فنهای بیبدیل حافظ درشعر و غزل
تهران (پانا) - قرنهاست شعرش را همچون ورقِ زر دست به دست میبرند و همه طوطیان هند از قند شعرش شکرشکن میشوند.
بهگزارش خراسان، حافظ شیرازی برای ما ایرانیها فقط یک شاعر نیست؛ او نماد زندگی و هویتِ ما هم هست. حافظ حکم یکی از اعضای خانوادهمان را دارد و کسی است که در شادیها و جشنهایمان، ما را به غزلش مهمان میکند. او به خوبی از میراث گذشتگانش همچون فردوسی، سعدی و مولانا بهره برد و بر قلۀ رفیع شعر و فرهنگ ایرانی ایستاد.حافظ را میتوان یک شاعر همهفن حریف و بیبدیل در برابر همتایان و رقبایش دانست که با شگردهای ناب شاعری از جمله در زبان، ساختار، تصویرسازی و مضمونپردازی کاری کرد که بعد از او،کسی نتواند در عرصه غزلسرایی به گرد پایش هم برسد. به بیان دیگر، شعر حافظ اوج نوآوری و خلاقیت در ادبیات فارسی است. او استاد بهره بردن از کلمات برای بیان معارف عرفانی است و از سوی دیگر، با رویدادهایی که در جامعهاش میگذرد هم، بیگانگی ندارد. حافظ با چنین ترکیب بدیعی، به خلق غزلهای ناب خود پرداخت و آنها را به بهترین نمونههای این سبک از شعر در ادبیات فارسی تبدیل کرد.امروز، ۲۰ مهر، روز بزرگداشت این شاعر بزرگ ادبیات فارسی است. در ادامه، گفتوگوی ما با دکتر علیرضا قیامتی، استاد ادب فارسی و عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان را درباره نبوغ حافظ و تأثیر وی بر دوران پس از خودش، میخوانید.
حافظ یک نابغه است
دکتر قیامتی از حافظ به عنوان یک نابغه یاد میکند و درباره نبوغ این شاعر میگوید: «نیچه که یک دانشمند جهانی است، برای نخستینبار گفت بدون هیچ شک و شبههای حافظ عصارۀ نبوغ مشرق زمین است. حافظ عصاره فرهنگ ایرانی هم هست و بر قله آن ایستادهاست. کمتر نکتهای در فرهنگ ایرانی وجود دارد که در سخن حافظ نیامده باشد. حافظ به زیبایی هرچه تمامتر، توانستهاست از جلوههای ادبی آثار بزرگانِ پیش از خود، یعنی سعدی، فردوسی، عطار و مولانا بهره بگیرد و از صافی ضمیر و اندیشه خودش بگذراند و به نسل آینده منتقل کند. او فشرده و چکیدۀ کلام فردوسی و سعدی و مولانا را در کلام خود جاودانه کرد. از طرفی حافظ موقعیتشناس است و جامعه را میشناسد و به عنوان یک جامعهشناس قدرتمند وارد میشود. او در زمان امیر مبارزالدین محمد میدانست این ریاکاریهای او چه آسیبی را به جامعه وارد کردهاست. اینها را میدانست چون زمان خود را میشناخت».
موسیقی همتراز با حکمت و عرفان
این استاد ادبیات فارسی، شعر حافظ را مانند جویبار روان میداند که وزن نرم و آهستهای دارد. او معتقد است حافظ در شعرش بهترین استفاده را از موسیقی کردهاست: «حافظ یک موسیقیدان بزرگ و از شاعرانِ برجسته ماست که به علم موسیقی اشراف دارد و بسیاری از لحنها، آهنگها و دستگاههای موسیقایی در شعر او دیده میشود. اینکه شعر حافظ در طول تاریخ خوانده شده، دلیلش همین است. شعر حافظ چون جویبار روان است و وزنی نرم و آهسته با موسیقی درونی بسیار زیبا دارد. او در شعرش بارها اشاره میکند که صدای خوشی دارد: «غزلسرایی ناهید صرفهای نبرد/ در آن مقام که حافظ برآورد آواز». علاوه بر این، با سازهای چنگ و بربط آشنایی داشته و به نوعی به آنها عشق میورزیدهاست: «چنگ خمیده قامت میخواندت به عشرت/ بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد». موسیقی در شعر حافظ همتراز با حکمت و عرفان حرکت میکند. موسیقی با عرفان در شعر او عجین شدهاست: «مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد/ نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد».
دورانِ پساحافظ در ادبیات فارسی
دکتر قیامتی معتقد است شعر کلاسیک فارسی پس از حافظ پیشرفت نمیکند و پس از او، شاعری در این حد و اندازه نداشتهایم: «حافظ قله شعر فارسی است؛ یعنی بعد از حافظ شعر کلاسیک فارسی دیگر بالا نمیرود و پیشرفت نمیکند. دیگر شاعری به بزرگی او نداشتیم. بسیاری از شاعران بعد از او تحت تأثیر شعر حافظ هستند. حتی بسیاری از غزلسرایان امروزی به سبک حافظ شعر میگویند. بلافاصله بعد از حافظ، شاعرانی مثل قاسم انوار را داریم که سخت تحت تأثیر حافظ هستند. بعد صائب تبریزی را داریم و جالب اینکه سبک هندی نخستین بارقههایش را در شعر حافظ پدیدار کرد. حافظ چکیده ادبیات و فرهنگ ایرانی را از قبلیها گرفت و به نسل بعد از خود منتقل کرد. دنیای آزاداندیشانه او همچنان مورد پیروی و تقلید شاعران است».
به حافظ تکبعدی نگاه نکنیم
استاد دانشگاه فرهنگیان برای درک و دریافت بهتر سخن حافظ چند توصیه هم داشت: «برای فهم بهتر سخن حافظ، بهتر است شرحهایی را که بر شعر او نوشته شده است، مانند شرح دکتر خطیب رهبر، شرح سودی و... بخوانیم. همچنین، مطالعه کتابهایی درباره اندیشههای حافظ را که هرکدام از زاویهای خاص به شعر حافظ نگاه کردهاند، پیشنهاد میکنم؛ مانند «تماشاگه راز» شهید استاد مرتضی مطهری، «از کوچۀ رندان» دکتر عبدالحسین زرینکوب و... . هرکس از دیدگاه خود حافظ را دیده و از این نظر حافظ آینهای برای نگاههای متفاوت شدهاست. ابتدا باید اندیشه او را بشناسیم و از زوایای مختلف به او نگاه کنیم».
ارسال دیدگاه