در گفتوگو با غلامرضا مصباحی مقدم، سخنگوی جامعه روحانیت مبارز
قهر با صندوق باعث تخریب جمهوریت میشود
تهران (پانا) - غلامرضا مصباحی مقدم، عضو جامعه روحانیت مبارز و از سیاستمداران قدیمی جریان اصولگرا معتقد است حتی علی رغم ردصلاحیتهای انجام شده باز هم صحنه انتخابات ریاست جمهوری آنقدرها هم غیر رقابتی نیست که دعوت به رأی ندادن در آن قابل توجیه باشد.
بهگزارش ایران، تأکید دارد که جریانهای گلایهمند از وضعیت فعلی برای دفاع از جمهوریت هم که شده بهتر است از هر روزنهای استفاده کنند چرا که فاصله گرفتن از صندوق رأی به مثابه تخریب کل جمهوریت خواهد بود.
بر اساس آخرین نظرسنجی نرخ مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری هنوز به حد مطلوب نرسیده است. به نظر شما قهر با صدوق رأی چه تبعاتی میتواند داشته باشد؟
نظام ما دارای دو وجه جمهوریت و اسلامیت است که پاسداری از هر دوی اینها ضروری است. کسی هم در نظام مدعی این نیست که این دو وجه به شکل کامل و بدون نقص پیاده شدهاند. ما در بعد اسلامیت نظام دارای نقصها و ایراداتی هستیم که برخی هم جدی است.
یکی از مثالهای آن نظام بانکداری ماست که بسیاری از شئون آن با تعالیم اسلامی همخوانی ندارد. همینطور در بحث عدالت، فساد و امثال اینها. اما اینکه ما در برخی از مسائل در وجه اسلامیت نظام دارای مشکل هستیم دلیلی نمیشود که بگوییم کل اسلامیت نظام زیر سؤال است و آنچه رفتار میکند خارج از قواعد اسلامی است. در وجه جمهوریت نظام نیز چنین حالتی حکمفرما است.
قطعاً ما در پیاده کردن جمهوریت به وضعیتی بینقص نرسیدهایم. مضافاً اینکه باید توجه کنیم که ما میخواهیم نوعی متفاوت از جمهوریت را که مبتنی بر شریعت اسلام و ذیل نظریه ولایت فقیه است پیاده کنیم و در این راه پستی و بلندیهایی وجود دارد.
حتی شاید اشتباهاتی انجام شود و مسیرهایی برویم که نیاز باشد در آن تجدیدنظر کنیم. اما اینها بدان معنا نیست که بیاییم و کل وجه جمهوریت نظام را نادیده بگیریم. متأسفانه این روزها میشنویم که یک سری سیاستمداران مدام میگویند که ما نامزدی نداریم.
من این نقیصه را قبول دارم که بخشی از سلایق در این انتخابات میتوانستند نامزد داشته باشند و اکنون ندارند اما اینکه مدام بر این موضع تأکید شود و هر روز آن را یادآوری کنیم معنایی جز تشویق به فاصله گرفتن از صندوق رأی ندارد.
این کار هیچ کمکی به وجه جمهوریت نظام نمیکند که هیچ بلکه باعث تخریب آن و ایجاد شکافهای عمیقتر در جامعه هم میشود.
پس شما مخالف عدهای هستید که میگویند انتخابات از ماهیت خود دور شده و فاقد محتوا است. یعنی در این شرایط هم میتوان به شکل دیگری بازی کرد و حضور داشت؟
این که برخی معتقدند انتخابات خالی از محتوا شده، بیانصافی محض است. چه در انتخابات مجلس و چه در این انتخابات جریانهایی که در نظام رسمیت دارند، نمایندگانی را برای رأی دادن دارند.
من میبینم برخی انتخابات ما را با نظامهای کمونیستی مقایسه میکنند که در آنها مشارکت صددرصد است و در نهایت یک نامزد با تمام آرا تعیین میشود. آیا واقعاً دولت اصلاحات از دل چنین انتخاباتی بیرون آمد؟ دولت آقای روحانی و مجلس دهم از دل چنین انتخاباتی بیرون آمدند؟ حتی همین مجلس یازدهم هم در آن رقابت بود و جریانهای مختلف لیست داشتند.
