حمیدرضا خدابخشی*

چالش‌های جهانی تغییر اقلیم و فیلتر گفت‌وگو

ذخایر و منابع طبیعی جهان محدود است، کشورهای دارای نظام‌های سرمایه‌داری با سرعت هرچه تمام‌تر با ابعادی بزرگ و وحشتناک در حال تخریب و ایجاد بحران‌های اجتماعی، اقتصادی و محیط‌زیستی هستند و از طرفی ملت‌های ستمدیده نیازمند ارتباطات و گفت‌وگو و تعامل برای تقابل با اثرات نظام‌هایی هستند که مستقیما بر زندگی آنان اثرگذارند.

کد مطلب: ۸۲۷۰۵۹
لینک کوتاه کپی شد

تحولات اقلیمی ناشی از فعالیت‌های سودجویانه مبتنی بر مصرف هرچه بیشتر امپریالیست‌ها موجب تغییر اقلیم در ابعادی جهانی شده و روند چالش‌های بزرگ اقتصادی، اجتماعی و امنیتی در کشورهای توسعه‌نیافته متأثر از تغییر اقلیم سریع شده است. در این یادداشت کوتاه به رابطه بین مبارزه با نظام‌های سرمایه‌داری تولیدکننده گازهای گلخانه‌ای و ارزش‌های انقلاب اسلامی در نجات مستضعفان جهان و نیاز به وجود بستر گفت‌وگوی بین ملت‌ها می‌پردازیم:

۱- کشورهای تولیدکننده گازهای گلخانه‌ای

تصویر ۱ کشورهایی را با رنگ قرمز و نارنجی نشان می‌دهد که به‌شدت گازهای گلخانه‌ای تولید می‌کنند که همگی کشورهای صنعتی و به‌اصطلاح توسعه‌یافته هستند و اغلب سیاست‌های لیبرالی و نئولیبرالی مبتنی بر نظام سرمایه‌داری بر آنها حاکم است. توجه شود که کشورهای آفریقایی و سایر کشورهای فقیر در تولید گازهای گلخانه‌ای نیز فقیر هستند.

این تصویر کشورهای مسئول و کشورهایی که بیشترین سهم را در تولید گازهای گلخانه‌ای دارند، نشان می‌دهد که چین، آمریکا، هند، روسیه، برزیل، کشورهای آسیای شرقی و... از آن جمله‌اند.

گازهای گلخانه‌ای بالاترین اثرات را بر تغییر اقلیم جهانی دارد.

در بعضی منابع آماری، جمهوری اسلامی ایران جزء هشت کشور آلوده‌کننده جهان و تولیدکننده گازهای گلخانه‌ای است و اگرچه جزء کشورهای توسعه‌یافته نیست ولی از خیلی از کشورهایی که صنعت بزرگی دارند، بیشتر آلودگی تولید می‌کند.

تصویر ۱: میزان نقش کشورها در تولید گازهای گلخانه‌ای (از گزارش‌های سایت IPCC۲)

۲- کشورهای تأثیرپذیر از گازهای گلخانه‌ای

تصویر ۲ کشورهای تأثیرپذیر از تولید گازهای گلخانه‌ای جهان را نشان می‌دهد که برای برخی مانند آمریکا مصداق مَثَل «چاه‌کن همیشه ته چاهه» است و برای برخی مانند کشورهای آفریقایی و... به مصداق مَثَل «هرچی سنگه مال پای لنگه».

اگرچه تغییر اقلیم یک مشکل جهانی است ولی کشورهای فقیر ضرر بیشتری از این پدیده می‌برند؛ کشورهای غربی و توسعه‌یافته بزرگ‌ترین آلوده‌کننده‌های هوا هستند و کشورهای فقیر و در حال توسعه مانند کشورهای آفریقایی بیشترین آسیب‌های ناشی از افزایش گازهای گلخانه‌ای و تغییر اقلیم را تحمل می‌کنند.

۳-چندی است کنشگران اجتماعی و محیط‌زیستی مردم را با هشتگ‌های گوناگون برای شرکت در پویش‌های مختلفی دعوت می‌کنند که در جایگاه خود بسیار جالب، خوب و مفرح است و باعث افزایش امید به زندگی و رهاشدن ذهن از دغدغه‌های روزمره، افزایش احساس مسئولیت فردی، افزایش تعلق خاطر و نوع‌دوستی و به‌طور‌کلی توجه به اخلاق در مفهوم کلان می‌شود؛ پویش‌هایی مانند #موفقیت‌های_کوچک، #بی_زباله،‌#سه_شنبه_های_بدون_خودرو، #ازخودمان_شروع_کنیم و.... در توضیح بخش ۴ به نوع نگرش تحولگرای اقتصادی، ‌اجتماعی و محیط‌زیستی به این پویش‌ها پرداخته می‌شود.

