نوذر شفیعی*
چرا نفتکشها سالم به مقصد رسیدند
نفتکشهای ایرانی بـــا وجــــود برخی گمــــانــهزنـــیهـــــا و تهــــدیدهــــایی کــه امریکاییها کرده بودند، به سلامت به مقصد ونزوئلا رسیدهاند. البته هنوز تمام آنها وارد این کشور نشدهاند.
در اینباره دو سناریو را میتوان مطرح کرد؛ یک اینکه معامله نفتی ایران و ونزوئلا که یک معامله طبیعی بوده بدون هیچ اتفاق خاصی انجام شده و نفتکشها به مقصد رسیدهاند که البته این خود هم تحلیل دارد.
دوم اینکه ممکن است در این بین میان ایران و امریکا پیامهایی رد و بدل شده باشد که البته هنوز اطلاع موثقی درباره آن وجود ندارد.
درباره سناریوی اول و اینکه چرا نفتکشها به سلامت رسیدند، باید گفت که هر دو کشور ایران و ونزوئلا به دلایل غیرموجه تحریم شدهاند یعنی نسبتهایی که امریکا به این دو کشور میدهد و به خاطر آنها تهران و کاراکاس را تحریم کرده، با واقعیتهای موجود همخوانی ندارد. مثلاً امریکا، ایران را به خاطر آنچه فعالیتهای غیر صلحآمیز هستهای میخواند، تحریم کرده حال آنکه به گواه گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تهران چنین فعالیتهایی ندارد. ونزوئلا هم به واسطه آنچه نقض حقوق بشر و بحثهای سیاسی خوانده میشود، مورد تحریم قرار گرفته است.
حال آنکه بسیاری از کشورهای دنیا و از جمله برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس که اتفاقاً روابط حسنهای با واشنگتن دارند، کارنامه قابل دفاعی در زمینه حقوق بشر و آزادیهای سیاسی و مدنی ندارند. در حقیقت این تحریمها غیر موجه هستند و در افکار عمومی جهان مورد استقبال قرار نمیگیرند. لذا اگر قرار بود امریکا در برابر مسیر نفتکشهای ایرانی اقدام ایذایی انجام دهد و در برابر یک معامله طبیعی ممانعت ایجاد کند، قاعدتاً با فشار بیشتر افکار عمومی روبهرو میشد. خصوصاً که ترامپ پیش از این هم به واسطه اقدامات ناهنجار خود تحت فشار افکار عمومی قرار گرفته از خروج از پیمانهای بینالمللی تا قطع همکاری با سازمان بهداشت جهانی در شرایط کرونایی و البته ضعف تصمیمگیریها در برابر ویروس کرونا.
نکته بعدی به این برمیگردد که تحریمها زمانی میتواند کارگر بیفتد که چندجانبه باشد یعنی در چارچوب منشور ملل متحد وضع شده باشد که همراهی بینالمللی را به دنبال داشته باشد. حال آنکه تحریمهای امریکا یک جانبه است و در چارچوب منافع ایالات متحده است و مورد پذیرش جهانی نیست. نکته بعدی اینکه اقدام احتمالی امریکا علیه نفتکشهای ایرانی دامنه نقض هنجارهای بینالمللی از سوی این کشور را گستردهتر میکرد. چرا که از یک سو تحریمها یکجانبه بوده و از سوی دیگر در صورت اقدام نظامی علیه ایران در دریای کارائیب، نقض آزادی دریانوردی هم به کارنامه کاخ سفید افزوده میشد و این اقدام حتماً نگرانیهایی را در سطح جهانی علیه ترامپ برمیانگیخت. ترامپ همزمان نگران آن است که در آستانه انتخابات مهم ریاست جمهوری امریکا در یک دام جدید گرفتار شود. همین الان هم به واسطه برخی تصمیمات مثل ایجاد محدودیت برای ورود به امریکا، دیوارکشی در مرز مکزیک و رشد راست افراطی در این کشور و گرایشهای نژادپرستانه و... فشارهای سیاسی زیادی روی ترامپ وجود دارد و قاعدتاً ماجراجویی دیگر میتوانست وضعیت رئیس جمهوری امریکا را در صحنه داخلی بیشتر تضعیف کند. و اما نکته مهمتر از همه اینها هشدار ایران به ماجراجویی احتمالی امریکاست.
تهران پیش از این در واکنش به ترور شهید سلیمانی از سوی امریکا اقدام متقابل انجام داد و این پیام را مخابره کرد که در برابر اقدامات خرابکارانه امریکا در چارچوب منافع ملی خود از پاسخ دادن هراسی ندارد. حالا بدون تردید تصمیمسازان کاخ سفید حتماً این مؤلفه را نیز مد نظر داشتهاند که ماجراجویی در دریای کارائیب چه بسا پاسخ درخوری در خلیج فارس داشته باشد. درباره سناریوی دوم یعنی احتمال رد و بدل شدن پیامهایی بین ایران و امریکا اگر چه شواهدی دال بر این ادعا اکنون وجود ندارد اما این یک رویه معمول در مناسبات بینالمللی بوده و هست. مثلاً ممکن است ایران در واکنش به تهدیدهای امریکا تذکر صریحی داده باشد که اقدام متقابل میکنیم. اینکه چه پیامهایی بین دو کشور رد و بدل شده معلوم نیست اما کلیت ماجرا این است که به نظر میرسد امریکاییها در محاسبه سود و زیانهای اقدام احتمالی علیه ایران به این نتیجه رسیدهاند که منافع آنها در این ماجرا نسبت به تبعات آن قابل دفاع نبوده است.
*استاد دانشگاه
منبع: ایران
ارسال دیدگاه