محمد خانزاده*
«فشار هوشمند»، سیاست بایدن در برابر ایران
دولت امریکا برای ایجاد تغییر رفتار در ایران، سیاست «دیپلماسی با پشتوانه فشار» یا «فشار هوشمند» را پیش گرفته است. «فشار هوشمند»، نسخه تجمیعشده «فشار حداکثری» و «تحریمهای فلج کننده» است.
با روی کار آمدن دولت جدید در امریکا و با وجود اختلافات گسترده این دولت با دولت قبل در زمینههای مختلف، سیاست آنها در قبال ایران تغییری نکرده و «جو بایدن» نیز همچنان به اعمال فشار بر ایران میپردازد و حاضر به رفع تحریمهایی که در دوران «ترامپ» علیه ایران وضع شده نیست. پس از روی کار آمدن «دونالد ترامپ» در امریکا، فشارها علیه ایران افزایش پیدا کرد و پویشی تحت عنوان «فشار حداکثری» علیه ایران راه افتاد.
با نزدیک شدن به انتخابات ۲۰۲۰ امریکا و افزایش احتمال روی کار آمدن «بایدن» بهعنوان رئیسجمهور و با توجه به شعارهای وی در زمان انتخابات، برخی احتمال میدادند که او راه «ترامپ» را طی نکند و از فشار حداکثری علیه ایران دست بکشد و فوراً به برجام بازگردد، اما از زمان شروع به کار «بایدن» نه تنها تحریمهای وضع شده در دوران «ترامپ» لغو یا حتی تعلیق نشد، بلکه چهار اقدام تحریمی علیه ایران توسط وزارت خارجه امریکا و وزارت خزانهداری انجام شد.
«فشار هوشمند»؛ نسخه تجمیعشده «فشار حداکثری» و «تحریمهای فلجکننده»
دولت امریکا برای ایجاد تغییر رفتار در ایران، سیاست «دیپلماسی با پشتوانه فشار» یا «فشار هوشمند» را پیش گرفته است. «فشار هوشمند»، نسخه تجمیع شده «فشار حداکثری» و «تحریمهای فلج کننده» است.
«جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی امریکا، پیش از انتخابات امریکا طی اظهاراتی گفته بود: «فرمولی که دولت اوباما-بایدن دنبال کرد، یعنی دیپلماسی با پشتوانه فشار، فرمولی است که میتواند دوباره مورد استفاده قرار گیرد تا نهتنها در حوزه مسائل هستهای، بلکه در برخی دیگر از چالشهای ما پیشرفتهایی ایجاد کند.» نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که سیاست فشار هوشمند از منظر نوع تحریمهای مورد استفاده تفاوتی با سیاست فشار حداکثری یا سیاست تحریم فلجکننده نخواهد داشت.
تحریمهای فلج کننده، سیاستی بود که امریکا از سال ۲۰۱۰ و پس از شکست سیاست تحریم هدفمند اتخاذ کرد. تا پیش از آن، امریکا با وجود همه تحریمها و فشارهای هدفمند، نتوانسته بود تغییر رفتار در ایران ایجاد کند، اما پس از تغییر رویکرد در سیاست تحریمی و اتخاذ سیاستی هوشمندانهتر و فراگیرتر تحت عنوان «تحریمهای فلجکننده»، ایران را برای تغییر رفتار در زمینه هستهای، پای میز مذاکره کشاند.
همانطور که گفته شد، سیاست فشار هوشمند، نسخه تجمیع شده سیاست فشار حداکثری ترامپ و سیاست تحریمهای فلجکننده اوباما است؛ یعنی از منظر تحریمی و اعتقاد به لزوم بیشینهسازی فشار بر ایران، هیچ تفاوتی بین بایدن و ترامپ وجود نخواهد داشت، اما بایدن برخلاف ترامپ، قائل به همراهی و دخیل کردن همپیمانان امریکا در معادلات بوده و مانند دولت اوباما معتقد است که اقدامات هماهنگ مبتنی بر اجماع بینالمللی، میتواند فشار سیاسی مدنظر از تحریمها و در نتیجه اثرگذاری تحریم بر کشور هدف را تقویت کند. به عبارت دیگر بایدن تمایل دارد تجربه موفق اوباما را در سیاست تحریمی علیه ایران دنبال کند.
