حس خوب زیارت اولی‌ها از پابوسی حرم امام رضا(ع)

قم (پانا) - تعدادی از دانش‌آموزان زیارت اولی قم، حس خوب نخستین زیارت و پابوسی آستان مقدس امام رضا(ع) به صورت دلنوشته ثبت کردند.

کد مطلب: ۱۳۵۲۷۴۴
لینک کوتاه کپی شد
حس خوب زیارت اولی‌ها از پابوسی حرم امام رضا(ع)

اردوی زیارت اولی ها ویژه دختران دانش آموز استان قم به مشهد مقدس چندی پیش در قالب یک دستگاه اتوبوس برگزار شد؛ تعدادی از این زائر اولی ها حس خوب نخستین شرفیابی به محضر آقا امام رضا(ع) را به رشته تحریر در آوردند.

فاطمه محمدی، دانش آموز پایه هشتم مدرسه فاطمیه حجاب روستای انجیله بخش قاهان نوشته است: ترس و خوشحالی را با هم تجربه کردم، ترس از اینکه مشکلی پیش بیاید و نتوانم بروم، خوشحال بودم چون زائر امام رضا علیه السلام شده بودم و بعد از این برای خودم حد و مرز تعیین کردم و خواستم خودم را ارتقا بدهم به یک زائر نمونه و تلاش می کنم برای از بین بردن عادت های بد و انجام کارهای خوب.

مائده میرزا حسینی از مدرسه کوثر شهر کهک نیز نوشت: آقا جان سلام، نمی‌دانم یک روزی کجا و کی به گنجشکی دانه دادم که من را به پابوست دعوت کردی، خیلی دلتنگ بودم بدانم اینجا که می‌آیم چه صفایی دارد که همه جذب آن می شوند، وقتی وارد حرمت شدم یک دفعه حسی به من دست داد که دلم آرام شد.

نازدانه محمدی، دانش آموز مدرسه عفاف روستای خورآباد شهر کهک قم نیز بیان کرده است: اولین زیارت من به مقصد حرم مطهر امام رضا علیه السلام است، اول اینکه از کسانی که ما را تا اینجا به زحمت آورده سپاسگزارم. من خیلی خوشحالم و خیلی دوست دارم حرم امام رضا علیه السلام را. عشقم امام رضا علیه السلام است.

مریم جمشیدی، دانش آموز مدرسه آیت الله غفاری روستای محمودآباد شهر جعفریه نیز عنوان کرده است: از وقتی ۵‌ سالم بود امام رضا(ع) را شناختم و دلم میخواست به حرمش بروم . به پدر و مادرم می گفتم که به مشهد می‌رویم و آنها می‌گفتند هر وقت امام رضا ما را طلبید، می رویم. بعضی وقت ها حرمش را تصور می‌کردم و خودم را در حال زیارت می‌دیدم، اما حسی نداشتم تا اینکه امام رضا من را تنها طلبید، بیشتر خوشحال بودم چون بعد از د۱۰ سال کسی را زیارت می‌کردم که خیلی منتظر آن لحظه بودم. وقتی وارد حرم شدم احساس غریبی نمی کردم و انرژی زیادی به من دست داد که از خوشحالی گریه می کردم. احساس می کردم وقتی دارم درد و دل می کنم و آرزوهایم را می‌گویم یک نفر به خوبی صدای من را می شنود. احساس عجیبی بود. تا وقتی امتحان نکنی، حس واقعی آن را تجربه نمی کنی.

در دلنوشته حنانه نائینی دانش آموز مدرسه آیت الله غفاری روستای حیدرآباد جعفریه نیز آمده است: از کودکی رویای رفتن به مشهد مقدس را داشتم، ولی فرصت و موقعیتی برای زیارت صحن مبارک امام رضا علیه السلام نداشتم. روزی از روزها تلفن زنگ خورد و گفته شد که من هم می‌توانم زائر مولا امام رضا علیه السلام باشم. وقتی وارد حرم مطهر شدم ناخوداگاه احساس عجیبی به من دست داد. همه مردم دل های خودشان را به ضریح امام رضا علیه السلام گره زدند که من هم یکی از آنها هستم. وجود من حس عجیبی داشت، اما حسی خوب آرزو می کنم برای نه تنها خانواده خویش، بلکه کسانی که می‌خواهند به این زیارت‌گاه بیایند. تا وقتی وارد این صحن مبارک نشوی هیچ وقت احساسی که من دارم را درک نمی کنی.

یلدا علی بخشی دانش آموز پایه هفتم نیز نوشته است: حس عجیبی به من دست داد. وقتی اسمم در قرعه کشی در آمد؛ می‌خواستم گنبد با سعادت امام رضا علیه السلام را ببینم. دوست داشتم در سنی باشم که به مشهد آمدن را حس کنم و به یادم بماند. درست در سن خوبی توانستم به مشهد بیایم. امام رضا علیه السلام در سن ۱۳ سالگی مرا طلبید. وقتی رفتم حرم هر چه خستگی داشتم از وجودم بیرون رفت. وقتی گنبد را دیدم؛ یک لحظه حس کردم خواب میبینم.

دانش آموزخبرنگار: ملیکا رنجبر هارونیه

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار