نکاتی در خصوص قتل همسر دوم نجفی
چرا همدلی با مقتول کمتر از قتلهای دیگر است؟
تهران (پانا) ـ یک زن ۳۶ ساله که مادر نوجوان ۱۳ سالهای هم بوده به ضرب دو یا سه گلوله در حمام خانه به قتل رسیده است. افکار عمومی اما بیشتر سرنوشت ضارب را پیگیری میکند تا مقتول را.این مسئله جای تامل و بررسی دارد.
به گزارش عصرایران، ۴۸ساعت پساز قتل میترا استاد همسردوم «محمدعلی نجفی» بهدست خود او و اعتراف وزیر پیشین به ارتکاب این جنایت،حجم عظیمی از خبرها و دیدگاهها و یادداشتها و تحلیلها منتشر شده و طبعا قصد تکرار آنها را ندارم.
اما اگر بخواهیم پس از فرونشستن شگفتی و بُهتسنگین اولیه و بر پایۀ گفتهها و شنیدههای این ۴۸ساعت و آنچه خود آقای نجفی گفته نکاتی را مطرح کنیم این ۱۵ مورد را میتوان فهرستوار برشمرد:
۱. در اینکه رفتار صداوسیما در این فقره متفاوت بوده تردیدی نیست. نمایش صحنۀ گفتوگوی نجفی با رییس آگاهی و نوشیدن چای یا اقدام خبرنگار سیما مقابل دوربین، در دستگرفتن سلاح و شمردن فشنگها، و موارد دیگر را کمتر دیده بودیم یا شاید هیچگاه رخ نداده بود. اما مقایسه با نوع پوششخبری قتل امامجمعه کازرون یا موارد دیگر درست نیست.
چراکه اگر همسر دوم محمدعلی نجفی را دیگری بهقتل رسانده بود و تلویزیون اصرار داشت با مانور بر موضوع «همسردوم» نجفی را تخریب کند حق با منتقدان بود ولی در این قضیه وجه استثنایی موضوع این است که سیاستمدار کارکشته و کهنهکاری چون محمدعلی نجفی دست بهقتل زده و از ایننظر بیسابقه است و نمیتوان گفت چرا بهاین موضوع بهصورت متفاوت میپردازند.
ضمن اینکه صدا و سیما مثل هر رسانۀ دیگر بهدنبال افزایش مخاطب است و وقتی چنین امکان انحصارییی یافته چرا استفاده نکند؟ برسر انحصاریبودن البته میتوان تأمل کرد. این پرسش هم مطرح است که اگر شخصیتی با گرایشهای متفاوت با نجفی شبیه اینکار را انجام داده بود آیا بازهم رسانۀرسمی چنین پوششی میداد؟ بهعبارت دیگر چون نجفی «قتل» انجام داده موضوع (سوژه) برای آنها مهم است یا چون «نجفی» قتل انجام داده مهمشده و «فاعل» مهمتر از «فعل» است.
۲. اگر فیلم «غلامرضا تختی» را دیده باشید و با توجه بهتأیید خبر خودکشی نجفی در هتللاله از زبان خود او رفتار شهردار سابق را میتوان در چارچوب «طردشدگی» هم تحلیل کرد و این که «تنها» شده بود و میخواست «پایان»ی علیه این «تنهایی» رقم بزند. بار اول با خودکشی و قهرمانوار و تختیگونه و حالکه آن نشد در قامت ضدقهرمان و وارونۀ تختی.
۳. یک زن جوان ۳۶ ساله که مادر نوجوان ۱۳ سالهای هم بوده بهضرب دو یا سه گلوله در حمامخانه بهقتل رسیده است. این یک تراژدی است و احساس همدلی با مقتول و نفرت از قاتل را باید برانگیزاند.
افکار عمومی اما بیشتر سرنوشت ضارب را پیگیری میکند. کافی است با قتل لاله سحرخیزان همسر ناصر محمدخانی مقایسه کنیم که جامعه با زنمقتول همدردی میکرد. آیا بهخاطر این است که وارد زندگی یک مرد متأهل و آبرودار شده بود؟ آیا بهخاطر این است که یک شخصیت مشهور را از درون ویران کرده است؟
یا بهدلیل شایعاتی که دربارۀ میترا بر سر زبانهاست و خودش دنبال پروژهای بوده یا در خدمت اهدافی بوده است؟ بههر رو میزان همدردی با این زن بهنسبت موارد مشابه کمتر است و جای بحث دارد. حال آنکه از نگاه خانوادۀ او مقتول زنی است که بهدست شوهرش کشته شده و بگومگو و مشاجرۀ خانوادگی نیز اجتنابناپذیر است و توجیهی برای قتل نیست.
۴. برخی از مدیران در روزگارجوانی چنان درگیر کار و مدیریت بودهاند که جوانی نکردهاند و پیرانهسر که امکاناتی یافتهاند و موقعیت یا ثروت فاصلۀ سنیشان را میپوشاند در صدد تجربه برمیآیند و همین هزینهزا و دردسرساز میشود.
