کامبیز نوروزی در گفتوگویی از چالشهای حقوقی ضبط و پخش آثار نمایشی میگوید
لزوم توجه هنرمندان تئاتر به مباحث حقوقی
تهران (پانا) - هفته گذشته جمعی از کارگردانان تئاتر با انتشار بیانیهای نسبت به انتشار و پخش آثارشان بدون مجوز و اجازه آنها در شبکهها و پلتفرمهای اینترنتی، یا همان ویاودیها اعتراض کردند و انتشار این فیلمتئاترها باعث شد تا بعضی کارگردانهایی که به گفته خودشان اطلاعی از انتشار این آثار نداشتند متوجه مسأله شده و به بحث حقوقی آن هم ورود کنند.
بهگزارش ایران، همین مسأله باعث شد تا چند کارگردان به صورت مشترک، با استخدام وکیل، پیگیر این مسأله شوند تا در نهایت مشخص شود که مشکل کار از کجاست و چرا چنین اتفاقی رخ داده و این آثار منتشر شده بدون آنکه عایدی نصیب آنها شود. ایسنا گزارش داده بود که حدود صد فیلمتئاتر که مربوط به سالهای گذشته میشوند و تقریباً بیشتر آنها در گذشته توسط مرکز بتهوون عرضه شدهاند، از مدتها قبل در یکی از سامانههای ویاودی به اشتراک گذاشته شده و به نظر میرسد این فیلمها همان نسخههای دیویدی تئاترها بوده که حالا در این رسانههای اینترنتی منتشر شده و طبیعتاً برای تماشای آنها مخاطب باید در سایتی عضو شود و یا مبلغی (چیزی حدود ده تا پانزده هزار تومان) هزینه بپردازد که از این رقم، به گفته امضاکننده این بیانیه، چیزی عاید صاحبان اثر نمیشود. کامبیز نوروزی حقوقدان در گفتوگو با «ایران» به این نکته اشاره میکند که بروز چنین اختلافاتی، سرمنشأ و دلیلی اصلی دارد که باید پیش از هر چیزی به آن پرداخت. نوروزی این دلیل را عدم توجه به روابط حقوقی میداند و در گفتوگویی که در ادامه میخوانید به ذکر جزئیاتی از این مسائل حقوقی مغفول مانده میپردازد.
بهنظر میرسد این گلایهها و اعتراضها از عدم بهروزرسانی قراردادها نشأت میگیرد و ضعف در این حوزه باعث شده تا پدیدههایی نوپا از قبیل ویاودی چنین مشکلاتی را هم با خود بههمراه بیاورد...
برای ورود به این بحث باید دو مسأله را در نظر گرفت؛ یک مسأله اینکه بهطور کلی در حوزههای فرهنگی از قبیل تئاتر، نشر، موسیقی، سینما و... توجهات و روابط حقوقی میان اهالی فرهنگ که در بخشهای مختلف به تولید و پخش آثار فرهنگی مشغول هستند، بسیار کم است و دقتهای حقوقی صورت نمیگیرد. با اینکه کیفیت و کمیت تولید محصولات فرهنگی مثل کتاب، موسیقی، تئاتر و... بشدت ارتقا پیدا کرده اما عوامل تولید آثار هنری مانند بازیگران، کارگردانها و تهیهکنندهها و... چندان در تنظیم روابط حقوقی خود دقت نمیکنند و به نظر میرسد در این بخش همچنان به شکل سنتی عمل میکنند و همین مسأله باعث بهوجود آمدن تعارضات فراوان در تولید و عرضه محصولات فرهنگی شده است. مسأله دوم اما به تحولات بسیار گستردهای برمیگردد که با توسعه اینترنت و روشهای مختلف، عرضه محصولات فرهنگی را آسانتر کرده و چون این اتفاقات جدید و تازه هستند شاید نتوان به سادگی درباره ساختار حقوقی آنها سخن گفت. با اینحال باید گفت که میزان اجازه استفاده تهیهکننده از محصول فرهنگی وابسته به قراردادی است که بین تهیهکننده و عوامل تولید منعقد میشود. به عنوان مثال در یک کنسرت
موسیقی، تهیهکننده ممکن است اجازه پخش فیلم کنسرت را از صاحب اثر بگیرد و ممکن است این اجازه داده نشود و طبیعی است که تهیهکننده نمیتواند تفسیری شخصی از متن قرارداد داشته باشد.
