یک کارشناس آب در گفت و گو با پانا تاکید کرد:
انتقال آب به فلات مرکزی برای کشاورزی بههیچ وجه قابل دفاع نیست
آب موجود در خوزستان نه برای کشاورزی حوضه کارون کافی است، نه میتواند آب سایر استانها را تامین کند
اهواز (پانا) - یک کارشناس حوزه آب بر این باور است که انتقال آب از سرشاخههای رود کارون به فلات مرکزی ایران جهت مصارف و توسعه کشاورزی بههیچ وجه قابل دفاع و کارشناسی نیست و طی سالیان گذشته نیز نگاه به آب و مدیریت آن غلط بوده است.
مساله آب همواره یکی از مهمترین موضوعات کشور ایران در ادوار گذشته بوده است. باتوجه به اینکه ایران در منطقه کم باران و نسبتا خشک خاورمیانه واقع شده است، ۲ سوم سرزمین ایران را بیابان فرا گرفته و همیشه حکومت های ملی و منطقه ای طی ادوار تاریخی با اعمال حاکمیت بر آب و تعیین حقابه، امتیازاتی را قائل می شدند. البته هیچگاه این حقابه ها و اعمال قدرت ها نتوانست از تنشهای آبی و درگیریهای منطقه ای و قومی بکاهد.
در سالیان اخیر به ویژه در ۵ دهه گذشته با تغییرات اقلیمی و کاهش بارشها، ازبین رفتن جنگلها و حفر چاههای عمیق، منابع آبی کشور دستخوش تغییرات غیرقابل جبرانی شده است. بسیاری از کارشناسان حوزه آب، انرژی و کشاورزی همواره براین نکته تاکید می کنند که نگاه به منابع آبی و مدیریت آن غلط و غیرکارشناسی بوده است.
در سه سال گذشته نیز استان خوزستان، با وجود برخورداری از منابغ غنی آب، دستخوش چالش و بحرانهایی بوده که نمونه آخر آن مساله خشکسالی هورالعظیم است که نقش بسزایی در حفظ زیست بوم استان دارد. عدم تخصیص حقابه تالابهای استان از سوی وزارت نیرو و اکتشافات و عملیات بهره برداری نفت در اطراف تالابها، مزید بر علت شده و توسعه کانونهای ریزگرد را به دنبال داشته است. از سویی دیگر خشکسالی امسال مشکلات زیادی برای دامداران و کشاورزان و اتلاف تعداد زیادی از دام ها در خوزستان ایجاد کرد و تنش آبی موجب نارضایتی و اعتراضات مردمی شد. به طوری که حتی قاسم سلیمانی دشتکی، استاندار سابق خوزستان که در روزهای تنش آبی مسئولیت این حوزه را بر عهده داشت، در آخرین گفتگوی زنده تلویزیونی خود تاکید کرد:«با ناملایماتی که بر اثر تنش آبی برای مردم پیش آمد، بسیار متاثر شدم و سخت ترین زمان برای من بود.»
برای بررسی و درک بهتر موضوع بحران و چالش آب در استان خوزستان با دکتر مهدی قمشی، استاد دانشگاه شهید چمران اهواز و رئیس دانشکده مهندسی آب و محیط زیست به بررسی این موضوع پرداخته ایم.
اگر با رویکرد توسعه محور به موضوع انتقال آب از کارون به فلات مرکزی بپردازیم، اجرای این طرح چه تبعاتی را به دنبال خواهد داشت؟
آب در هر منطقه محور توسعه است و اگر سوال این باشد که انتقال آب برای مناطق مقصد، توسعه ای در بر خواهد داشت یا خیر؟ جواب بله است و قطعاً این آب می تواند سبب توسعه شود، ولی اگر بخواهیم برای این توسعه اسمی بگذاریم از نظر اقتصادی این نوع توسعه، توسعه کاذب است. دلیل من این است که وقتی آب از سرشاخههای کارون و دز به زاینده رود یا استان اصفهان منتقل شود، هزینه یک متر مکعب آب بسیار زیاد خواهد شد.
