازیگری و کارگردانی در سینما با حضور اعضا باشگاه مخاطبان موزه سینما در مدت زمان چهار ساعت در این مجموعه فرهنگی تاریخی به طول انجامید.
ارسال دیدگاه