روایت ترس و اضطراب عکاسهای خبری از کرونا
تهران (پانا) - حالا دیگر بیش از ۱۵ ماه از روزهای آغازین جدال با ویروس جانسخت کرونا میگذرد؛ روزهای سختی که بدون هیچ ارفاقی زندگی تمام مردم جهان را تحت تاثیر خودش قرار داد و البته بیش از همه زندگی، جسم و روح کسانی را که در خط مقدم این مبارزه حضور داشتند. مشاغلی که شوخیبردار نیستند؛ از کادر درمان گرفته تا آنهایی که قلم و دوربین به دست، ناخوشیهای این روزها را به ثبت میرسانند.
بهگزارش ایسنا، عکاسهای خبری از جمله افرادی بودند که از همان روزهای نخستین شیوع ویروس کرونا و زمانی که هیچ شناخت درست و دقیقی از این ویروس وجود نداشت، با حضور در بخشهای ویژه کرونا در بیمارستانها تلاش کردند تا هم زحمات بیدریغ کادر درمان را به ثبت برسانند و هم حال و روز بیمارانی که با این ویروس دست و پنجه نرم میکردند را نمایش دهند؛ تلاشی که هنوز هم بدون هیچ چشمداشت و حمایتی ادامه دارد.
در همین راستا در این گزارش با برخی از عکاسهای خبری خبرگزاریها گفتوگو شده است تا شاید گوش شنوایی برای شنیدن ترسها، نگرانیها و سختیهایی که در این مدت تحمل کردهاند پیدا شود.
به ما میگفتند کروناییها!
هادی زند، عکاس خبرگزاری «ایسنا» که تجربه عکاسی از بخشهای بیماران مبتلا به کرونا در برخی از بیمارستانهای تهران را داشته است، میگوید: اولین برنامهای که رفتم از طرف اورژانس تهران بود. برنامه این بود که با یکی از ماشینهای اورژانس، بیماران مبتلا به کرونا را از یک بیمارستان به بیمارستان دیگری برای انجام سیتی اسکن، منتقل کنیم. آن زمان شناخت زیادی از کرونا وجود نداشت و فقط بر اساس شنیدهها میدانستیم که احتمال انتقال بسیار زیاد است و طبیعتا میترسیدیم، اما به مرور و با رفتن به برنامههای مختلف و افزایش آگاهی نسبت به این بیماری، ترس ما هم کمتر شد.
او ادامه میدهد: یادم است که یک بار به همراه برخی از همکاران اورژانس مقابل بیمارستان «لقمان» ایستاده بودیم و مردمی که ما را میدیدند، به ما میگفتند «کروناییها»! این نگاه، بسیار عجیب و در عین حال وحشتناک بود. من عکاس بودم و فقط گاهی این لباس را میپوشیدم، اما قطعا شنیدن این حرف برای کسانی که هر روز این لباسها را میپوشند، بسیار سخت است. جالب است که در عین حال یک خانمی هم ایستاد و از کادر درمان و عکاسها تشکر کرد که جانشان را برای نجات جان مردم به خطر میاندازند.
زند همچنین در عین حال یادآور میشود: برای حضور در این برنامهها هیچوقت اجباری از سوی خبرگزاری نبوده است، اما به شخصه وقتی به من پیشنهاد شد، دوست داشتم که این موضوع را تجربه کنم.
او درباره فراهم کردن تسهیلات لازم همانند انجام تست بعد از حضور در برنامههای پرخطر، اظهار میکند: من هیچ گاه عضو انجمن عکاسهای خبرنگار نبودم و اطلاع دقیقی از تسهیلات این انجمن ندارم، اما اینگونه که از همکارانم شنیدهام برای عکاسهای خبری تسهیلاتی در این زمینه فراهم نشده است. در رسانه ها نیز از همان ابتدا تسهیلات چندانی در این زمینه در نظر گرفته نشد.
این عکاس خبری ادامه میدهد: برنامههای پرخطر برای اهالی رسانه فقط حضور در بیمارستانها نیست؛ به عنوان مثال یکی از برنامههایی که بسیاری از خبرنگاران و عکاسها دچار ترس شدند، حضور مردم روبهروی بیمارستان «جم» (شب درگذشت زندهیاد محمدرضا شجریان) بود که جمعیت بسیار فشردهای کنار هم قرار گرفته بودند. مساله فقط افرادی که در این برنامهها حضور پیدا میکنند نیست، بلکه تمام افرادی هم که به نوعی با آن افراد در ارتباط هستند از همکاران گرفته تا خانواده درگیر میشوند.
برخی از بیماران دوست ندارند از آنها عکس گرفته شود!
همچنین عرفان کوچاری، عکاس خبرگزاری «تسنیم» درباره تجربه فردی خود از حضور در بخشهای کرونایی بیمارستانها، اظهار میکند: برای اولین بار برای عکاسی به اورژانس تهران رفتم و شرایط متفاوت و سختی را تجربه کردیم. باید این نکته را در نظر داشت که در چنین شرایطی باید مدام مراقب خودمان و اطرافیانمان باشیم و هم اینکه برخی از بیماران نیز اصلا علاقهای ندارند که از آنها عکس گرفته شود. مخصوصا اوایل که برخی از افراد فکر میکردند که اگر کرونا گرفتهاند، انگار گناه بزرگی انجام دادهاند.
