برای شهدای مدافع امنیت؛
نمیتوانم در برابر این ناجوانمردیها سکوت را مشق کنم
زنجان (پانا) - دانشآموزخبرنگار دختر زنجانی در دلنوشتهای برای شهدای مدافع امنیت، از جانفشانیهای جوانانی میگوید که که با تمام وجود در برابر ناعدالتیها میایستند و کودکان و نوجوانانی که در این سیل غفلت جهانی باید بیدارتر باشند.
باری دیگر قلم به سوگ مینشیند اما تنفری آتشین از دل آن برمیخیزد. ایران، همواره مهدِ شهادت و آفرینش ایثار بوده و تاریخش آراسته به مقدسترین نامهاست. نامهایی که نامآوری کردند و دلیرمردانی که جوانمردی را اثبات میکنند.
خبر تلخی که قلب مرا میفشارد و خون مرا در رگ غیرت به جوش میآورد، نام دیگری را بر طومار جانفشانی مینگارد. نمیدانم رسالت قلم من برای قرار تپشهای بیقرار این سرزمین، چه کاری میتواند انجام دهد اما نمیتوانم سکوت را در برابر این ناجوانمردی مشق کنم.
درجه نظامیات را غرق به خون دیدم و دلخون شدم ولی مقام آسمانیات را ملائک میبینند. لباس سبزت، لالهزاری از خون پاکت شده است. در کشوری که در آن قد کشیدهایم از دوران کودکی، نیروی انتظامی را که حافظ مرز، هویت و امنیت هستند، قشری عزیز و گرامی میدانیم. گفتن سخت است هنگامی که بغض نمیتواند سد غیرت را بشکند. پَر کشیدن آقا پلیسه از شعر کودکانهای که با دل و جان حفظ کرده بودم، داغ بزرگی بر دفتر خاطره من میزند. حالا که رفتهای، مخاطب شعرهای کودکانه بچههای ایران، چه کسی باشد؟!
قطعا با پرواز روحت، بار دیگر روح فداکاری را در جانبرکفانِ مدافعان امنیت دمیدهای. قصه شما بزرگمردان دیارِ آریاییها پایان ندارد. پایانِ داستان وجود ندارد و هر پایانی، شروعِ زیباتری دارد. این بار هم بیدار بودی تا نگذاشتی چشمانِ این وطن به خواب برود.
اگر تا به امروز فکر میکردم دفاع از ایران و ایرانی، آموزههای نظامی و لباس و درجه میخواهد، امروز یقین دارم که عشق و آزادگی، درونمایه ایستادگی است. ققنوسوار، اوج گرفتی و مسئولیتی را بر دوش ما گذاشتی. دشمنان این مرز و بوم از همبستگی و انسجام این ملت هراس دارند. تفرقهاندازی و افکار پلید دشمن، قلبِ همبستگیِ ما را نشانه میرود.
بیدار باشید و نگذارید حیله دشمن، شما را به خواب ببرد!
دانشآموز خبرنگار: زهرا امیدی
ارسال دیدگاه