جابری انصاری: ایران بهدنبال ایجاد هژمون و سیطره بر دیگران نیست
عربستان باید یاد بگیرد که در صلح اهداف سیاسی خود را دنبال کند نه در جنگ
تهران (پانا) - دستیار ارشد وزیر امور خارجه در امور ویژه سیاسی معتقد است که بسیاری از همپیمانیها دستخوش تغییر و تحولات شده و همپیمانیهای ایران با طرفهایش تقریبا ثابت بوده و مسیر تکاملی طی کرده، این نوع نگاه و رویکرد است که ایران بهدنبال وابستهکردن دیگران و همچنین بهدنبال ایجاد هژمون و سیطره بر دیگران نیست.
حسین جابریانصاری، دستیار ارشد وزیر امور خارجه در امور ویژه سیاسی است. او هماکنون مذاکرهکننده ارشد ایران در پروندههای سوریه و یمن است.
جابریانصاری در پرونده نخست، نماینده ایران در مذاکرات موسوم به آستانه است که با مشارکت روسیه و ترکیه دنبال میشود و در پرونده دیگر با مذاکرهکنندگان اتحادیه اروپا شامل فرانسه، انگلیس، آلمان و ایتالیا رایزنی میکند. او قبلتر معاون عربی و آفریقای وزیر خارجه بوده و مدتی هم سخنگوی دستگاه دیپلماسی ایران بود.
جابریانصاری با حضور در همشهری ضمن گفتوگو با مدیران مؤسسه و بازدید از تحریریه به سؤالات خبرنگاران همشهری پاسخ گفت که در ادامه میخوانید:
ایده مذاکرات منطقهای با اروپا چگونه شکل گرفت؟ همچنین فرمت مذاکرات منطقهای با اروپا متفاوت از مذاکرات قبلی بوده است و مصداقا شاهد حضور ایتالیا بودیم.
اینکه از کجا استارت خورد، مبتنی بر یک نیاز و فهم مشترک بین طرفها بود، نیاز فوری منطقه غرب آسیا که دستخوش بحرانهای عمیق است، ایجاب میکرد چنین فضایی شکل بگیرد چون این بحرانها موجهایی را در منطقه و جهان ازجمله محیط سیاسی و امنیتی اروپا ایجاد کرد. یک مسئله، شدت بحرانها، یک نیاز به تلاش برای حل بحرانها و یک فهم مشترک بین طرف اروپایی و ایران ایجاد کرد.
ما ۲ دور گفتوگوهای سیاسی با اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی داشتهایم، این فرمت با فرمتهای مشابه قبلی فرق دارد. این هم نتیجه یک توافق مشترک بین طرفین بود که بنا نیست الگو و مدلهای گفتوگوهای هستهای تکرار شود. این یک موضوع دیگر است و مسیر خاص خود را دارد و پیوست موضوع دیگری نیست و برای اینکه تصویرسازیها و قالببندیهای رایج به وضعیت تحمیل شود، توافق شد که فرمت با مدلهای قبلی متفاوت باشد و کشورهای مختلفی مطرح بودند ولی در نهایت توافقی که بین ما و اتحادیه اروپا و ۳ کشور دیگر ایجاد شد، این بود که ایتالیا وارد این مجموعه شود. البته برخی کشورهای دیگر هم تمایل دارند وارد این فرمت شوند.
کشورهای اروپایی؟
بله، اروپایی یا حتی غیراروپایی. الان اولویت این فرمت این است که کار پیش برود، چون هنوز در مراحل اولیه گفتوگو و مفاهمه هستیم تا این فرمت تأثیرگذاری خود را نشان دهد چون فرمتی میتواند دوام بیاورد که بتواند تأثیرگذار باشد. بهعنوان مثال، ما در بحران سوریه با همکاری روسیه و ترکیه فرمت آستانه را شکل دادیم و تاکنون ۱۰دور گفتوگوی نمایندگان عالی این کشورها برگزار شده و اقدامات، دستاوردها و موفقیتهای نسبی سیاسی و دیپلماتیک در صحنه تحولات سوریه داشته است.
