سینمای «سیاسی»؛ سکوت یا تریبون نقد؟
تهران (پانا) - چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر در آستانه برگزاری خود قرار دارد. جشنوارهای که امسال شرایط متفاوتی را تجربه میکند و شاید به طور خواسته با ناخواسته دیگر آن رویدادی نیست که صفهای طولانی را در طی برگزاریاش شاهد بود یا بلیت سانسهای اکران مردمی از چند روز قبل خریداری شده باشد.
بر اساس این گزارش، در سویی دیگر هنرمندانی حضور دارند که آثار حاضر در این رویداد را در مقام کارگردان و تهیه کننده ساختهاند و عوامل و بازیگران شناخته شدهای که هریک در تولید این فیلمها نقشی ایفا کردهاند. فضای فرهنگی و هنری و بالاخص سینما از چند ماه گذشته به دلیل ناآرامیها و جریانهای اعتراضی مردم موضعگیریها و واکنشهای مختلفی را به همراه داشته است که مهمترین آنها که بر جریان رونق هنری نیز تاثیر مخربی داشته، سیاست «تحریم» رویدادها و جشنوارههای فرهنگی و هنری در بازه زمانی چند ماهه اخیر است. اما این رویکرد نسبت به جشنوارهها از کجا نشات گرفت و چطور ادامه یافت؟
در روزهای ابتدایی اعتراضات مردمی که همزمان با سازوکارهای اجرایی سی و نهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران بود جمع معدودی از اهالی فیلم کوتاه به تهییج سینماگران راه یافته به این رویداد مبنی بر عدم حضور در جشنواره و انصراف از شرکت دادن فیلمشان در این رویداد پرداختند و البته جمعی را نیز با خود همراه کردند اما این همراهی صرفا در حد استوری و پست اینستاگرام باقی ماند و عملا به جز دو یا سه فیلمساز از جشنواره به معنای رسمی و قانونیاش انصراف ندادند. چه بسا آنها که از همراهی خود با انصرافیها در صفحات مجازی خود خبر داده بودند نیز در جشنواره حضور یافتند و نه تنها به تماشای فیلم خود که به تماشای فیلمهای همتایان خود نشستند که البته این اقدامی شایسته تحسین بود.
این جریان انصراف و تحریم جشنوارهها اگرچه مبنایی منطقی نداشت و به سیاسیتر کردن هرچه بیشتر سینما _که دست کم در ماهیت خود نبوده ونیست و نباید باشد_منجر میشد، باز هم ادامه یافت و به تدریج گستره وسیعتری یافت. به دایره اصناف سینمایی رسید و بحث و مجادلههای مستقیم و کنایهآمیزی را آن هم در بستر فضای مجازی به ویژه اینستاگرام برانگیخت. برخی از صنوف از حضور در رویدادهای سینمایی انصراف دادند. بیانیه نوشتند و عدم مشارکت و حمایت خود را از رویدادهایی که پیش از این یک پای ثابت برگزاریاش بودند، اعلام کردند اما چرا و با چه منطقی و چه نتایجی را به دنبال داشت؟
این کناره گیری از رویدادهای فرهنگی با رفتارهای متناقض گروهی غیرمنطقیتر نیز جلوه کرد. چنانچه جمعی از هنرمندانی که همزمان با این انصرافها خود در پروژههای در حال تولید حضور فعالانهای داشتند، داعیهدار جریان اعتراض به حضور در جشنوارهها شدند. کمااینکه بسیاری از این آثار در همان بازه زمانیای تولید شد که سیاست تحربم و انصراف به اصطلاح روی بورس بود و حالا گروهی از همان افراد حالا که پایان همکاریشان با آن پروژهها را رقم زده و احتمالا دستمزدهایشان را هم دریافت کردهاند، بار دیگر منافع عمومی و سینما را نادیده گرفته و بر طبل تحریم میکوبند.
این واکنشها اما تنها در گود فضای مجازی باقی نمانده است و «تحریم» و انصراف اگرچه بر پایههای بی اساس و رفتارهای متناقضی متکی بوده است، اما خواسته یا ناخواسته گروهی از سینماگران را به سکوتی ناگزیر دعوت کرده است تا مبادا تحت فشارهای دیگر دوستان سینمایی خود قرار بگیرند و باز هم سینماست که قربانی این برخوردهای چندگانه میشود و معیشت سینماگران است که تحت خطر قرار میگیرد. چراکه تعطیلی و کم مخاطبی و بی رونقی آن که به دعوت عدهای محدود اما به هر حال دارای نفوذ به جهت برخورداری از عنصر شهرت صورت میگیرد، هرگز راهگشا و محلی برای اعتراض و نقد به عملکردهای کلان دولتی نبوده و نیست. سینما اگر قرار باشد سیاسی باشد اتفاقا خود تریبون است و نباید به محاق رود!
ارسال دیدگاه