قاسم محبعلی*
ایران- اروپا و بحران یمن
طی روزهای اخیر برای سومین بار مذاکراتی میان نمایندگان ایران و اتحادیه اروپا و ۴ کشور اروپایی در حول محور بحران یمن برگزار شد. نفس برگزاری این مذاکرات میتواند مفید باشد. زیرا هم اروپاییها و هم ایران بخشی از قدرتهایی هستند که میتوانند در حل مناقشه و درگیری در یمن کمک کنند و طبیعی است که اروپاییها انتظار دارند که ایران از نفوذ خود بر انصارالله یمن استفاده کند تا آنها وارد مذاکره برای حل بحران در این کشور شوند. همچنین یکی از موضوعاتی که میان ایران و اروپاییها مورد مذاکره قرار میگیرد، سیاست خاورمیانهای ایران است که یمن هم بخشی از آن محسوب میشود.
اما اگر بخواهیم در خصوص نقش اروپا در کمک به حل بحران یمن و نفوذ این اتحادیه بر عربستان سعودی برای جلوگیری از ادامه حملات عربستان به این کشور سخن بگوییم، باید گفت که اروپاییها ابزار لازم برای چنین اقدامی را در اختیار ندارند، اما میتوانند تسهیلکننده روند مذاکرات صلح باشند و برای پایان دادن به این بحران کمک کنند. زیرا اروپاییها از لحاظ بینالمللی به دلیل حضور فرانسه و انگلیس به عنوان دو عضو دائم شورای امنیت از نقش مهمی برخوردار هستند و از نظر اقتصادی نیز توانایی کمکهای مالی و تکنولوژی به لحاظ انسانی و بازسازی یمن دارند، قطعا میتوانند نقشی مهم ایفا کنند. اما از لحاظ سیاسی و نظامی در حاشیه قدرتهای بزرگتری مانند امریکا قرار میگیرند.
اگر اروپاییها قصد میانجیگری در بحران یمن داشته باشند، سوال اصلی اینجاست که آیا عربستانیها این موضوع را قبول میکنند یا خیر؟ که این موضوع نیز بستگی به شرایط حاکم بر بحران یمن دارد. روندی که برای صلح یمن در نظر گرفته شده، روندی تحت نظر سازمان ملل است که اروپاییها نیز بخشی از این روند هستند. اگر عربستانیها قصد داشته باشند که به روند مذاکره بازگردند، طبیعتا اروپاییها در این روند صاحب نقش هستند، اما در جنگ طبیعی است که اروپاییها توان این را نخواهند داشت که بتوانند چه طرف عربستانی و چه طرف یمنی را وادار به پایان دادن جنگ کنند.
در حال حاضر یک واقعیت میدانی وجود دارد که هیچ یک از طرفهای جنگ یمن نمیتواند پیروز قطعی نبرد باشد. در حقیقت حوثیها از نظر نظامی و پشتیبانی در شرایطی نیستند که بر عربستان و متحدین این کشور به همراه قبایلی که در جنوب یمن حضور دارند فایق آیند. از سویی دیگر با توجه به شرایط و جغرافیایی که در یمن وجود دارد، عربستانیها هم قادر نیستند که در این جنگ پیروز شوند. با ادامه این روند جنگ میتواند سالهای متمادی ادامه پیدا کند. اینکه تغییر سیاست از سوی عربستان از فاز نظامی به سوی فاز سیاسی چگونه رخ دهد، بستگی به آن دارد که که تا چه حد فشار سیاسی به عربستان سعودی وارد شود.
اروپاییها میتوانند نقش مهمی در اعمال این فشار داشته باشند تا عربستان را مجاب کنند به میز مذاکره بازگردند و به یک راهحل نسبتا میانهتری که هم رضایت عربستان و هم رضایت حوثیها برآورده شود دست پیدا کنند تا در نهایت جنگ خاتمه پیدا کند. اما اینکه عربستانیها نیز علاقهمند به آن هستند که ایران در روند حل بحران یمن مشارکت داشته باشد تا یک طرف درگیری را به پای میز مذاکره بیاورند نیز بستگی به شرایط دارد. به طور عادی هیچ جناحی از اعراب به خصوص عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس علاقهمندی به حضور ایران و نقشآفرینی در جهان عرب ندارند. تفاوتی ندارد، یمن، عراق، سوریه یا لبنان باشد. اما این موضوع نیز بستگی به شرایط دارد تا در ارزیابیهای خود ببینند که آیا تمایل به پذیرش نقش ایران در حل بحران یمن خواهند داشت یا خیر؟ در شرایط فعلی به نظر میرسد که عربستانیها علاقهای به نقشآفرینی ایران در حل بحران یمن ندارند و اساسا هم یکی از دلایل مداخله آنها در یمن این بوده است که احساس کردند نفوذ ایران به یمن هم در حال گسترش است.
اما این دیدگاه در اروپاییها متفاوت است. زیرا آنها نقش ایران در منطقه را پذیرفتهاند. نهتنها اروپاییها بلکه امریکاییها نیز پذیرفتهاند که ایران به عنوان یک قدرت منطقهای صاحب نقش و نفوذ در منطقه است. اما این نقش در چه جهتی باشد کماکان جای بحث وجود دارد. آنها معتقدند که نقش ایران به سمت سازنده بودن سوق پیدا کند تا به امنیت و منافع اروپا در منطقه نیز کمک کند.
منبع: اعتماد
*مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت خارجه
ارسال دیدگاه