عباس عبدی*
تقاضا برای چرندیات
همیشه یک قاعده کلی را باید درنظر داشته باشیم، اینکه هر کالا و خدمات و حرف و سخنی و نوشتهای اگر متقاضی و خریدار داشته باشد، کسانی پیدا میشوند که آن را تولید میکنند و اگر خریدار نداشته باشد حتی اگر کسانی آن را تولید و عرضه کنند به سرعت از بازار تولید و عرضه و تقاضا حذف میشوند. برای مثال اگر کسی در قطب جنوب یخچال تولید و عرضه کند به سرعت ورشکست خواهد شد چون هیچ تقاضایی برای آن وجود ندارد و آنها نیاز به وسایل گرمکننده دارند.
در ادبیات و هنر و سیاست و روزنامهنگاری نیز همین قاعده برقرار است. این روزها اگر کسی بخواهد دیده شود و حرفش مورد توجه قرار بگیرد بهترین راه بهکار بردن کلمات عجیب و غریب و حتی فحش و ناسزا و نیز بیان سخنان یاوه و بیهوده و غیرمعقول و در یک کلمه چرندیات است.
با همین نوشته هم میتوانم آزمایش کنم، کافی است در این نوشته یک جمله تند و بیادبانه علیه کسی بنویسم یا یک گزاره پرت و حتی احمقانه بیان کنم، به فوریت هر چه تمامتر بازتاب پیدا میکند. اگر میخواهید دیده شوید فحش دهید، حرفهای نامربوط بزنید، خبرهای عجیب تولید کنید، توصیه به کودتا کنید، از موضع بالا توییت کنید، گویی که در مقام صاحب قدرت هستید، در هر جمله دوتا لیچار بار این و آن کنید.
درباره اموری حرف بزنید و پیشبینی قاطع کنید که هیچ سررشتهای ندارید. اینها خریدار دارد. بازار این مطالب داغ است. علت تولید و عرضه آنها نیز به نوعی ناشی از سادگی و بلاهت یا تفنن متقاضیان است. جالب اینکه بسیاری از کسانی که این مطالب را بازنشر میکنند، معتقدند که اینها بد یا نابخردانه است ولی معلوم نیست که اگر چنین است چرا آنها را میخوانند و بازنشر میکنند؟
برای حل مشکلاتی شبیه به این در سیاست دو شیوه وجود دارد؛ مثلا در مبارزه با موادمخدر یا باید تاکید را بر کاهش و حذف عرضه گذاشت یا بر کاهش تقاضا تمرکز کرد. سیاستهای مبتنی بر کاهش عرضه، بهطور معمول نتیجهبخش نیست. تا هنگامی که تقاضا برای شنیدن و خواندن مطالبی با کلمات مستهجن یا رکیک و ناسزا وجود دارد، تا هنگامی که تقاضا برای خواندن و دیدن چرندیات حتی با انگیزه رد و نقد آن وجود دارد، کسانی پیدا میشوند که این نوع مطالب را تولید و عرضه کنند.
تا هنگامی که فقط مردم عادی این الگوی رفتاری غیرمسوولانه و چرندگویی را دارند، کمتر کسی به آنان اعتراض کرده و برای آنان مشکلی ایجاد نمیکند، ولی از هنگامی که برخی افراد شناخته شده و مشهور نیز ناخواسته وارد این فرآیند میشوند و بیتوجه به تبعات ماجرا چنین اظهاراتی میکنند، مشکلات آغاز میشود. درنتیجه به یکباره مواجه با یک واکنش و بازتاب بزرگ میشوند و خدا نکند که سخن عرضه شده آنان مصداق عمل مجرمانه نیز باشد که سر و کارشان به دادگستری و دادگاه میافتد و تازه متوجه میشوند که از ابتدا نباید وارد این بازیها میشدند.
در هر حال بخشی از مسوولیت این وضعیت ناخوشایند متوجه کسانی است که به این مطالب میپردازند و آنها را بازنشر و شاید هم نقد و رد میکنند. ما باید یاد بگیریم که، فقط مطالبی ارزش رد و نقد کردن دارند که عاری از این نوع نشانههای تبلیغاتی و فریبدهنده باشند. هر مطلبی که شامل الفاظ رکیک و توهین یا حاوی پیشنهاد و ایدههای عجیب و غریب است را از دستور کار مطالعه و بررسی خارج کنیم، در غیر این صورت مسوولیت مستقیمی در تولید این نوع مطالب داریم.
*روزنامه نگار
منبع: روزنامه اعتماد
ارسال دیدگاه