فطر؛ جشن طراوت روح
قم (پانا) – عید فطر جشن طراوت روح است آن هنگام که انسان در مدت یک ماه از جسم خویش کاسته و به قدرت روح خود افزوده است.

عید فطر، تولد دوباره انسان است؛ آن لحظهای که روح از بند خویش رها میشود، جان از زنجیر عادتها آزاد میگردد و انسان، پس از سفری دراز در کویر گرسنگی و عطش، به چشمهسار وصل میرسد.
رمضان، مدرسهای بود که در آن، آدمی الفبای رهایی را آموخت؛ از خود برید تا به خدا برسد، از خاک برخاست تا افلاک را در آغوش بگیرد. سی روز، مشتاقانه، غبار از دل سترد، خویش را آزمود، بر وسوسههای درون شورید، تا اینک، با دلی تازه و جانی روشن، به جشن حضور در محضر معشوق قدم بگذارد.
عید فطر، جشن پیروزی است، اما نه پیروزی بر دیگری، بلکه غلبه بر خویشتن. جشن بازگشت است، اما نه بازگشت به روزمرگی، بلکه رجعتی عاشقانه به فطرت نخستین، به همان نقطهای که انسان، هنوز آینهای بیزنگار بود.
و اینک، بانگ تکبیر برمیخیزد؛ آسمان، پر از ترنّم شکرگزاری است، و زمین، لبریز از سجدههای شوق. روزی نو، چشمی نو، و قلبی که به اخلاص تپیدن آموخته است. عید فطر، سرآغازِ سلوکی دوباره است، مبادا که دوباره در خویش گم شویم!
و عید، تنها یک روز نیست؛ که هر روز، هر لحظهای که انسان از بندهای خویش رها شود، روز فطر اوست. هرگاه که دستی به مهربانی گشوده شود، هرگاه که دلی از کینه تهی گردد، هرگاه که انسانی از ظلمت جهل به روشنای معرفت پا نهد، همان لحظه، عید فطر اوست. فطر، آزادی از هر آنچیزی است که میان ما و حقیقت فاصله انداخته؛ فاصلهای که نه در بیرون، که در درون ماست.
و ما، اکنون که از این ضیافت الهی بیرون آمدهایم، باید از خویش بپرسیم: آیا حقیقتاً روزهدار بودهایم؟ آیا تنها گرسنگی و تشنگی کشیدهایم، یا جانمان را از زنگارهای عادت و غفلت شستهایم؟ اگر در این ماه، دریچهای تازه به سمت نور گشودهایم، پس این عید، عیدی راستین است. اما اگر باز همانیم که بودیم، پس جز رنجی بر تن و عادتی بر جان، چه اندوختهایم؟
ارسال دیدگاه