۴- نگرش‌های نئولیبرالیسم و اکوسوسیالیسم در برخورد با محیط زیست و تأثیر هریک از این نگرش‌ها بر تولید گازهای گلخانه‌ای

چندی پیش مقاله‌ای با عنوان «چگونه نئولیبرالیسم۳ ما را به فرزندان تاچر تبدیل کرد؟» در روزنامه «شرق» منتشر شد که ترجمه مقاله

«Neoliberalism has conned us into fighting climate change asindividuals» از مارتین لوکاسمی بود (ترجمه محمدرضا جعفری) که یک روزنامه‌نگار مستقل است که در مونترال کانادا زندگی می‌کند. او به طور مرتب درباره محیط زیست برای گاردین می‌نویسد.

او در این مقاله به بررسی این موضوع می‌پردازد که نئولیبرالیسم نه‌تنها ناکارآمدی‌های شخصی بلکه بحران‌های زیست‌محیطی را به گردن افراد می‌اندازد و آنها را مسئول می‌داند. این در حالی است که خود نئولیبرال‌ها به طور سیستمی و با استفاده از قدرت جمعی‌شان به‌راحتی به اهداف خود می‌رسند؛ اما با انکار وجود جامعه و قدرت جمعی، افراد را به دغدغه‌هایی مانند زندگی سبز، مصرف محصولات ارگانیک، حمل‌ونقل عمومی و... سرگرم می‌کنند و عملا بر بحران‌هایی که خودشان ایجاد کرده‌اند، سرپوش می‌گذارند.

در واقع این مقاله به طور خلاصه به این‌موضوع می‌پردازد که نئولیبرالیسم‌ها جهان را با صنایع بزرگ و گردش مالی چند هزار تریلیون‌دلاری خود در اختیار گرفته و منابع طبیعی و انسانی همه دنیا را می‌بلعند.از طرفی مطلب دیگری با عنوان اکوسوسیالیسم۴ نیز با ترجمه همین مترجم منتشر شد که در آن به دیدگاه‌های سرمایه‌داری در برخورد با منابع طبیعی و محیط زیست پرداخته شده است که به طور خیلی خلاصه نقطه عزیمت اکوسوسیالیست‌ها این پیش‌فرض است که فروپاشی محیط‌ زیست و نابرابری اجتماعی از یک منبع مشترک ناشی می‌شوند، دنیایی که در آن سود هدف غایی است. ما اعتقاد داریم رهایی انسان از ‌سرمایه‌داری و اربابانش با رهایی زمین و زیست‌کره از سرطان سرمایه‌داری در یک راستا پیش می‌رود. درنتیجه برخلاف اکثر نحله‌های جنبش‌ محیط‌زیستی، اکوسوسیالیسم چارچوبی فراگیر می‌سازد که در آن مبارزات و جنبش‌های گوناگون به هم ارتباط دارند. اکوسوسیالیسم چارچوبی صلب نیست و میان اکوسوسیالیست‌ها مباحثات پویا و سالم به‌ویژه درباره‌ راهبردهای کوتاه‌مدت در جریان است. همه اکوسوسیالیست‌ها بر این باورند که ‌سرمایه‌داری راهی جز نابودی ندارد؛ درعین‌حال که تصدیق می‌کنند تنها راه حرکت به جلو از ایجاد همکاری‌های متقابل بیشتر با نهادها و سازمان‌های جریان ‌اصلی غیرسوسیالیست می‌گذرد. آنها همچنین بر این باورند که طیف وسیعی از اصلاحات محیط‌زیستی باید دنبال شود؛ به‌ویژه آنهایی که تلاشگران را رادیکال‌تر و شاخه‌های مجزای جنبش محیط‌زیستی را به هم نزدیک‌تر می‌کند. نائومی کلاین، روزنامه‌نگار، مقاله‌نویس و فعال جنبش ضد‌جهانی‌شدن، در کتاب به نام «همه‌چیز قابل تغییر است» و مصاحبه خود (ترجمه محمدرضا جعفری) با اشاره به کنفرانس بین‌المللی تغییر اقلیم در پاریس با حضور سران کشورها توضیح می‌دهد «مسئله این نیست که هیچ‌ کاری نمی‌کنیم؛ بلکه ما در عمل دقیقا کار اشتباه را انجام می‌دهیم. یک نظام اقتصادی داریم که موفقیت و پیشرفت را تنها در توسعه اقتصادی نامحدود تعریف می‌کند و هرگونه توسعه را مفید می‌پندارد. باید این واقعیت را بپذیریم که هیچ چیزی به سمت نجات جهان حرکت نمی‌کند که نشانه‌ای وجود ندارد برای رسیدن به یک توافق همگانی هم‌راستا با آنچه دانشمندان ضروری می‌دانند. دانشمندان اعلام کرده‌اند باید انتشار گازهای گلخانه‌ای را از همین حالا ٨ تا ١٠ درصد در سال کاهش دهیم. حکومت‌های ما از کاهش دو تا سه‌درصدی آن از دهه آینده می‌گویند».