۵. گویا دغدغۀ اصلی آقای نجفی «حفظ آبرو» بوده است. اما این چگونه آبرویی است که بهخاطر حفظ آن میتوان مرتکب قتل شد؟
۶. ریشۀ این جنایت و بسیاری از قتلها «غضب» است. امامخمینی در کتاب «چهل حدیث» مینویسد:
«چهبسا بهواسطه یکدقیقه غضب، این جمره ملعونه شیطانی، انسان به پرتگاههای نیستی و هلاکت افتد: سبّ انبیا و مقدسات کند، قتل نفسمظلومه کند و هتک حرمات نماید، و دنیا و آخرت خود را بهباد فنا دهد... انسان در حال سلامتنفس، باید خیلی خوفناک باشد از حال غضبناکی خود و اگر دارای این آتشسوزان است، در وقتی که حالت سکونت از برای نفس است در صدد علاج برآید.» رابطۀ غضب با قتلنفس بهخوبی در این عبارات پیداست.
۷. اگر قول آقای نجفی را بپذیریم که میترا استاد او را مدام تهدید میکرده هشداری است بهموارد مشابه و میتراهای دیگر تا بدانند گاه تهدید بهبهای جان تمام میشود.
۸. این اتفاق را میتوان یکی از تبعات فضای جدید رسانهای هم دانست. قبل از این چهبسا آن زن امید نداشت بتواند دست به افشاگری بزند. فضایمجازی و شبکههای اجتماعی اما این امکان را بههمه داده تا راست و دروغ را با هم بیامیزند و هر ادعایی را بپراکنند. درباره مقتول البته نمیدانیم چه میخواسته بگوید اما سخنان قبلی او تکذیب نشد.
۹. نوع آشنایی میترا استاد هم شگفتآور است. نجفی میگوید سال ۹۶ با او آشنا شده. این آشنایی اما چرا و چگونه با این سرعت بهارتباط و ازدواج انجامیده است؟
۱۰. مقتول متولد ۱۳۶۲ است. یعنی وقتی پا بهمدرسه گذاشته محمدعلی نجفی وزیر آموزشوپرورش بوده است. معلوم است که آنزمان ۲۰میلیون نفر دانشآموز بودند و اکنون هر کدام بهشیوهای زندگی میکنند اما بههر رو میترا هم در همین آموزشوپرورش تربیت شده است. بهعبارت دیگر صحنهتقابل وزیر دیروز و دانشآموز دیروز هم بوده است.
۱۱. آقای نجفی مدعی است جایی یا فردی در نهادی امنیتی گفتوگوهای او را شنود میکرده یا از طریق واتساب در اختیار میترا استاد قرار میداده و همین موجب «تلاطمروحی» بیشتر و «متشنجتر شدن روابط» این دو شده است. با فرض صحت این ادعا در این موارد بهکجا میتوان مراجعه کرد؟ بهعبارت دیگر بهکجا میتوان پناه بُرد؟ اگر دستگاههای مسؤول نتوانند از سرمایۀ نظامدفاع و از آبروی مدیرانارشد صیانت کنند در قبال دیگران و در این موارد خاص چه انتظاری میتوان داشت؟
۱۲. نجفی دوستان فراوانی داشته است. آیا از این دوستان صاحبنام کسی متوجه فروریختن روحوروان او در این دوسال نشده بود یا نمیخواستند در امری خصوصی دخالت کنند یا خود او ترجیح میداده با دیگران صحبت نکند؟ نقش مشاور، خاصه برای بزرگان در اینگونه مواقع روشن میشود.
۱۳. آقای کوچکزاده از برخی رسانهها انتقاد کرده و حتی لفظ «بیشرف» را دربارۀ آنها بهکار برده که چرا پرویز کاظمی متهم بانکسرمایه را بهعنوان «وزیر احمدینژاد» معرفی میکنند اما دربارۀ نجفی نمیگویند وزیر دولت میرحسین موسوی و وزیر دولت هاشمی رفسنجانی یا عضو دولت خاتمی (در سالهای اول).
پاسخ اما روشن است. پرویز کاظمی آنقدر مشهور نبود که بینیاز از توصیف بهعنوان وزیر احمدینژاد باشد. حال آنکه محمدعلی نجفی تنها وزیر این دولت و آن دولت نبود و بهعنوان شهردار سابق و سیاستمدار هم شهرت داشت.
۱۴. برخی از اینکه بهجای تقبیح قتل ابراز تعجب کردهاند که چرا «برونسپاری» نکرده و انگار اصل موضوع شگفتآور نیست و تنها این که خود کشته جای تعجب دارد. قتل اما قتل است و گناه کبیره و برونسپاری و درونسپاری ندارد.
۱۵. دستآخر اینکه اگر نخواهیم قضیه را پیچیده کنیم کل ماجرا شاید این باشد که میترا استاد بهدنبال ارتباط یا ازدواج با یک چهرۀ مشهور و محبوب سیاسی بوده حال آنکه نجفیِ ۹۷ دیگر هیچیک از این ویژگیها را نداشته و بهخاطر از دستدادن همان موقعیتها از جانب زن مدام تحقیر میشده و نجفی در مقابل این تحقیر، عنان از کف داده و دست بهسلاح برده است.
بهعبارت دیگر میترا استاد با موقعیت نجفی ازدواج کرده بود نه با خود او. موقعیتی که نزد او از ۹۷ بهبعد دیگر موجود نبوده و بههمین خاطر نجفی را شماتت میکرده و شد آنچه شد...
ارسال دیدگاه