چه توجیهی برای این دیدگاه دارید؟
برای نمونه اگر محور توسعه را کشاورزی بگذاریم (که در واقع نیز انتقال آبها سرانجام صرف این امر شده و می شود) هزینه هر مترمکعب آب قیمت امسال ۱۰ هزار تومان خواهد شد. حال به این نکته توجه کنید که چه چیزی را در استان مقصد می خواهیم کشت کنیم که سود خالص کسب شده از هر مترمکعب آب از ١٠ هزار تومان بیشتر باشد؟ در بهترین حالت و بهترین راندمان و در حالت کشت های پردرآمد، درآمد خالص حاصل از هر متر مکعب آب بیشتر از ۴ هزار تومان نخواهد بود. بنابراین ما باید ۱۰ هزار تومان بدهیم و ۴ هزار تومان برداشت کنیم! هیچ عقل سلیمی به ما این اجازه را نمی دهد که با منافع ملی این بازی را داشته باشیم. بنابراین ما در این بخش از نظر ملی، بجز ضرر چیزی عایدمان نمی شود. در حالی که اگر این آب به سمت استان خوزستان حرکت کند، با توجه به اختلاف تراز موجود می توانیم نیرو یا انرژی برق آبی را استحصال کنیم و حداقل به ازای هر متر مکعب به قیمت امسال ما می توانیم حداقل هزار و ۴۰۰ تومان درآمد داشته باشیم، بدون اینکه هیچ هزینه ای بابت این عبور آب داشته باشیم. اگر این اتفاق بیفتد، این آب بعد از عبور از نیروگاه های مسیر، به استان خوزستان می آید و همان درآمدهای منطقه مقصد یا شاید بیشتر را مجددا داریم و هزینه ای به آن صورت نیز صرف نکرده ایم. بنابراین قطعاً از نظر ملی انتقال آب به فلات مرکزی برای امر کشاورزی به هیچ وجه قابل دفاع نیست و آن چیزی هم که می گویند برای شرب است قابل قبول نیست، چون ما در فلات مرکزی به اندازه شرب و صنعت، آب داریم، آن چیزی که مناطق با کمبود مواجهند، آب برای امر کشاورزی است.
انتقال آب خوزستان به سایر استانها چه تبعات زیستی و پیامدهای اجتماعی و منطقه ای را در پی خواهد داشت؟
آنچه مسلم است مقدار آب موجود نه تنها برای ظرفیت زمینهای قابل آبیاری واقع در حوضه کارون بزرگ (۱ میلیون هکتار) ناکافی است، بلکه آب موجود حتی نمی تواند پاسخگوی آب مورد نیاز طرحهای فعلی (۶۰۵ هزار هکتار) باشد. در حقیقت با اجرای طرحهای انتقال آب، آب مورد نیاز و ضروری استان خوزستان جابجا می شود نه آب اضافی. یا به عبارت دیگر با انجام طرحهای انتقال، محل فعالیت کشاورزی از استان خوزستان به مناطق دیگر منتقل شده است. نکته مهم و قابل توجه دیگر این است که وجود اختلاف ارتفاع بیش از ۲۰۰۰ متر بین محل سرشاخه های مورد نظر و دشت خوزستان این قابلیت را ایجاد کرده که با ساخت سدهای چند منظوره و با استفاده از این اختلاف ارتفاع، هزاران مگاوات به توان تولید برق کشور افزوده شود. در حالی که انتقال آب از سرشاخه ها قابلیت تولید این انرژی پاک را بهشدت تحت تاثیر قرار خواهد داد.
سایر عواقب انتقال آب از سرشاخهها را می توان در چند مسئله عنوان کرد. مخاطرات زیست محیطی جدی برای منطقه بهدنبال خواهد داشت. هزینه های سنگین مالی برای کشور در پی خواهد داشت. سبب کاهش کیفیت آب و برگشت آب دریا به رودخانه خواهد شد. کیفیت آب شرب در شهرهای اهواز، آبادان و خرمشهر به مخاطره خواهد افتاد. نکته دیگر اینکه برخیها عنوان می کنند تکلیف کمبود آب کشاورزی در مناطق کم آب شرق کشور چه می شود؟ در این خصوص ابتدا باید بپذیریم که کشور ما جزء کشورهای کم آب جهان محسوب می شود و مشکل تامین آب به هرحال گریبانگیر مسئولین کشور خواهد بود. اما باید به این نکته نیز توجه داشت که با جابجایی محل مصرف آب، مشکل کمبود آب کشور نه تنها حل نخواهد شد، بلکه ممکن است سبب ایجاد مشکلات اجتماعی بین استانهای مختلف کشور شود. بنابراین باید پذیرفت که توسعه در مناطق کم آب شرق کشور با مدیریت تقاضای آب، بالا بردن راندمان و کارایی آب، شیرین کردن آبهای شور و توسعه در بخشهایی غیر از بخش کشاورزی پیگیری شود.