امیدواریم قالب همکاری ما با طرفهای اروپایی هم در مسیر تأثیرگذاری حرکت کند نه اینکه فقط جمعشدن، جلسه برگزار کردن و عکس گرفتن باشد البته همین حالت اولیه هم یک پیام مثبت میدهد اما ما راضی به این نیستیم و بهدنبال این هستیم که این فرمت تأثیرگذارتر شود و در مسیر موفقیت قرار بگیرد. امیدواریم با همکاری کشورهای اروپایی این اتفاق بیفتد. ممکن است در آینده حسب نیاز و درصورت توافق ایران و اروپا زمینه برای ورود برخی بازیگران دیگر فراهم شود.
چرا یمن موضوع مذاکره قرار گرفت؟
این بحران یک فاجعه تمامعیار انسانی شده است، میتوان گفت در یمن مرگ خاموش یک ملت در جریان است؛ هم به شکل مستقیم در قالب فعالیتهای جنگی و بمباران و هم به شکل غیرمستقیم. در بمباران یمن مهاجمان هیچ تمایزی بین اهداف قائل نمیشوند و بیهدف، همهجا را میزنند؛ از مجلس ختم گرفته تا عروسی، مدرسه، بیمارستان، مسجد، مراکز مردمی و تجمعات. از سوی دیگر گرسنگی، بیماریهای واگیردار مثل وبا، اعمال محاصره همهجانبه زمینی، دریایی و هوایی وضعی را فراهم کرده که ابعاد فاجعه انسانی در یمن بسیار بزرگ شده است.
یمن به لحاظ ژئوپلیتیک در وضع خاصی قرار دارد. از بعد انسانی، راهبردی و سیاسی حل مسئله یمن یک اولویت است و ما هم آن را در اولویت داریم. احساس کردیم اروپا هم این اولویت را دارد و این احساس و فهم اولیه مشترک منجر به آغاز این گفتوگوها شد. ما به هیچوجه از کاری که تاکنون در ۲دور گفتوگو در مونیخ و رم انجام شده، راضی نیستیم. دور سوم گفتوگوها به تعویق افتاده و امیدواریم بهزودی تاریخ آن نهایی شود و بین طرفین در حال تبادل پیشنهاد هستیم تا به مرور به یک فرمت و یک مجموعه تأثیرگذار برای کنترل ابعاد انسانی و سیاسی بحران یمن و حرکت به سمت پایان بحران تبدیل شود.
هنوز مکان و زمان مشخص نشده است؟
مکان مذاکرات در بروکسل است. تاریخی را اخیرا اعلام کردهاند که هنوز نهایی نشده است.
احتمال دارد عربستان به این فرمت بپیوندد، چون ایران و اروپا توافق میکنند اما عربستان عمل نمیکند.
مشکل عربستان سعودی این است که هنوز به سمت مدلهای مبتنی بر توافق حرکت نکرده. یکی از دلایلی که جنگ یمن طولانی شده و بعد از ۳ ونیم سال پایان نیافته، سیاست عربستان سعودی است که مبتنی بر ادامه استفاده از ابزار جنگ برای اهداف سیاسی است. عربستان تا این لحظه بهدنبال این است که راهحل نظامی به نتیجه برسد؛ نتیجهای که مبتنی بر برد و باخت است.
واقعیتهای تاریخی و فعلی یمن نشاندهنده این است که چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد. شرطبندی عربستان هماکنون این است که از طریق جنگ طرف مقابل را به تسلیم وادار کند لذا بعد از دور دوم گفتوگوی ما با طرف اروپایی در رم که ما مجموعهای توافقات را داشتیم و بنا بود ایران با طرف صنعا و جنبش انصارالله پیگیری کند و طرف اروپایی با عربستان و دولت آقای هادی رئیسجمهور مستعفی پیگیری کند.
