شرایط سخت کرونایی برای کودکان و راههای پیشگیری از آسیبها
شلیک کرونا به عواطف کودکانه
تهران (پانا) - بچهها به آغوش پدربزرگ و مادربزرگ، آغوش دایی و خاله و عمه و عمو نیاز دارند؛ چیزی که این روزها از آنها دریغ شده است اما این تنها درد بچهها در روزگار کرونایی ما نیست.
بهگزارش ایران، نشستن در خانه و پای کلاسهای آنلاین، آفتاب و هوای تازه را هم از آنها گرفته، همانطور که دویدن و بازی با همسالان را. به همه اینها هجوم اخبار ناگوار و گفتوگوهای ناگوارتر خانوادگی را هم اضافه کنید. بچهها اگرچه بروز نمیدهند یا نمیتوانند با زبان شما حرف بزنند، اما رنج میکشند.
محبوبه مادر علی همه آنچه را که بچهها از آن دریغ شدهاند، اینطور توصیف میکند: «علی باشگاه فوتبال میرفت که تعطیل شد، بعد گفتند باز شده که دیگر خودمان راضی نشدیم بفرستیم. بچه کلاس ششم است و به جست و خیز نیاز دارد اما باید مدام تذکر بدهیم که رعایت حال همسایهها را بکند. مدتی کلاس خوشنویسی میرفت که آن هم کلاً جمع شد. باز خوب است که من خانهدارم و میتوانم بیشتر کنارش باشم اما واقعاً حوصله خودم هم سر میرود و گاهی تندی میکنم. شش ماه است نتوانستهام خانوادهام را ببینم و خودم هم کم فشار تحمل نمیکنم با این حال از سر صبح تا ظهر باید کنار بچهام باشم و بهعنوان واسطه آموزشی کمکش کنم. علی امسال اصلاً همکلاسیهایش را از نزدیک ندیده. اینها همه برای بچه دردآور است.»
سهیل رحیمی عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و دکترای تخصصی روانشناسی با حوزه کاری کودک و نوجوان نیز اعتقاد دارد بچهها روزگار سختی را میگذرانند. آنها به لمس شدن و درآغوش کشیده شدن از سوی پدربزرگ و مادربزرگ یا خاله و دایی و عمه و عمو نیاز دارند تا آلام و دردهایشان را تسکین دهند و آرام و قرار گیرند. با این همه در همین دوران کرونا و قرنطینه هم میشود کیفیت ارتباط را بالا برد و کاستیها را جبران کرد: «ارتباط تصویری با بزرگان فامیل و شنیدن صدای محبتآمیز آنها خیلی در کاهش رنج کودکان و نوجوانان مؤثر است. حتی خانوادهها میتوانند صدای پدربزرگ و مادربزرگ یا هرکدام از بزرگان فامیل را که با بچه ارتباط عاطفی خوبی دارند، ضبط کنند؛ مثلاً برایشان قصه بگویند و موقع خواب پخش کنند. این برای کودکان خیلی آرامبخش است.»
وی معتقد است اگرچه کلاسهای آنلاین و خانه نشینی روابط بچهها را محدود کرده اما میتوان لااقل آخر هفته، با رعایت فاصله اجتماعی آنها را به پارک برد تا همسالانشان را ببینند. همچنان که فرصت خوبی برای طبیعتگردی و آشنایی بچهها با طبیعت است: «والدین آخر هفته بچهها را به اطراف شهر ببرند تا هم با طبیعت انس بگیرند هم با بازیهای گروهی و خانوادگی که پدر و مادر حتماً در آن حضور داشته باشند و حتی اسباب بازی بچهها شوند، استرس و فشار روانیشان را تخلیه کنند و مانع پرخاشگری شوند. این اشتباه است که برای بچه اسباب بازی گرانقیمتی بخریم و بگوییم برو یک گوشه بنشین برای خودت بازی کن. پدر و مادر مخصوصاً در این شرایط باید اسباب بازی بچهها شوند. اینها برای کودکان و نوجوانان شادی آفرین و آرامبخش است.»