برای نیل به توسعه در استان خوزستان چه شاخصهایی را باید مد نظر داشت؟
در هر کشور برای نیل به شاخص های بالای توسعه با آمایش سرزمینی باید حرکت کرد. بدین معنی که هر منطقه ای با در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی و استعدادهای ذاتی آن منطقه، تعریفی برای پیگیری شاخص های توسعه کشور برای هر منطقه داشت. استان خوزستان دارای شاخص های منحصر به فردی است. منطقه ای است با آب و هوایی گرم و بدون داشتن زمستان سرد، آب های فراوانی به آن وارد می شود، دارای بنادر فعال ، راه آهن،هورها و تالاب ها، نفت، پتروشیمی و۳ میلیون هکتار زمین قابل کشت آبی است. بنابر ین استان خوزستان بخاطر این مشخصات در حقیقت استعداد توسعه در بخش های کشاورزی و صنعت را دارد. برای همین هم ما اعتقاد داریم که این ۳میلیون هکتار زمین قابل کشت و آب هایی که به استان وارد می شود از نظر آمایش سرزمینی باید استان خوزستان محور توسعه کشور در بخش کشاورزی قرار بگیرد و باتوجه به این نکاتی که عرض کردم ما با این آب ها و زمین های قابل کشت و آب و هوایی که داریم می توانیم نهایت استفاده را برای منافع ملی از استان خوزستان داشته باشیم. به همین جهت است که تراکم کشت در استان خوزستان بیشتر از جاهای دیگر کشور است.
استان خوزستان استانی است که هر ۴ فصل کشت را دارد و تراکم کشت در استان خوزستان، هماکنون ۱/۶ است و با توجه به این استعداد اگر همه آبهای ورودی به استان به خوبی بکار گرفته شوند، بیش از نصف زمین های موجود نمی توانند زیر کشت بروند. به همین جهت است که از نظر منافع ملی بهتر است آب ها به سمت استان رهاسازی شوند. بنابراین این آبی که وارد می شود می تواند در خوزستان بکار گرفته شود و انتقال آب فقط می تواند جابجایی محل کشت باشد با قیمت بسیار بالاتر نه چیزی بیشتر.
آیا میتوان گفت در خوزستان به ورشکستگی آبی رسیدهایم؟
ورشکستگی به این معنا که ما در کشورمان یا در استان خوزستان باید دست ها را به علامت تسلیم بالا ببریم و خود را از اصلاح روشها و مسیرها محروم کنیم را قبول ندارم؛ اما اگر روشهایمان را تغییر ندهیم، شاید به زودی به این نقطه نیز برسیم. در این شرایط ما می توانیم بگوییم از بعد مدیریت منابع آب اشتباه کرده ایم و راه ها و روشهایمان صحیح نبوده، منظورم این است که اگر ما بتوانیم در مدیریت منابع آب روش ها را اصلاح کنیم می توانیم دوباره کشور را در راستای صحیحی از نظر منابع آب قرار دهیم البته اگر اراده کنیم. متاسفانه تاکنون با وجود دیدن مشکلات عدیده ناشی از مدیریت ناصحیح منابع آب در کشور، اصلاحی ملاحظه نشده است و عملا همان روش های غلط کم و بیش ادامه داشته اند. اشکالات اینهاست که مثلا در بخش آب های زیرزمینی تا کنون حدود ۱۱۰ تا ۱۳۰ میلیارد مترمکعب از آب های استاتیک (Static)استفاده کردیم که نباید میکردیم. ما در سالهای گذشته ۲۰۰هزار حلقه چاه غیر مجاز را به رسمیت شناختیم و به آنها حقابه دادیم. ما تا قطره آخر برای آبهای سطحی و رودخانه های کشور محل های مصرف تعریف کردیم. تالابهای کشور را از بین بردیم. کیفیت آب رودخانه ها در پایین دست را خراب کردیم، در مسیرهایی بیش از حد سد زدیم و.... این ها ایجاد اشکال کرده و متاسفانه این روندها همچنان ادامه دارند. پس ما اگر اراده کنیم و بتوانیم بر اساس معیارهای علمی و کارشناسی استفاده از منابع آب را نظم و نسق بدهیم مشکلات برآمده قبلی کاهش خواهند یافت و شاهد وضعیت بهتری خواهیم بود. در خوزستان هم به این صورت است.