بلافاصله ما با انصارالله مطرح و پیگیری کردیم و موافقت آنها را تقریبا با همه پیشنهادها گرفتیم اما اروپاییها موفق نشدند چون همچنان گزینه استراتژیک عربستان سرمایهگذاری روی گزینه جنگ است. تا هنگامی که این سیاست عربستان است، نه فقط آنها به سمت این فرمتها حرکت نخواهند کرد حتی تلاش میکنند این فرمت شکل نگیرد و به طرف مقابل فشار وارد میکند چون شرطبندیاش روی گزینه جنگ است.
ما بهدنبال راهحل برد- برد هستیم؛ راهحلی که یک طرف تصور نکند شکست خورده. بهرغم اینکه یک طرف در جنگ یمن متجاوز است، اما در عین حال واقعیتهای همجواری و درهمتنیدهبودن ملتهای منطقه حداقلهایی از ضرورت را تحمیل میکند.
عربستان باید یاد بگیرد که در صلح اهداف سیاسی خود را دنبال کند نه در جنگ، ابزار جنگ پرریسک و پرهزینه و فاجعهآفرین است. متأسفانه تا این لحظه عربستان بهعنوان طرفی که جنگ را به مردم یمن تحمیل کرده، در مسیر دیگری حرکت میکند و یکی از کارویژههای این فرمت گفتوگو با طرف اروپایی و سایر طرفها ازجمله روسیه، کشورهای عربی ازجمله عمان و دولت قطر و برخی کشورها گفتوگوهای دوجانبهای را دنبال میکنیم.
احتمال اینکه مذاکره مستقیم بین طرفین درگیر شکل بگیرد، چقدر است؟
این یکی از مسیرهایی است که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد. البته الان گفتوگوهایی که در پیش است، در قالب تلاشهای نماینده دبیرکل سازمان ملل بین طرفهای یمنی بحران در جریان است که برای ۶سپتامبر پیشبینی شده(۱۵شهریور). قبل از آن هم گفتوگوهای یمنی - یمنی دنبال شده. در سطح بینالمللی برخی طرحهای صلح مطرح شده.
در پایان دوره اوباما طرح صلحی در حال پیشرفت بود و توافقات اولیهای حاصل شده بود اما ادامه شرطبندی عربستان بر ادامه جنگ و پیروزی یک طرف و تسلیم طرف مقابل، همه فرصتها را از بین برد. بدون تردید هر تلاش بینالمللی و منطقهای باید تسهیلکننده گفتوگوهای یمنی- یمنی باشد.
این در گفتوگوهای آستانه هم اتفاق افتاد و الان در مسیر تکاملی پیش میرود. بازیگران منطقهای و بینالمللی نمیتوانند نقش گفتوگوهای یمنی - یمنی را ایفا کنند. ما بهعنوان ایران در تلاشهای دیپلماتیک، هم در تلاشهای مشترک با اتحادیه اروپایی و هم در تلاش مشترک با روسیه و کشورهای عربی بهدنبال این نیستیم نقشآفرینی که توسط نماینده دبیرکل سازمان ملل دارد انجام میشود، توسط دیگر گفتوگوها جایگزین شود، حتی از شروع ماموریت جدید نماینده سازمان ملل استقبال کردهایم.
مهم این نیست که ما نقشآفرینی کنیم یا از فرمتی که در آن حضور مستقیم داریم این نتیجه حاصل شود، با طرفهای اروپایی این تفاهم را داشتهایم که این فرمت میتواند تسهیلکننده نماینده دبیرکل سازمان ملل برای ایجاد صلح در یمن و سایر تلاشها باشد. بین این تلاشها باید رابطه تکاملی ایجاد شود. راهحل در اختیار یک بازیگر یا یک فرمت نیست. مسئله یمن پیچیده است، طرفهای مختلف دارد و بازیگران مؤثر مختلف دارد و در واقع وقتی اولویت ما صلح در یمن و بازگشت ثبات به این کشور و تسهیل گفتوگوهای یمنی - یمنی باشد، هر راهی که به این نتایج منجر شود، مورد حمایت ما خواهد بود.