تحلیل راهبردی

در آمارها خواندیم و پیش‌تر نیز گفته شد، ایران به‌سرعت در حال رشد در تولید گازهای گلخانه‌ای است و خود نیز یکی از کشورهای تأثیرپذیر از این گازها است که تغییرات اقلیمی بر آن اثر گذاشته و کاهش شدید منابع آب، افزایش دما و تبخیر و بروز پدیده ریزگرد و تغییر الگوهای دما و بارش در سال‌های اخیر در اقصا‌نقاط کشور گویای تغییرات مهلک اقلیمی است که در سرزمین‌مان روی داده است آیا وقت آن نرسیده که در اتفاقات سایر کشورها که جنگ بر سر منابع در آنها آغاز شده، درس گرفته و در ابعادی جهانی بیندیشیم و منطقه‌ای عمل کنیم؟ منابع ما محدود است. کشور ما توان پاسخ‌گویی به مصرف‌گرایی افسار‌گسیخته را ندارد؛ صاحب رکوردهای جهانی در مصارف مواد غذایی، انرژی، منابع آب و از طرفی هدر‌دادن این منابع هستیم. دامن‌زدن به مصرف بیشتر برای تولید بیشتر به بهانه رشد اقتصادی همان دامی است که تفکر نئولیبرالی در پیش پای ما می‌گذارد و این مسیری است که به‌زودی با پایان تلخی همراه خواهد شد. ما نیازمند جهش از دنیای نئولیبرالی به مفاهیم مفید محیط‌زیستی موجود در تفکر اکوسوسیالیسم و تشویق به مصارف متعادل (بخوانید کم‌کردن مصرف) هستیم و برای پیشبرد این رویکرد نیازمند اجماعی جهانی هستیم. انقلاب اسلامی ما با شعار نجات مستضعفان جهان آغاز شد و همچنان بر این اعتقاد مانده‌ایم ملت‌های ضعیف کشورهای توسعه‌نیافته برای نجات دنیا از چنگ امپریالیسم و جلوگیری از غارت منابع ملی به‌شدت نیازمند تعاملات اجتماعی با ملت‌ها و گروه‌های بی‌طرف و منصف جهانی هستند. در این شرایط آیا فیلتر و بستن اپلیکیشن‌هایی که می‌توانند عاملی برای معیشت سبز و پایدار و پلی برای برقراری ارتباطات جهانی برای اندیشمندان روشن‌اندیش آزاده و آگاهی‌بخشی به ملت‌های استثمارشده و وحدت مستضعفان جهان باشد، راه ‌چاره مناسبی برای برون‌رفت از سلطه غول امپریالیسم جهانی و نظام سرمایه‌داری مبتنی بر بهره‌کشی هرچه بیشتر از انسان و منابع طبیعی که با منابع مالی فراوان در حال فعالیت‌اند، هست؟ کاش به جای بستن فضای تبادل افکار و اندیشه‌های نو، به تولید محتواهای درخور توجه و به خلاقیت‌های فرهنگی نوظهور پویانمایی (انیمیشن) و سایر فعالیت‌هایی که می‌توانند با زبان مشترک گویای دغدغه‌های انسانی جامعه فرهنگ‌ساز و فرهیخته ایرانی باشند، توجه می‌کردیم و این مفاهیم را با تیر عشق از چله کمان مهربانی با زبان شیوای مهرپرور فرهنگ ناب ایرانی اسلامی برای پرتاب به قلب ملت‌های جهان، از طریق امکانات فضای مجازی در تقابل با فرهنگ خشونت افسارگسیخته دولتمردان و مروجان فرهنگ منحط غربی برمی‌گزیدیم؛ نکته‌ای که سال‌ها پیش نیز رهبری به آن اشاره کردند و این فضا را مناسب برای ترویج کارهای فرهنگی برشمردند. با خلاقیت‌هایی که نزد ایرانیان هست، چه کارهایی که می‌شد با فیس‌بوک و توییتر و تلگرام کرد و چه پویش‌هایی جهانی‌ که می‌شد راه‌اندازی کرد! آیا لازم نیست ذره‌ای تأمل کنیم؟ فیلتر راه چاره نیست؛ از خلاقیت‌ها حمایت کنیم. تغییر اقلیم تغییرات شگرفی را برایمان رقم خواهد زد، امروز نیز دیر است؛ باید زودتر اندیشه کرد.