تحریم؛ سلاح راهبردی امریکا
بررسی روند اعمال تحریم در دورههای مختلف اثبات میکند که اصلیترین متغیر در سیاست تحریمی امریکا وضعیت سلاح تحریم است نه وضعیت مذاکرات؛ یعنی تحریم برای امریکا یک سلاح راهبردی است که هرگاه این سلاح آماده استفاده بوده، بهصورت حداکثری مورد استفاده قرار گرفته است. برای مثال، طبق سند بازخوانی تحریمی وزارت خزانهداری امریکا، در روند اعمال تحریم و نشاندار کردن افراد و نهادها، برجام در سال ۲۰۱۵ و خروج امریکا از آن در سال ۲۰۱۸ اثری ملموس بر روند کلی سیاست تحریم امریکا نگذاشته است. همچنین در سند راهبرد امنیت ملی امریکا در سال ۲۰۱۷ نیز تحریم به عنوان یک «ابزار راهبردی» برای فشار بر سایر کشورها آمده است.
برهمین اساس وزارت خزانهداری امریکا در تاریخ هجدهم اکتبر ۲۰۲۱ (۲۶ مهر ۱۴۰۰) نتایج بازبینی جامع خود از تحریمهای مالی و اقتصادی این کشور را در قالب یک سند هفتصفحهای منتشر کرد. لذا در حال حاضر بایدن منتظر آماده به کار شدن سلاح تحریم است تا بتواند سیاست فشار هوشمند خود علیه ایران را اجرایی کند. از تیرماه ۹۸ نیز کارگروهی در یکی از اندیشکدههای مهم امریکایی برای «بازپخت تحریمها» و بازمهندسی شیوه اعمال تحریم تشکیل شده است. نکته حائز اهمیت این است که در این کارگروه، کارشناسان از دو حزب «دموکرات» و «جمهوریخواه» و برخی مدیران ارشد دولت امریکا حضور دارند. «والی آدِیمو»، قائم مقام وزارت خزانهداری امریکا نیز در اظهاراتی بر لزوم حفظ ابزار تحریم تأکید کرد و گفت: «ما وظیفه داشتیم که این ابزار را برای نسلهای بعد حفظ کنیم.»
خنثیسازی تحریم؛ راه برونرفت از مشکلات
با توجه به مطالب بیان شده، میتوان گفت که امریکا- چه هیأت حاکم بر آن دموکرات باشد و چه جمهوریخواه- از ابزار تحریم خود برای اعمال فشار بر ایران استفاده خواهد کرد. بنابراین رفع تحریم هیچگاه به معنای واقعی اتفاق نخواهد افتاد، اما این نکته نیز حائز اهمیت است که استفاده از تحریم، علاوه بر کشور تحریم شونده برای کشور تحریمکننده نیز دارای هزینه است. «باراک اوباما»، رئیسجمهور اسبق امریکا، با تأیید هزینهدار بودن اعمال تحریم برای امریکا گفته بود: «برای اینکه این تحریمها ادامه پیدا کند، برای مثال باید بزرگترین بانکهای جهان را تحریم میکردیم یا باید کشورهایی مانند چین را از مبادلاتمان حذف میکردیم و چنین اقداماتی در مقابل بزرگترین طلبکاران ما میتوانست موجب از بین رفتن اقتصاد ما بشود.»
همچنین بهدلیل سازگار شدن کشور هدف تحریم با تحریمها، لازم است کشور تحریم کننده روشهای جدیدتری برای تحریم پیدا کند که این نیز مستلزم صرف هزینه است. بنابراین در بلندمدت اعمال تحریم بهصورت مستمر و افزایشی ممکن نخواهد بود. در نتیجه همانگونه که در موضوع واکسن کرونا دیده شد، با تدبیر درست و استفاده از توان داخل میتوان اثرگذاری تحریمها را خنثی کرد و به پیشرفت رسید.
*کارشناس مسائل استراتژیک
منبع: روزنامه ایران
ارسال دیدگاه