محمد فاضلی*
ضرورت علنی بودن رأی نمایندگان
ایده علنی بودن رأی نمایندگان در ایران سالیان زیادی سابقه دارد و شخصاً چند سال قبل و زمانی که هنوز در بین برخی اصولگرایان طرفداری پیدا نکرده بود، آنرا مطرح کردم. معتقدم اهمیتی ندارد که اصولگرایان یا هر گروه سیاسی دیگری به چه نیتی دنبال علنی شدن رأی نمایندگان هستند و اصلاً مهم نیست که با ایشان اختلاف سلیقه سیاسی داریم یا نداریم، مهم این است که باید از ایده درست «علنی شدن رأی نمایندگان» دفاع کرد و آنرا ایدهای از اساس اصلاحطلبانه میدانم.
بگذارید از مثال سادهای آغاز کنم. نسبت نمایندگان و مردم در دو واژه وکیل و موکل هم بیان میشود. نمایندگان وجود دارند تا با وکالت از مردم، در امور قانونگذاری و نظارت نقشآفرینی کنند و مدافع حقوق ایشان باشند. مخفی بودن رأی نمایندگان به همان اندازه طنزآمیز است که روزی گفته شود وکلا در دادگاهها رأی و نظر خود درباره پرونده موکلشان را مخفیانه به دادگاه اعلام میکنند و موکلان نیز هیچگاه نمیتوانند به نظر وکیل دسترسی داشته باشند. موکلان در این موقعیت فرضی چگونه باید به وکیل اعتماد کنند یا درباره ادامه استخدام او برای وکالت پرونده تصمیم بگیرند؟ و از کجا باید مطلع شوند که عملکرد وکیل بر حکم صادره درخصوص پرونده اثر داشته یا نداشته است. نسبت مردم با رأی مخفی نمایندگان مجلس نیز همینگونه است.
رأی مخفی، کل رابطه مردم و نمایندگان مجلس برای اعتماد کردن و ارزیابی عملکرد را به گفتارهای نمایندگان که میتواند نمایش گفتاری هم باشد تقلیل میدهد. نمایندگان مجموعهای از کردارها را انجام میدهند که واقعیترین و شاید مؤثرترینشان رأی دادن است. بخش مهمی از نمایندگان در کل طول عمر نمایندگی خود هرگز نطق مهمی انجام نمیدهند، طرحی پیشنهاد نمیکنند و سخن مؤثری درخصوص لوایح و قوانین در کمیسیونهای مجلس یا صحن علنی ارائه نمیدهند، اما رأی ایشان در کمیسیونها و صحن علنی، تأثیرگذار است. مخفی بودن رأی سبب میشود واقعیترین و مؤثرترین کردار نماینده در طول دوران فعالیتش از دید موکلان دور بماند.
رأی مخفی، نمایندگان را از «شناسنامه پارلمانی» داشتن محروم میکند. نمایندگان شناسنامه تعلقات سیاسی، خلقیات شخصی و سوابق مدیریتی یا تعاملات بینفردی دارند، اما شناسنامه پارلمانی هر نماینده در قالب نطقها، موضعگیریهای رسانهای و آرا او ساخته میشود. مخفی بودن رأی این امکان را فراهم میکند که دورویی سیستماتیک گسترش یابد و افراد کرداری کاملاً متعارض با هویت بهنمایش درآمده از خود داشته باشند. هیلاری کلینتون از جمله سناتورهایی بود که به جنگ امریکا با عراق رأی مثبت داده و این به بخشی از شناسنامه سیاسی و پارلمانی او بدل شده بود. او بخشی از تاوان این کنش سیاسی خود را در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ زمانی پرداخت که دونالد ترامپ او را به جنگطلبی و موافقت با جنگ عراق متهم کرد.
فقدان رأی آشکار به معنای نابود کردن بخش مهمی از تاریخ پارلمانی است. رأی مخفی دست نمایندگان را برای بازی کردن نمایشهای جذاب برای مردم و رأی دادن خلاف نظر مردم، بده بستانهای سیاسی و اقتصادی با وزرا و سایر اقدامات نادرست باز میگذارد.