او همچنین درباره تسهیلات لازم برای حضور در بخشهای پرخطر، یادآور میشود: از طرف رسانه ها و انجمن صنفی عکاسان، برای عکاسهای خبری که در این مدت در برنامههای خطرناک حضور پیدا میکردند، تسهیلات چندانی در نظر گرفته نشد.
هنوز کرونا نگرفتهای؟!
پوریا پاکیزه، عکاس خبرگزاری «ایسنا» در استان همدان نیز که تجربه چندبار عکاسی از بیمارستانها و غسالخانهها را دارد، میگوید: به طور کلی من را در استان همدان به عنوان عکاس بلایای طبیعی میشناسند و تجربه عکاسی از زلزله و سیل را بسیار دارم، اما بحث کرونا متفاوت بود. هرچند که خودم نیز داوطلبانه دوست داشتم که از کرونا نیز عکاسی کنم. تاکنون از تمام بیمارستانهای همدان و آرامستانها عکس گرفتهام، اما خوشبختانه هنوز به ویروس کرونا مبتلا نشدهام. گاهی برخی از پرستاران بیمارستان نیز به شوخی میگویند که «آقای پاکیزه هنوز نگرفتهای؟!»
او یادآور میشود: طبیعتا در ابتدا که شناخت چندانی از ویروس کرونا نداشتیم، حضور در بیمارستانها هم با ترس و اضطراب بیشتری همراه بود و احساس و شرایطی که آن زمان داشتم نسبت به همین دو هفته پیش که به یکی از بیمارستانها رفته بودم، کاملا متفاوت بود. شاید بتوان گفت که به طور کلی برای همه ما به نوعی این شرایط عادی شده است.
پاکیزه میگوید: برخی از اقشار جامعه همانند کادر درمان یا خبرنگاران و عکاسان خبری مجبور هستند که در این شرایط به دل خطر بروند؛ به هر حال اهالی رسانه در این شرایط موظف هستند که هم اطلاعرسانی کنند و هم اینکه این روزها را در تاریخ کشور ثبت کنند. قطعا در این شرایط اجبار ۱۰۰ درصدی نیست، به نوعی، هم انتخاب فردی است و هم انجام وظیفه.
داوطلبانه به بیمارستان رفتم!
طاهره بابایی، عکاس خبرگزاری «ایکنا» نیز درباره تجربه خود از عکاسی از بخش ویژه بیماران مبتلا به کرونا در بیمارستان ها، میگوید: دفعه اول خودم داوطلبانه تصمیم به چنین کاری گرفتم و دوست داشتم که چنین تجربهای را کسب کنم و این رویداد را ثبت کنم. در واقع دوست داشتم به عنوان یک عکاس خبری این فضای جدید در جامعه را از نزدیک ببینم و آن را به ثبت برسانم. در این میان تلاش کردم که به جای تمرکز بر کادر درمان، به تنهاییِ بیماران در بیمارستانها بپردازم. در همین راستا سال تحویل ۹۹ به بیمارستان رفتم و تنهایی بیماران در لحظه سال تحویل را در یک مجموعه عکس، به نمایش گذاشتم.
او درباره تسهیلات لازم برای حضور در مکانهای خطرناکی همچون بیمارستان نیز خاطرنشان میکند: تسهیلات چندانی نبوده است. هر چند که از طرف خبرگزاری تشویق شدم و از کل همکاران خبرگزاری نیز یک بار تست گرفته شد، اما اینگونه نبوده است که به صورت فردی تست داده باشم؛ البته با توجه به اینکه ما زیرمجموعه جهاد دانشگاهی هستیم، این امکان را داریم که هر زمان که خواستیم با هزینه کمتر، تست انجام دهیم.
حرفها فقط در حد انتظار باقی میماند!
محمدرضا عباسی، عکاس خبرگزاری «مهر» نیز با بیان اینکه «کرونا یک اتفاق نادر و مهم جهانی محسوب میشود و ثبت و ضبط آن نیز از اهمیت زیادی برخوردار است»، در این زمینه اظهار میکند: حضور در بخشهای کرونای بیمارستانها دارای دو وجه بود؛ اول اینکه خبرگزاری از ما میخواست تا در این بخشها حضور پیدا کنیم و دوم تصمیم شخصی و داوطلبانه بود. من به شخصه دوست داشتم که این سوژه را عکاسی کنم. البته در آغاز شیوع ویروس کرونا، به دلیل خطرات زیاد و ناآگاهی عمومی نسبت به این پدیده جدید، خبرگزاری نیز اصراری بر پوشش این برنامه ها نداشت.
او ادامه میدهد: اضطراب و ترس از وارد شدن به بیمارستانها در اوایل شیوع ویروس به دلیل آگاهی کمتر، بیشتر بود. اولین بار با اورژانس تهران عکاسی از بیماران را آغاز و سپس به بیمارستانهای مختلف رفتم. به هر حال ما انتخاب کردهایم که عکاس خبری باشیم و پذیرفتهایم که در بحرانهای مختلف حضور داشته باشیم.
عباسی درباره تسهیلات لازم برای حضور در برنامههای خبری پرخطر نیز بیان میکند: تسهیلات چندانی به ما تعلق نگرفت. به هر حال وقتی افراد این ریسک را میپذیرند، انتظار دارند که تسهیلات نیز در اختیارشان قرار بگیرد، اما خب با توجه به وضعیت کلی مطبوعات کشور و شرایط اهالی رسانه، همه این حرفها فقط در حد انتظار باقی میماند.
ارسال دیدگاه