دامنه و جزئیات این اختیارات چقدر است و به چه شکل باید باشد؟
دامنه اختیارات تهیهکننده کاملاً وابسته به قرارداد بین او و خالق اثر است. همانطور که گفتیم ممکن است خالق اثر، در قرارداد اجازه پخش فیلم یک کنسرت موسیقی یا تئاتر را نداده باشد و اگر تهیهکننده بخواهد چنین کاری انجام بدهد باید حقوق تازهای به لحاظ مادی به خالق اثر بدهد. تهیهکننده طبق قراردادهایی با کارگردان و بازیگر و دیگر عوامل، که برای اجرای صحنهای طی مدت زمان مشخص و مطابق با همین مسأله، حقوق مادی افراد را پرداخت میکند. حال فرض بگیریم تهیهکننده بخواهد متن نمایشنامه یا خود اثر را بهصورت صوتی یا تصویری در بسترهایی مثل دیویدی یا ویاودی پخش کند اینجا هم الزاماً باید به قرارداد مراجعه شود و دید که صاحب اثر چنین اجازهای داده است یا خیر.
همانطور که گفتید چند سال پیش پلتفرمهایی مثل ویاودیها وجود نداشتهاند و میتوان از ظهور و بروز آنها به عنوان پدیدههایی جدید نام برد. میتوانیم بگوییم چون چنین مفادی (اجازه و امتیاز پخش اثر در این پلتفرمها) در قراردادهای سالیان گذشته نیامده تهیهکننده مجاز به واگذاری و پخش آثار در این بسترهای اینترنتی ست؟
نکته مهم دقیقاً همینجاست. به لحاظ حقوقی در قرارداد هر جا سکوت وجود دارد ما مطابق قانون عمل میکنیم و از این سکوت بهعنوان عدم اجازه تفسیر میشود. بهعنوان مثال در قراردادی تئاتری، پخش به صورت دیویدی، فایل صوتی یا ویاودی پیشبینی نشده پس به این نتیجه میرسیم چنین اختیاری هم به تهیهکننده یا فیلمبردار اثر یا سالن یا هر کس دیگری واگذار نشده است. در حوزه حقوقی نشر کتاب، عرف مسلمی وجود دارد. گاهی نویسنده اجازه انتشار یک یا دو چاپ به ناشر میدهد و گاهی هم اجازه انتشار نامحدود را؛ اما ممکن است در حوزه رمان، قرار باشد اقتباس سینمایی از اثر صورت بگیرد. اگر این مسأله در قرارداد نیامده باشد ناشر نمیتواند چنین اجازهای را به شخص سومی که قصد دارد اثری سینمایی از آن اثر بسازد بدهد مگر اینکه حقوق تازهای برای نویسنده در نظر گرفته و نظر و رضایت او جلب شود. در برخی قراردادهای نشر نوشته میشود تمامی حقوق مادی اثر از جمله تبدیل به فیلم سینمایی، صوتی و... متعلق به ناشر است که به روشنی اجازه استفاده ذکر شده و ناشر مجاز است چنین استفادههایی از آن اثر انجام دهد.