چه راهکارهایی برای مدیریت آب در استان خوزستان می توان مد نظر داشت؟
اگر مدیریت حقابه ها در بالادست رودخانه های که منتهی به استان خوزستان هستند به درستی اصلاح شوند، اگر از ادامه انتقال های بین حوضه ای آب جلوگیری شود، اگر مدیریت آب در داخل استان اصلاح شود، اگر راندمان آبیاری را بالا ببریم، اگر کشت های پر مصرف آب(از جهت نیاز آبی) را محدود کنیم، اگر پساب ها و فاضلاب ها را درست مدیریت کنیم و نگذاریم وارد رودخانه شوند، اگر صنایع به باز چرخانی آب و استفاده از آبهای غیر متعارف روی بیاورند اگر برای آبیاری فضای سبز از آب های تصفیه شده فاضلابها استفاده شود، و... به سرعت به سمت شرایط مطلوب نیل خواهیم کرد، اما اگر نتوانیم اصطلاحا مدیریت تقاضا را در خود استان پیش بگیریم آن موقع ممکن است روزی به ورشکستگی آبی اعتراف کنیم.
آیا موضوع کم آبی یا کاستی منابع آب مسئله ای تاریخی است یا در گذر زمان بوجود آمدهاست؟
این مسئله کم آبی تاریخی نیست، کم آبی به مرور در گذر زمان ایجاد شده است. سه عامل در گذر زمان در ایجاد محدودیت های آبی در کشور و از جمله استان خوزستان نقش بارز داشته است. یکی جمعیت، جمعیت در سال های گذشته رو به افزایش بوده. برای مثال از چهل سال گذشته که جمعیت ما ۳۰میلیون نفر بوده، اکنون به ٨۵ میلیون نفر افزایش پیدا کرده، بنابراین یکی از مسائل مهم جمعیت است که سبب افزایش تقاضا شده و فشار روی منابع آب را سبب شده است. دومین نکته، تغییر اقلیم است، تغییر اقلیم پدیده ای است که در سال های اخیر به موضوعات آبی دنیا اضافه شده و متاسفانه در کشور ما این پدیده تغییر سبب کاهش نزولات آسمانی شده و نزولات آسمانی کشور که از نظر تاریخی حدود ۱۳۵ میلیارد متر مکعب بوده، اکنون به ۱۰۰تا۱۱۰ میلیارد مترمکعب کاهش پیدا کرده است، بنابراین ما دیگر مقدار آب سابق را نداریم. سومین مسئله و البته مهمترین مسئله هم مدیریت منابع آب است که ما در این خصوص اشتباهات فاحشی داشته ایم.
در خصوص مدیریت آب بیشتر توضیح می دهید؟ چه نوع مدیریتی بر این حیاتیترین مسئله در کشورمان که سیاستها تاکنون غلط بوده مورد نظر شماست؟
ما نگاهمان به آب نگاه غلطی بوده است. مثلاً اگر فرض را برآورد آب سالیانه حدود ۱۳۰ میلیارد متر مکعب قرار داده ایم، برای همه ۱۳۰ میلیارد مترمکعب محل های مصرف تعریف کرده ایم. درحالی که در مورد آب نباید این کار به این صورت انجام شود، زیرا وظیفه اولیه وجود آب اکوسیستم و حفظ شرایط اکولوژیکی هر منطقه است. آب را درست مثل نفت پنداشته ایم و به خود حق داده ایم تا قطره آخر از آن استفاده کنیم. در حالی که آب یک وظیفه اکولوژیک دارد و ما به عنوان انسان نباید این حق اکولوژیک را برای زیاده خواهی خود مصادره کنیم. بهره کشی ما از منابع آب حد و اندازه ای دارد. در دنیا می گویندبیشتر از ۴۰ درصد نباید از آبها استفاده کرد ، ۶۰ درصد دیگر را باید بگذاریم در بستر طبیعی خود حرکت کند و وظیفه اکولوژیک و زیست محیطی خود را انجام دهد، در حالی که ما اینگونه رفتار نکردیم. مصرف آب های زیرزمینی و سطحی در کشور هماکنون حدود۹۰ تا ۹۵ درصد است، بنابراین به منابع آب زیرزمینی و آب های سطحی بیش از حد فشار آورده ایم و اینکه آثار مخرب زیست محیطی در کشور نمایان شده و تالاب های مختلف مانند: تالاب هورالعظیم، دریاچه ارومیه، تالاب هامون، تالاب گاوخونی، تالاب شادگان و دیگر تالاب ها که رو به خشکی رفته اند، از آثار همین نگاه غلط بوده است. اگر استفاده از منابع آب را به معیاری نزدیک به معیارهای علمی مثلا ۶۰ درصد نزدیک کنیم، آن موقع رفته رفته می توانیم شاهد بهتر شدن مسائل زیست محیطی و پایین دست رودخانهها باشیم.
گفت و گو: محمد شاهرخ نسب
ارسال دیدگاه