پی‌نوشت‌ها:

۱-سه اثر مهم نشانه تغییر اقلیم است: کاهش بارش، افزایش دما و بالاآمدن سطح آب دریاها براثر ذوب یخچال‌ها. عوامل دیگر از پیامدهای این سه نشانه اصلی‌اند. تغییر الگوی بارش و افزایش دما می‌تواند باعث کاهش کیفیت آب بشود و بالارفتن سطح آب می‌تواند باعث فرسایش و نابودی سواحل بشود؛ برای مثال در کشور ویتنام این پدیده باعث زیرآب‌رفتن جنگل‌های ساحلی شد. تغییر اقلیم می‌تواند عامل بیماری‌های عفونی و تنفسی شود که هزینه‌های هنگفتی را بر کشورها تحمیل می‌کند. ذوب‌شدن یخچال‌ها در کشاورزی به کاهش محصولات کشاورزی و تغییر منفی الگوی کشت می‌انجامد. ذوب یخچال‌ها، بالاآمدن سطح دریاها و سایر تغییرات اقلیمی از جمله پیامدهایGLOBAL WARMING است. در واقع گرمایش جهانی نام پدیده‌ای است که منجر به افزایش میانگین دمای سطح زمین و اقیانوس‌ها می‌شود؛ در ۱۰۰ سال گذشته کره زمین به طور متوسط ۷۴/۰ درجه گرم‌تر شده است حتی بعضی دانشمندان معتقدند که دهه‌های پایانی قرن ۲۰ میلادی جزء گرم‌ترین سال‌ها در ۴۰۰ سال گذشته بوده است.

۲- Intergovernmental Panel on Climate Change

(IPCC) یک هیئت بین دول برای بررسی اثرات تغییر اقلیم است؛ در واقع گروهی است که تحقیقات زیادی در بحث تغییر اقلیم انجام داده است. بسیاری از بانک‌های اطلاعاتی مربوط به تغییر اقلیم در اختیار این هیئت است. انتشارات و بانک‌های اطلاعاتی این ارگان به صورت رایگان در اختیار همه متقاضیان قرار می‌گیرد. این هیئت برگرفته از صدها متخصص و متشکل از۱۴۰ کشور دنیاست. برای پیداکردن جامع‌ترین اطلاعات مرتبط به تغییر اقلیم می‌توان به سایت مربوط به این مرکز مراجعه کرد.

۳ - نئولیبرالیسم لفظی است که کاربرد و تعریف آن در طول زمان تغییر کرده ‌است. در وهله نخست نظریه‌ای درباره شیوه‌هایی در اقتصاد سیاسی است که بر اساس آنها با گشودن راه برای تحقق آزادی‌های کارآفرینانه و مهارت‌های فردی در چارچوبی نهادی که ویژگی آن حقوق مالکیت خصوصی قدرتمند، بازارهای آزاد و تجارت آزاد است، می‌توان رفاه و بهروزی انسان را افزایش داد. از نظر نئولیبرالیسم، نقش دولت، ایجاد و حفظ یک چارچوب نهادی مناسب برای عملکرد این شیوه‌هاست. مثلاً دولت باید کیفیت و انسجام پول را تضمین کند. به علاوه، دولت باید ساختارها و کارکردهای نظامی، دفاعی، قانونی لازم برای تأمین حقوق مالکیت خصوصی را ایجاد و در صورت لزوم عملکرد درست بازارها را با توسل به سلطه تضمین کند. از این گذشته، اگر بازارهایی در حوزه‌هایی از قبیل زمین، آب، آموزش، مراقبت بهداشتی، تأمین اجتماعی یا آلودگی محیط زیست وجود نداشته باشد، آن وقت اگر لازم باشد، دولت باید آنها را ایجاد کند، ولی نباید بیش از این در امور مداخله کند.

۴ -اکوسوسیالیسم، سوسیالیسم سبز یا سوسیالیسم بوم یک ایدئولوژی است که از ترکیب و ادغام جنبه‌ها و نمودهایی از مارکسیسم، سوسیالیسم، سیاست‌های سبز، بوم‌شناسی و جنبش ضدجهانی‌سازی شکل گرفته‌است. اکوسوسیالیست‌ها عموما معتقدند که سیستم سرمایه‌داری (کاپیتالیسم) باعث محرومیت‌های اجتماعی، فقر، و نابودی محیط زیست از طریق جهانی‌سازی و امپریالیسم تحت حاکمیت حکومت‌های سرکوب‌گر و ساختارهای چنددولتی می‌شود. اکوسوسیالیست‌ها مدافع خلع سلاح و نابودی بدون خشونت کاپیتالیسم و حکومت‌ها هستند و کانون تفکرات خود را بر مالکیت اشتراکی ابزار تولید به‌وسیله شرکای آزاد تولید و استقرار مجدد کمون‌ها (مردم عادی) بر قدرت بنا نهاده‌اند.

منبع: شرق

* کارشناس آب و کنشگر محیط زیست

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار