بی همه چیزی که همه چیز دارد
تهران (پانا) - آن چیزی که «بی همه چیز» را از باقی فیلمهای قرایی و همچنین فیلمهایی که روی پرده سینما است، جدا میکند توجه ویژه خالق آن به مباحث ساختاری و بصری سینما شامل طراحی صحنه و لباس، به کارگیری نور، صدا، موسیقی و بازی بازیگران این فیلم است.
آزاده فضلی - آن چیزی که از «بی همه چیز» در سینما میبینید، حاصل تلاش مشترک محسن قرایی و محمد داوودی در مقام نویسنده است که از نمایشنامه «ملاقات بانوی سالخورده» اقتباس کردهاند و چیزی را که روی پرده رفته، میبینید. هر جا که محسن قرایی به عنوان نویسنده حضور داشته است، اتفاقات خوبی افتاده؛ برای نویسندگی فیلم سینمایی «قصر شیرین» جایزه سیمرغ سی و هفتمین جشنواره ملی فیلم فجر را دریافت کرد و در «بی همه چیز» هم اقتباسی جالب توجه از نمایشنامه معروف فردریش دورنمات را با ساختاری متفاوت به نمایش گذاشت.
محسن قرایی که هنوز به چهل سالگی نرسیده، یکی از فیلمنامهنویسان و کارگردانان جوان و موفق سینمای ایران به حساب میآید، چرا که یک سیمرغ فجر برای فیلمنامهنویسی و نامزدی بهترین کارگردانی در فجر سیونهم را در کارنامه دارد. با او زمانی که فیلم سینمایی «سد معبر» در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، بیشتر آشنا شدیم، چراکه فیلم «خسته نباشید» بیشتر تحت شعاع افشین هاشمی بود و محسن قرایی به عنوان کارگردان مشترک با او به حساب میآمد اما در «سد معبر» که فیلمنامه آن را سعید روستایی به نگارش درآورده بود، بیش از پیش با قرایی کارگردان آشنا شدیم و خیلی از کارشناسان او را یکی از موفقترین کارگردانان آینده سینما دانستند.
«بی همه چیز» در سی و نهمین جشنواره ملی فیلم فجر دو نوع منتقد داشت؛ منتقدانی که با نگاه نمادین یا سمبولیک به آن نگاه کردند و جنبههای منفی جامعه را در این فیلم جستجو میکردند و منتقدانی که نگاهی تحسینبرانگیز نسبت به این سومین ساخته قرایی داشتند و آن را نمونه موفقی از اقتباس ادبی در سینما دانستند. شاید گروه اول منتقدان این فیلم، به این دلیل که داستان «بی همه چیز» چیزی بیش از انتقام است و فضایی را که از ابتدا مبتنی بر دروغ و بیاعتمادی شکل گرفته، معرفی کرده است، آن را مبتنی بر نمادهای جامعه ایرانی میدانند؛ از مردمی که منفعلانه عمل میکنند و هر روز یک رنگ هستند و چند شخصیت تاثیرگذار شهر که برای مردم قدمی بر نمیدارند!
سینما میتواند نمایش هر آنچه که ذهن نویسنده و کارگردانش بخواهد، به نمایش بگذارد، خواه تخیل باشد خواه واقعیت. «سینما» هنر نمایش است و این تشخیص کارگردان است که یک اثر را خلق میکند.
آن چیزی که «بی همه چیز» را از باقی فیلمهای قرایی و همچنین فیلمهایی که روی پرده سینما است، جدا میکند توجه ویژه خالق آن به مباحث ساختاری و بصری سینما شامل طراحی صحنه و لباس، به کارگیری نور، صدا، موسیقی و بازی بازیگران این فیلم است. بازیگران فیلم به زعم همه کارشناسان، بسیار بجا و خوب ظاهر شدند از پرویز پرستویی و هدیه تهرانی که جایی قهرمان هستند و جایی دیگر ضدقهرمان؛ و به طور کلی جابجایی این دو نقش را به خوبی به نمایش میگذارند تا باران کوثری و لاله مرزبان که هر کدام تاثیر ویژهای بر روند فیلم دارند.
عماد خدابخش تدوینگر این فیلم که برای «بی همه چیز» سیمرغ فجر سی و نهم را از آن خود کرد، نیز یکی از برگهای برنده محسن قرایی در ایجاد کیفیت بصری بود. تمام آن چیزی که «بی همه چیز» در نماها داشت، مدیون برشهای خدابخش است که در نهایت صداگذاری، موسیقی و تصحیح رنگ تکمیلکننده آن شده است.
ارسال دیدگاه