سهراب پرواز از بیقراریهایش برای چاپ کتاب «باد عقربهها را جابهجا میکند» میگوید
تهران (پانا) - سهراب پرواز نویسنده و عکاس می گوید نویسندگان این روزهاخون دل میخورند تا کتابی را به چاپ برسانند اما کتابخوانی امروز مانند خرید خوراک و وشاک نیست و باید همانطور که مردم به سوپرمارکت میروند و نیازهای اولیهشان را تهیه میکنند باید احساس کمبود فرهنگی کنند و در راستای رفع آن قدمی بردارند.
سهراب پرواز شاعر، نویسنده و عکاس در گفتوگو با پانا گفت: «رشته تحصیلیام عکاسی بوده اما معمولا من را به خاطر شعر میشناختند، پیش از این کتابهای «سخن بگو ببینمت» و «در آیینه زمان» که هر دو به چاپ سوم رسیدهاند را منتشر کردم و بعد از آن تصمیم گرفتم مجموعه عکسی که چندین سال روی آن کار کرده بودم را به نمایش دربیاورم.»
او ادامه داد: «این مجموعه عکس به لطف خانوم لیلی گلستان در گالری گلستان سال ۹۷ به روی دیوار رفت و آذر همان سال به مدت یک ماه در گالری گذار روی دیوار بود که بعد از آن تصمیم گرفتم این عکسها را به صورت کتاب دربیاورم زیرا کتاب دامنه وسیعتری از مخاطبان را در برمیگیرد. در نهایت این کتاب مجوز گرفت و منتشر شد و «باد عقربهها را جابهجا میکند» نام گرفت.»
پرواز میگوید این کتاب دو زبانه است و روایتهایی که در قالب متن در آن نوشته شده به زحمت «آرمین بینظیر» به انگلیسی ترجمه شده است.
«باد عقربهها را جابهجا میکند» حکایتی کوچک است از آنچه بر من گذشته
این شاعر با اشاره به طراحی کتاب «باد عقربهها را جابهجا میکند» عنوان کرد: «این کتاب طراحی بینظیری دارد که در آن به عکاسی، گرافیک و ادبیات پرداخته شده است، همچنین این کتاب هویت دیداری جذابی دارد که طراح آن «علیرضا عسگریفر» بوده است. سعی کردم آنچه بر من گذشته را با عکسها و نوشتهها بیان کنم. متاسفانه چون نمایشگاه کتاب امسال برگزار نشد همچنین وجود شرایط کرونایی هنوز نتوانستهایم مراسم رونمایی برای کتاب برگزار کنیم و اکنون تنها راه تهیه کتاب از طریق فضای مجازی است.»
بر اساس مکان سوژههایم را انتخاب کردم
او افزود: «کتاب «باد عقربهها را جابهجا میکند» در ۹۰ صفحه با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۶۰ هزار تومان از طریق فضای مجازی به فروش میرسد. برای بعضی از عکسها پنج روز در یک مکان قرار گرفتهام و برای بعضی دیگر پنج دقیقه، هدف من فضایی بود که انتخاب کردم، فکر میکردم در موقعیت خوبی که چیزی برای گفتن دارد قرار بگیرم و از سوژههایی که به وجود میآیند عکاسی کنم.»
تمام تصاویر کتاب «باد عقربهها را جابهجا میکند» روایت دارند
پرواز درباره نحوه چاپ کتاب «باد عقربهها را جابهجا میکند» خاطر نشان کرد: «اصلا در ذهنم نبود که این مجموعه را چاپ کنم، هنگام عکاسی فقط به تولید این مجموعه فکر میکردم و میخواستم به نحوی بی قراریام آرام شود. زمانی که عکسها تولید شدند همچنان احساس میکردم که چیزی کم دارند بنابراین دست به قلم شدم و برای هر تصویر روایتی نوشتم. روایتها به این صورت هستند که در یک صفحه روایت را نوشتهایم و در صفحه بعد عکسها را، به این صورت استقلال متن و عکسها حفظ شدند اگرچه با هم مرتبط هستند.»
این هنرمند در بخش دیگری از سخنانش در گلایه از وضعیت کتابخوانی در ایران گفت: «مسئله این است که آدم خون دل میخورد تا کتابی را به چاپ برساند، من ادعایی در حوزه ادبیات یا عکاسی ندارم و هنوز نسبت به بزرگان این دو حوزه درس پس میدهم و آزمون و خطا میکنم زیرا هنر عرصه آزمون و خطا است. همه ما عادت کردهایم به کوتاه خواندن در فضای مجازی و از مطالعه دور شدهایم. طراح، ناشر، ویراستر و... برای چاپ یک کتاب زحمت میکشند و اینگونه درست نیست که هر کسی که در خیابان من را دید کتابم را بخواهد بلکه درستش این است که مردم کتاب را بخواهند و آن را بخرند.»
پرواز در پایان گفت: «همانطور که مردم به سوپرمارکت میروند و نیازهای اولیهشان را تهیه میکنند باید احساس کمبود فرهنگی کنند و در راستای رفع آن قدمی بردارند.»
در بخشی از «باد عقربهها را جابهجا میکند» میخوانیم: «ساعت دیواری میگوید درمان بعضی از دردها همان علت درد است و فاختهای روی پشت بام روبهرو به تایید حرف ساعت چند مرتبه سرش را تکان میدهد.
اما به دور از چشم همه پردهای که رویِ لبهی پنجرهی آشپزخانه لم داده است یک لحظه سرش را بالا میاندازد و چشمک میزند که به این حرفها گوش نکن و باد شروع به نوشتن میکند. این شروعی از یک نامهی بلند است برای دوستی که نمیشناسمش برای دوستی که اوست برای دوستی که تو هستی برای دوستی که اگر نشانی از او داشتم هرگز این نامهها را عمومی نمیکردم.»
ارسال دیدگاه