یادداشت
میلاد نیایش و شکوه بندگی
مشهد(پانا)- در آن شب مبارک، آسمان مدینه بوی نیایش گرفت و زمین، میلاد ستارهای را جشن گرفت که روشنیبخش راه عارفان و سجدهگذاران شد. امام زینالعابدین (ع)، تجلی صبر در دل طوفان، مظهر نیایش در اوج غربت، و وارث راز و نیازهای عاشقانهی علی و حسین (ع) پا به جهان نهاد.
شب، جامهای از نور بر تن کرده بود و ستارگان، زمزمهکنان گرد هم آمده بودند و فرشتگان، دستهدسته از عرش به فرش فرود میآمدند و زمین در شوقی عارفانه نفس در سینه حبس کرده بود.
ناگاه نوری ملکوتی در مدینه طلوع کرد، نوری که از دامان طهارت برخاست و جهان را به روشنی خویش آذین بست. سیدالساجدین، زینت عابدان، قبلهی عاشقان، به دنیا آمد.
او آمد تا زمین را به آسمان پیوند زند، تا راز عبودیت را در گوش جانهای مشتاق نجوا کند، تا زبان خاک را به ذکر و مناجات بیاراید و آمد تا در ژرفای سکوت شب، صدای نیایشی برخیزد که تا ابد در گوش عالم طنینانداز بماند. او آمد، تا در اوج تنهایی، خدا را بیابد و در سیاهی مصیبت، نور را نمایان شد.
او که در خاموشی خویش، فریادی بود که تاریخ را لرزاند و در اسارت سرافرازتر از هر فاتحی ایستاد. هرگاه نگاهش به افق میافتاد، افلاک نیز در حسرت راز و نیازهای عاشقانهاش میگریستند و او که با لبهای خشکیده، آیههای شوق را در شبهای تنهایی نجوا میکرد، و با دستان لرزان از عشق، دروازههای ملکوت را میکوبید.
صحیفهی سجادیه، گنجینه اسراری که از قلب این عارف عاشق تراویده، زمزمههایی که از زمین برخاسته و در آسمان طنینانداز شده است و هر واژه از آن، دری به سوی عالم معنا میگشاید و هر نیایشی از آن دست عاشق را به دامان معشوق میرساند.
و اینک زمین بار دیگر در جشن ولادت سیدالساجدین، غرق در نور شده است و مدینه، عطر حضور نوزادی را در آغوش کشیده که زینت عبادتگران خواهد شد و زمین تا قیامت، رهروان حقیقت را به سوی مکتب عشق او خواهد خواند.
ارسال دیدگاه