بهنظر میرسد همه اضلاع ائتلاف به یک میزان ناکام نبودهاند. برخی اهداف ابوظبی محقق شده و میبینیم حتی اجازه استقرار نیروهای هادی در استانهای جنوبی را نمیدهند.
اینکه برخی بازیگران ائتلاف توانستهاند اقداماتی انجام دهند، یک واقعیت است. با کمال تأسف امارات در تعریف نقشی که برای خود متصور شده، به سمت تجزیه یمن حرکت کرده. این الزاما با اهداف عربستان هم تطابق ندارد. عربستان تا این لحظه میخواهد با یمن تعامل کند. امارات در دوره جدید نقش جاهطلبانهای را که قبلا قطر تلاش میکرد در سطح منطقهای ایفا کند، دنبال کرده است.
تجربه قبلی قطر نشان داده دولتهایی که محدودیتهایی دارند، اگر نقشآفرینی بزرگتر از امکاناتشان دنبال کنند، خودشان و دیگران را با مشکل مواجه میکنند و بعد از اسبی که بر آن سوار هستند، پیاده شوند و واقعیتها را مورد توجه قرار دهند. امارات مدتی است که با سرعت بیشتر و ورود به برخی پروندههای حساس و برخی بازیهای بزرگ و خطرناک چنین نقشآفرینیهایی را برای خود تعریف کرده و عمیقا وارد سطوح بحران یمن شده و به سمت تجزیه عملی یمن حرکت کرده، فکر میکند دارد امارات را به یک ژئوپلیتیک جدید میرساند که این کشور را که یک مجموعه ساحلدار در خلیجفارس با اولویت اقتصادی و تجاری و نرمافزاری است، به یک امارات با جغرافیای بزرگتر تبدیل کند که علاوه بر خلیجفارس در بابالمندب و دریای سرخ هم هست و صاحب نقش رهبریکننده در جهان عرب است.
امارات چنین آرزوها و رویاهایی را دنبال میکند و بهدلیل بحران یمن و گرفتارشدن عربستان در چنبره سیاستهای عمیقاش و کارکردی که در زمینه تسهیل روابط عربستان و آمریکا ایفا کرده، امر بر اماراتیها مشتبه شده که میتواند در یک ژئوپلیتیک جدید نقشی متفاوتتر از قبل ایفا کند. در حلقههای اول برخی موفقیتها بهدلیل وضعیت خاص یمن داشته است اما اگر عمیقا به تحولات یمن و روندهای در حال شکلگیری پرداخته شود، امارات را به همانجایی خواهد رساند که قبلا برخی بازیگران به آن سمت حرکت کردهاند و با توجه به اینکه امارات ریسکهای بزرگتری قبول کرده و به بازیهای بزرگ استراتژیک وارد شده، در این بندبازی اگر از بند بیفتد، از امارات هیچ نخواهد ماند. این یک قرائت روندهاست و معنای تهدید ندارد.
اخیرا آقای روحانی در یکی از سخنرانیها نام امارات را هم مطرح کردند.
این سیاست ثابت ماست و هیچ تغییری نکرده است. همسایگان قابل تغییر نیستند؛ نه برای ما نه برای دیگران. ملتهای این منطقه بستر تاریخی واحد و فرهنگ واحد و دین واحد دارند. ما سیاست و اولویتمان بهترین روابط با همه همسایگان است، این قاعده شامل امارات میشود. شامل عربستان هم میشود. این ما نیستیم که وضعیت فعلی در روابط بین ایران با امارات یا عربستان را خلق کردهایم. این سیاستهای عربستان و امارات است که راهحلهای مبتنی بر درگیری و جنگ و اصطکاک مستقیم با ایران را دنبال کردهاند و برای بسیج منطقهای و بینالمللی ضد ایران تلاش میکنند و از اینکه در مسیر گفتوگو با ایران قرار بگیرند، ابا دارند.