آیدا امسال کلاس اولی است اما یک هفته بیشتر مدرسه نرفته و حالا پدرش مرتضی بشدت نگران افت تحصیلی و سلامت جسم و روان او است: «دخترم به وضوح وسواس پیدا کرده و مدام به من و مادرش تذکر میدهد که بیرون از خانه مراقب باشیم و به چیزی دست نزنیم. یکسره سؤالات عجیب و غریب میپرسد و کم خواب و بدخواب شده. خیلی دلم میخواست کنار هم سن و سالهایش در حیاط مدرسه بازی و شادی کند اما همین هم از بچهها دریغ شد. درس خواندن آنلاین هم سخت است؛ از یک طرف همه خانواده را درگیر کرده از طرف دیگر خود بچه هم به درک عمیقی از مدرسه نمی رسد. از خانواده و فامیل هم که دوریم و مدام نمیتوانیم راهی شهرستان شویم، هربار هم که رفتهایم با ترس و لرز بوده و اینکه مبادا خدای ناکرده ناقل باشیم و کسی را آلوده کنیم. روزگار سختی میگذرانیم اما برای بچهها واقعاً رنجآور است. من که ماندهام چه کنم.»
رحیمی یکی از عوامل تخریب روانی را هجوم اخبار ناگوار میداند و به والدین توصیه میکند به هیچ وجه اجازه ندهند بچهها در معرض خبرها و گفتوگوهای ناراحت کنندهای مثل آمار کشتهشدگان کرونا یا حتی خبرهای ناگواری مثل تورم و گرانی قرار گیرند: «منظور من از بچهها یعنی تا ۱۳ سال که وقتی در معرض خبرهای ناگوار و تلخ قرار میگیرند بشدت مضطرب میشوند و وحشت میکنند. اصلاً اجازه ندهید بچه در فضای شنیداری چنین خبرهایی باشد. خود والدین هم نباید در حضور کودکان درباره این چیزها حرف بزنند.»
وی در ادامه میگوید: «این روزها خود ما هم ممکن است خشمگین یا غم زده باشیم اما نباید این خشم را وارد فضای خانه و خانواده کنیم: «والدین اگر خشمگین هستند، یک ربع در حوالی خانه قدم بزنند و بعد با روی گشاده وارد خانه شوند تا بچهها احساس امنیت کنند.»
حمید چند ماهی است که کار در یک شرکت کوچک تزئینات منزل را رها کرده و حالا مسافرکشی میکند. او بشدت مضطرب و نگران آینده است: «تا چند سال پیش وضع کار خیلی خوب بود تا جایی که دوستم سه دهنه مغازه گرفت و آنقدر کار روی سر ما ریخت که به همه شان نمیرسیدیم. بعد نوسازی و تزئین منزل از اولویت زندگی مردم خارج شد تا اینکه دوستم دیگر نتوانست اجاره بهای مغازه را بدهد. به زور کار را حفظ کرده اما سفارشی نیست که به ما بدهند. شاید باور نکنید این مدت سه چهار تا کار مختلف را امتحان کردم و دیدم نمیشود. الان هم با این ماشین قراضه مسافرکشی میکنم و میدانم همین امروز و فرداست که حسابی توی خرج بیفتد. کلافه شدهام، الکی توی خانه داد و بیداد میکنم، دعوا راه میاندازم و نیم ساعت بعد پشیمان میشوم. زن و بچه چه گناهی کردهاند؟ بچه چرا باید در جریان مشکلات ریز و درشت من قرار بگیرد و بغض کند یا قیافه ناراحت و عبوس من را تحمل کند. از دست خودم ناراحتم اما کاری هم از دستم برنمیآید.»
رحیمی با اشاره به سه برابر شدن آمار مشاجرات خانوادگی، ضمن تأیید تنگناهای مالی و سخت شدن معیشت، معتقد است در چنین شرایطی چارهای جز گفتوگو و همدلی نداریم: «متأسفانه ما بلد نیستیم باهم گفتوگو کنیم. نگاه ما به زندگی باید طوری باشد که هر آن ممکن است بمیریم و از عزیزانمان جدا شویم. اگر این طور فکر کنیم آن وقت کینه و حرفهای ناسالم را کنار میگذاریم و دوستانه رفتار میکنیم. فضای سالم خانواده هم استرس و خشم را از بین میبرد و هم انرژی و انگیزه مضاعفی برای یافتن راه چاره پیش پای ما میگذارد.»
رحیمی میگوید در کنار فضای سالم گفتوگو باید بچهها را هم در انجام کارهای خانه سهیم کرد: «بچهها میتوانند در قالب بازی بخشی از مسئولیت خانه را برعهده بگیرند تا هم تعادل روانی بیشتری پیدا کنند و هم تمام مسئولیت روی سر والدین آوار نشود که نتیجهاش فرسودگی روح و روان آنها باشد.»
کرونا زندگی را برای کودکان سخت کرده اما همین زندگی سخت، توأم با آرامش در خانه میتواند به تجربههای عمیقی منجر شود و راههای خلاقیت، مهرورزی، گفتوگو و رفتارهای سالم و عاری از کینه را به نسلهای آینده بیاموزد.
ارسال دیدگاه