برخی از جریانهای سیاسی میگویند وقتی نامزدی در انتخابات نداریم چگونه وارد آن شویم. آنها البته از تحریم هم صحبت نمیکنند اما میگویند مشارکت ما تأثیری ندارد؟
در ظاهر این منطق درست است. من هم الزاماً نمیخواهم از آنچه در انتخابات میگذرد دفاع کنم. دفاع من از کلیت انتخابات است. اینکه میگویند ما رأی نمیدهیم خب قطعاً کمکی به حل مشکل نخواهد کرد و یک حق را از خود سلب کردهاند.
اما در نظر بگیرید اینکه رأی بدهید حداقل «ممکن» است که مشکلی حل شود. من حتی نمیگویم صددرصد مشکل حل میشود بلکه میگویم ممکن است حل شود. خب شما باز هم دارید یک احتمال ممکن که معنایش این است که باز یک درصدی امید برای حل مشکل وجود دارد را با موقعیتی معامله میکنید که کل امکان تأثیرگذاری را از خودتان میگیرید. فرض بگیرید اصلاً من منتقد سیستم انتخابات هستم و میگویم در این سیستم یک درصد کم امکان فعالیت برای من باقی مانده.
آیا منطقی است که از همان درصد استفاده کنم یا آن را هم کنار بگذارم؟ خب معلوم است عقل چه میگوید. این در حالی است که من معتقدم اوضاع اینطور هم که این دوستان میگویند نیست و امکان تحرک و بازیگری در همین موقعیت هم کم و بیش برای تمام گروهها فراهم است.
با همه این توصیفها آیا فکر نمیکنید اگر وضعیت بررسی صلاحیتها به نتایج دیگری منتهی شده بود و اگر الان برخی از نامزدهای شاخص ردصلاحیت شده در انتخابات حضور داشتند، شاهد صحنه دیگری میبودیم؟
من هم با شما موافق هستم و معتقدم اگر برخی از این چهرههای شاخص در انتخابات بودند امروز وضع مشارکت ما بسیار متفاوت بود. ضمن اینکه شخصاً به نظر قانونی شورای نگهبان در این خصوص احترام میگذارم اما معتقدم میشد و این امکان وجود داشت که نوع دیگری رفتار شود.
من در جملات قبلی هم گفتم که تکذیب نمیکنم صحنه فعلی چندان صحنه متوازنی نیست. یعنی جریان اصلاحطلب و طرفدار دولت میتوانست با ظرفیت بهتری در سطح نامزدها مواجه باشد اما این را هم معتقدم که آنقدر هم بیظرفیت و بدون گزینه نشده که کنار کشیدن کاملش از صحنه انتخابات توجیه صددرصدی داشته باشد. حتی اگر بر اساس آنچه که این جریان میگویند در وجه جمهوریت نظام اشکالی وارد شده باشد، راه حل این اشکال و درمان آن کنار کشیدن از صحنه نیست.
ترکیب نامزدهای فعلی قطعاً گویای همه سلایق سیاسی نیست اما اینقدر هم تنگ و محدود نیست که بر اساس آنچه که برخی میگویند، صرفاً یک جناح در انتخابات حاضر و دارای شانس باشند.
یک بحث اصلاحطلبان و طرفداران دولت این است که با آن رد صلاحیتها بدنه اجتماعی عقب نشسته و کار برای آنها سخت شده است.
کنار کشیدن بدنه اجتماعی فقط به این خاطر نیست. این واقعاً تخفیف دادن قضیه است. بالاخره در این سالها یک سری عملکردها بوده، یک سری وعدههای بر زمین مانده بوده که جامعه را دلسرد کرده است. اینها را باید در کنار هم دید.
من گفتم که کاش صحنه انتخابات از این رقابتیتر بود و اگر چنین میشد مشارکت بیشتر بود اما همزمان معتقدم بخش زیادی از سردی فضا هم نتیجه عملکردهای سالهای اخیر است.
ارسال دیدگاه