ما صبورانه و تلاشگرانه بدون اینکه واقعیتهای همسایگی را نقض کنیم، بدون اینکه اولویتمان برای ترمیم روابط با همه همسایگان را تغییر بدهیم، در انتظار روزی هستیم و فکر میکنیم چندان دیر نخواهد بود که بازیگران طرف مقابل به این جمعبندی برسند که راهحلهای مبتنی بر جنگ و تشدید تناقضات و درگیریها و لابیگری با قدرتهای خارجی پاسخگو نخواهد بود. ما همواره آماده بودهایم و به همه تلاشها پاسخ مثبت دادهایم و هیچگاه راه گفتوگو را نه با عربستان و نه با امارات نبستهایم. سیاست ما در منطقه بهبود روابط با کشورهای منطقه و افزایش همکاری و تعاملات مثبت بین طرفهاست. راه در تعامل با عربستان و امارات توسط آن طرف بسته شده و به محض اینکه آنها به این جمعبندی برسند که راههایی که دنبال کردهاند راههای شکستخورده است، راه برای گفتوگو و توافق باز خواهد شد.
به سراغ موضوع سوریه برویم، خبری منتشر شد که قرار است نشست سران ایران، روسیه و ترکیه در تهران برگزار شود.
بله، دو دور گفتوگوهای سران کشورهای روند آستانه در سوچی و آنکارا برگزار شده و توافق این بوده دور سوم در ایران و نه الزاما در تهران برگزار شود. تاریخ نشست مورد توافق قرارگرفته که از طریق کانال خودش اعلام خواهد شد. امیدواریم این نشست یک گام به پیش در تلاشهای ۳ کشور برای ایجاد صلح در سوریه باشد. وضع زمانی اجلاس اقتضا میکند نه فقط درباره سوریه، بلکه درباره مسائل دیگر منطقهای و بینالمللی و اولویتهای ۳ کشور بین سران ۳کشور گفتوگوهایی انجام شود.
دور یازدهم نشست آستانه چه زمانی برگزار میشود؟
تاکنون ۱۰دور نشستهای ایران، ترکیه و روسیه برگزار شده و دور بعدی حدود ۲ماه دیگر است. بهدلیل اینکه اجلاس سران را در پیش داشتیم، نشست نمایندگان عالی را مقداری عقب انداختیم که تداخل برنامهها پیش نیاید البته بهطور طبیعی قبل از نشست سران نشست مقدماتی در سطح کارشناسان و درصورت لزوم وزیران خارجه را داریم.
اخباری از توافق پوتین و ترامپ مطرحشده که توافقی بین روسیه و آمریکا برای خروج ایران از جنوب سوریه و یا کل سوریه صورت گرفته است. وزیر خارجه آمریکا هم در استراتژیای که در رابطه با ایران اعلام کرد، بر خروج ایران از سوریه بهعنوان یکی از الزامات تأکید کرد. پاسخ ایران به این فضاسازیها چیست؟
ورود ایران به سوریه مبتنی بر درخواست دولت سوریه و تحولات واقعی روی زمین در صحنه سوریه بهخصوص موج پیشرونده تروریسم و حرکت این موج به سمت فروپاشی دولت این کشور و واحد ملی سوریه بود. ایران با دعوت دولت سوریه وارد نقشآفرینی شد و ادامه حضور ایران، سطح آن، کمیت و کیفیت هم همچنان مبتنی بر این دو عامل خواهد بود. یکی درخواست دولت سوریه و دیگری بستر واقعیات، به هر میزان که بحران سوریه به سمت حلشدن پیش برود و اعاده صلح و ثبات در سوریه پیش بیاید، نیازی به ادامه حضور به این شکل که ایران در این دوران بحرانی داشته نخواهد بود. اینکه اسرائیلیها و آمریکاییها مخالف نقشآفرینی ایران بودهاند، از ابتدا چنین بوده و امر جدیدی نیست.