درست است که احزاب در ایران جای درخوری نداشتهاند و برخی معتقدند که رأی آشکار در شرایط قوام یافتن احزاب اهمیت مییابد، اما این واقعیت را هم باید لحاظ کرد که رأی آشکار خود به تشکلیابی سیاسی کمک میکند. افراد در شرایط رأی مخفی میتوانند کاملاً خلاف اجماع حزبی و گرایش تشکیلاتی رأی بدهند و کماکان برچسب ارتباط حزبی یا جناحی داشتن را حفظ کنند. این بدان معناست که شکلگیری حزب با تقاضایی روبهرو نیست و قوامی ندارد.
حزب زمانی در صحن پارلمان معنایی مییابد که سازوکارهایی برای الزام به عملکرد حزبی وجود داشته باشد. رأی مخفی ارزیابی عملکرد هر نماینده را دشوار میسازد و از همین جهت قضاوت درباره آنها در هر انتخابات بر اساس آرایی که در دوره قبلی مجلس دادهاند ناممکن است. نمایندگان از همینرو، بیشتر از آنکه به منطق و محتوای آرایی که در مجلس میدهند دقت داشته باشند، به نسبت خودشان و فضای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی موکلان مؤثر نظر دارند.
برخی گفتهاند که آشکار شدن رأی نمایندگان ایشان را از جهت رد صلاحیت یا سایر برخوردها در معرض فشار قرار میدهد. رد صلاحیت حتی بهصورت گسترده، سابقه زیادی دارد و مرجع رد صلاحیت برای این کار به دانستن رأی نماینده نیز نیاز ندارد. رد صلاحیتها در گذشته نیز بر اساس دانستن رأی دادن نمایندگان انجام نشده است. رأی دادن حق نماینده است و شورای نگهبان نمیتواند به استناد رأی نماینده او را رد صلاحیت کند. اگر هم چنین قصدی داشته باشند، باید دلایل دیگری برای رد صلاحیت اقامه شود که اغلب چنین دلایلی فارغ از رأی نمایندگان، در صورت لزوم و وجود اراده بر رد صلاحیت، اقامه خواهند شد. بهنظر نمیرسد استدلال مخالفان شفافیت رأی نمایندگان از این نظر استوار باشد.
گروه دیگری بر این موضع پافشاری میکنند که شفافیت باید در همه ارکان حاکمیت رشد کند. این استدلال درستی است اما نافی شفاف شدن رأی نمایندگان مجلس نیست. اولاً ناظر سختگیر میتواند استدلال کند فقط نسبت مردم و نمایندگان مجلس در قالب موکل و وکیل است و نمایندگان مستقیماً برآمده از اراده و رأی مردم هستند و بحق است که اولین شفافیت آرا را مردم از نمایندگان مطالبه کنند. ثانیاً، در صورت شفاف شدن رأی نمایندگان مجلس است که میتوان این مطالبه را به سایر ارکان هم تعمیم داد و بر اجرای آن پافشاری کرد. مجلس میتواند بهجای موکول کردن شفافیت رأی نمایندگانش به بروز شفافیت در سایر ارکان، این کار را از خودش شروع کند و مدعی دیگر نهادها شود. علنی و شفاف شدن رأی نمایندگان در کل زمینه را برای آشکار شدن کردار سیاسی نمایندگان، پاسخگو ساختن آنها در برابر گروهها و احزابی که به آنها منسوب هستند و روشن کردن نسبت مردم با نمایندگان کمک کند. مهم نیست این ایده توسط چه کسانی، با چه هدفی و با چه لحنی بیان شده است، بلکه اهمیت دارد که با اجرا شدن آن مسیر حرکت درازمدت کنش و ساختار سیاسی در ایران شفافتر شود و امکانی برای فراگیر شدن مطالبه شفافیت در همه نهادهای سیاسی فراهم آید.
*عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی
منبع: ایران
ارسال دیدگاه