امروز برخی از کارگردانها به این نکته معترض هستند که نسخه فیلمبرداری شده تئاتر آنها بدون اجازه سر از ویاودیها درآورده و هیچ هماهنگی و اجازهای هم از آنها گرفته نشده تا چه برسد به پرداخت حق و حقوق مادی اثر...این هم مسأله مهمی است. اولاً که باید گفت نفس فیلمبرداری در درجه اول حتماً باید با اجازه خالق اثر باشد و مسأله دوم اینکه اگر اجازه فیلمبردای داده شده، فقط اجازه فیلمبرداری است، مثلاً برای ثبت در آرشیو مؤسسه یا سالن و یا پخش و انتشار به صورت دیویدی نه صورتهای دیگر. پس اگر در یک سالن، تئاتری به صورت تصویری هم ضبط شده، نحوه بهرهبرداری و حق استفاده از آن فیلم متعلق به تهیهکننده نمایش است و سالن فقط حق این را دارد که فیلم را در آرشیو خود داشته باشد. همانطور که گفته شد جزئیات روابط حقوقی در قرارداد بسیار مهم است و اینکه چه رابطه حقوقی وجود داشته و آیا این جزئیات آمده یا خیر. همه اینها نمونههایی از کمتوجهیهایی است که در ابتدای گفتوگو مطرح کردیم. یک گروه تئاتری صدها ساعت وقت و انرژی صرف میکند برای تمرین و اجرا و کار بسیار سخت و توانفرسایی انجام میدهد اما متأسفانه دوستان من برای کار خودشان، در وجه حقوقیاش آنچنان توجه و ارزشی قائل نیستند تا زمانی که به مشکلی برمیخورند. متأسفانه در میان هنرمندان شریف این کشور که بار سنگینی از فرهنگ عمومی کشور را به دوش میکشند این تفکر و توجه ضعیف است و برای چیزی که خلق میکنند دقتهای حقوقی و مالی لازم را ندارند و بهعقیده من این مسأله ناشی از توسعه نیافتگی فکری در بخشهای مختلف است. یک اثر هنری، مثل تئاتر با تمام دشواریها و اهمیتاش و ذاتی که دارد، باید اتفاقاً بیشتر مورد مراقبت قرار بگیرند. در ایران همیشه پیکان اتهام متوجه دولت است که چرا کمک نمیکند حقوق مادی و معنوی صاحبان آثار محفوظ بماند؛ اما باید گفت این انتقاد اتفاقاً به دولت وارد نیست. وقتی خود هنرمندانی که صدها ساعت برای یک نمایش زحمت کشیده و خون دل خوردهاند، هیچ مراقبتی از کارشان نمیکنند چرا باید از دولت توقع چنین حمایت و توجهی را داشت. این گلایه، گلایه یک حقوقدان است که بسیار به اهل هنر ارادت دارد. میبینیم که دوستان تئاتری من در تمامی بخشهای کار به لحاظ کیفی وسواس و دقت دارند اما در مباحث حقوقی چنین وسواسی وجود ندارد.
آیا میتوان الگویی مشخص از شکل قراردادهایی که اصولاً مشمول زمان و تغییراتِ درزمانی نشوند، در نظر گرفت؟
ببینید هر یک از این عواملی که از آنها سخن گفتیم بهنوبه خود تعیین کننده این الگوهاست و این الگو چیزی است که هوش و حواس حقوقی طرفین قرارداد را میطلبد تا خلأیی در قرارداد وجود نداشته باشد که بعدها به زحمت یکی از طرفین منجر شود. اصلهای حقوقی نیز مشخص است و در تمام حوزهها مثل موسیقی، سینما، تئاتر، کتاب و... شبیه هم است و از یک قانون حقوقی متابعت میشود. مثلاً در روابط حقوقی و مالی تولیدکنندگان و تهیهکنندگان و پخشکنندگان دو سه الگو وجود دارد. در سینما مثلاً درصدی از فروش پرداخت میشود. گاهی اوقات عدد مقطوع است. مثلاً در نشر درصدی از قیمت پشت جلد را به تعداد تیراژ منتشر شده میگیرد حال اینکه همه این تعداد فروش میرود یا خیر، به صاحب اثر ربطی ندارد.
ارسال دیدگاه