اینکه آنها به صدور اوامر برای دیگر ملتها عادت کردهاند، این هم چیز جدیدی نیست و کار تکراری آنهاست اما واقعیت در بستر واقعی شکل میگیرد و ایران در چند دهه گذشته ثابت کرده نقشآفرینیاش گذرا، ظاهری و شکلی نیست؛ بلکه نقشآفرینی مبتنی بر رویکرد راهبردی دارد. ایران در این منطقه نقشآفرینی داشته و مهمان نیست که با اوامر و نواهی، سطح نقشآفرینیاش تعیین شود. ایران جزئی جداییناپذیر از بافت طبیعی منطقه است و همپیمانی عمیق و نهادینهای با ملتها و جریانات سیاسی و اجتماعی منطقه داشته است و طوفان حوادث ۴دهه گذشته هم ثابت کرده ایران از پس مدیریت بحرانها و چالشهای متعدد برمیآید.
آقای بشار اسد تاکنون ۲بار به روسیه سفر کرده، قرار نیست سفری به ایران داشته باشد؟
حتما سفر آقای اسد به تهران در فرصت مناسب خودش انجام خواهد شد، البته سوریه در یک وضع جنگی و بحرانی عمیق در سالهای گذشته به سر برده و سفرها به روسیه هم به شکل خاص و امنیتی در زمانهای کوتاه انجام شده و حتما در فرصت مناسب با توافق ۲ دولت دیدارها انجام میشود.
درباره ادلب بهنظر میرسد ترکیه موفق شده عملیات نظامی را دومرحلهای و محدود کند.
ادلب عنوان مرحله فعلی در سوریه است. بهطور طبیعی وقتی تمام صفحات شمالی و مرکزی و بخشهایی از مرز عراق تا فرات پاکسازی و آزاد شده، همه نگاهها به سمت شمال یعنی منطقه کردی و ادلب میرود اما هنوز دیر نشده و صفحات جنوبی سوریه بهتازگی در مسیر جدید خود قرار گرفتهاند و بهطور طبیعی در مرحله آینده از سوی دولت سوریه و همپیمانانش در تعاملی که در جریان است، چگونگی اقدامات در ارتباط با ادلب تعیین میشود.
ما بهعنوان ایران اولویتمان این است که مسئله ادلب بدون جنگ گسترده که منجر به تلفات انسانی خواهد شد، مدیریت شود، مثل موضوع منطقه کاهش تنش شمال حما. ما در روند آستانه بر سر ۴منطقه کاهش تنش توافق کردیم و از همان ابتدا ۲قید را برای این مناطق گذاشتیم؛ یکی اینکه ایجاد این مناطق امور موقتی است و به هیچوجه بهمعنای تجزیه سوریه نباید باشد، همه خاک سوریه تحت حاکمیت واحد دولت سوریه است و ایجاد این مناطق امر دائمی نباید باشد. دومین توافق در آستانه این بود که تعیین این مناطق بهمعنای توقف عملیات مقابله با گروههای ترویستی درون این مناطق و بیرون این مناطق نیست.
در ادلب تراکم جمعیتی هست اما تراکم گروههای مسلح و گروههای تروریستی هم هست. برخی گروههای مسلح در روند آستانه مشارکت کردند و در واقع پروسه سیاسی و مذاکراتی را پذیرفتهاند. برخی از گروهها مثل النصره و همپیمانانش گروههای تروریستی هستند و وارد پروسههای صلح نشدهاند و خارج از هرگونه توافقی هستند و حتی طبق توافق آستانه هدف عملیات هم میتوانند باشند.
بنابراین باید به چند مسئله اشاره کنم؛ اول اینکه ادلب الان اولویت است، دوم اینکه ادلب تراکم جمعیتی دارد و ایران مایل نیست جنگ و درگیری در این منطقه منجر به فاجعه انسانی و کشتار شود و این خط قرمز ماست و سوم اینکه تعداد زیادی از گروههای تروریستی که خارج از هرگونه توافق هستند، در ادلب جمع شدهاند و هدف مشروع عملیات به شمار میروند. امیدواریم فرمولی در پیگیریهای طرفهای مختلف بهدست بیاید که بدون جنگ سنگین اقدام شود، چون هرجا جنگ گسترده رخ دهد، زیرساختها از بین میرود و زمین سوخته بر جای میماند. امیدواریم در ادلب این اتفاق رخ ندهد.
در آینده نزدیک شاهد درگیری نظامی در ادلب نخواهیم بود؟
من سخنگوی اتاق جنگ عملیات نیستم. میتوانم روندها را حدس بزنم و پیشبینی کنم یا ابراز امیدواری داشته باشم. ادلب جزئی از خاک سوریه است و میبایست تحت حاکمیت دولت سوریه قرار بگیرد و ادامه یک وضعیت خاص میتواند مفاسدی مثل حرکت به سمت تجزیه را بهدنبال داشته باشد. روند طبیعی حوادث در سوریه به این سمت است که میبایست بحران ادلب هم در مسیر حلشدن قرار بگیرد. امیدواریم این مسیر نه از طریق جنگ سنگین بلکه در قالب تفاهمات و مصالحهها اتفاق بیفتد.
با هیچ گروهی رابطه امر بری و امردهی ایجاد نکردهایم
ما با هیچ گروه و هیچ مجموعهای رابطه امردهی و امربری ایجاد نکردهایم. یکی از نمونههای موفق همپیمانی بین ایران و دولت سوریه و ایران و جنبش مقاومت حزبالله بوده یا همپیمانی با دولت عراق و در شرق و غرب ایران در حوزههای مختلف همسایگی. اساسا این رویکرد ایران نیست که کسی در اینجا برای دیگران تعیین تکلیف کند.
الگوی تعامل مثبت همکاری مبتنی بر منافع مشترک و همافزایی در مسیر تحقق اهداف مشترک است و علت اینکه بسیاری از همپیمانیها دستخوش تغییر و تحولات شده و همپیمانیهای ایران با طرفهایش تقریبا ثابت بوده و مسیر تکاملی طی کرده، این نوع نگاه و رویکرد است که ایران بهدنبال وابستهکردن دیگران و همچنین بهدنبال ایجاد هژمون و سیطره بر دیگران نیست.
یمنیها ملتی تاریخی هستند و تعامل بین ملت ایران و یمن ابعاد تاریخی دارد و هماکنون هم روابط بین ما و دولت صنعا و جنبش سیاسی و اجتماعی انصارالله روابطی مبتنی بر اهداف مشترک و همافزاییهاست نه روابط مبتنی بر هژمون و سلطه که در رویکرد ما نیست و مبتنی بر واقعیتها هم نیست. اگر ملت یمن با عربستان دعوا دارد، دقیقا بهدلیل سیاست مبتنی بر هژمون عربستان است. سعودیها به یمن بهعنوان حیاط خلوت اقتصادی و سیاسی خود و جایی که میبایست امربر عربستان باشد، نگاه میکنند و علت تداوم جنگ یمن هم همین است.
ملت یمن میخواهد آزاد باشد و تصمیمات ملی را خودش بگیرد و از یک قدرت منطقهای فرار نمیکند که به یک قدرت منطقهای پناه ببرد البته اصلا رویکرد ما این نیست. بزرگنماییهایی که درخصوص روابط ایران و یمن میشود، معمولا تصویرسازیهای دروغین متعمدانه از سوی ائتلاف جنگی مهاجم به یمن است که میخواهد تصویرسازی کند ایران در آنجا مداخله دارد، ایران به هیچوجه در یمن مداخله ندارد.
نقشآفرینی ایران در سطح بحرانها بهدلیل این بوده که بازیگران دیگر بحران گستردهای ایجاد کردهاند و ایران برای کنترل آن بحرانها ورود کرده است؛ بهعبارتی، نقش ایران یک مداخله اضطراری مبتنی بر تحمیل امر واقع بوده چه در سوریه چه در جاهای دیگر نه نقشی که ما دنبال آن بوده باشیم. در سوریه بحران ایجاد شد و موج پیشرونده تروریسم به راه افتاد و ایران به درخواست دولت سوریه برای کنترل تروریسم اقدام کرد. در یمن بحران عمیق ایجاد شد و عربستان جنگی را به یمن تحمیل کرد برای ایجاد هژمون و ملت یمن هم از هر امکانی و فرصتی که به آنها کمک کند، استقبال میکنند.
ارسال دیدگاه